آنچه باید شگفت انگیز باشد:

* - عدم آگاهی برخی تحلیلران وخبر نگاران ازواقعیت های موجود در افغانستان:

* - بر گزاری سیمینار های تحقیقاتی بخاطر غیر منطقی خواندن جنگ در افغانستان.

* - توقع بر خورد عاجل غرب با پاکستان.

*- انتظار تعویض پاکستان به افغانستان من حیث شریک استراتیژیک .

1- قبلا عرض شد خیلی تعجب انگیز است که عدۀ نشر اخبار کهنه را افشای راز های محرم وزد وبند های پنهان آمریکا در افغانستان دانسته  طور وانمود میکنند گو اینکه به کشف تازۀ ونا باور کردنی دست یافته اند.اینها فریاد های رئیس جمهور را در قندهار وکابل وکنر نشنیدند که از اثر مداخله علنی پاکستان در امور افغانستان گاه اشک میریخت وگاه  رجز­_ گر ندانی غیرت افغانیم را می سرود...؟ ویا سخنان رئیس امنیت ملی که با اسناد مداخله را افشاء میکرد ویا از خلیل زاد سفیر وقت آمریکا درافغانستان که پرده از مداخلات استخبارات ایران وپاکستان بر میداشت ویا زمانیکه حامد کرزی با داکتر عبدالله اسناد مداخلۀ پاکستان را پیش روی جنرال مشرف گذاشتند که او دوباره بروی شان زد وصد ها مورد دیگر که حالا 92 هزار میگویند.درست است که از زمان انتخابات أخیر پاکستان به بعد روی برخی مصلحت ها لحن دولت افغانستان نرم شده اما این به معنی آن نیست که مداخله کاهش یافته، هر اندازه که ترورستان فعال تر میشوند معنی اش حمایت بیشتر استخبارات پاکستان ازین گروه است. این مسئله نه تازه است ونه تعجب دارد.تعجب در بی خبری تحلیلگران ویا فراموشکاری رسانه هاست.تحلیلگر فرد آگاه ورسانه هم منبع آگاه است اگر تحلیلگری ویا منبعی خبری ازین واقعیت ها بی خبر بوده باشد مایه شگفت است.؟؟

2- شگفتی دیگر استفاده ابزاری حامیان نکتائی پوش طالبان از نشر این اسناد تکراری است که با تدویر محافل تحقیقی زیر نام مطالعات استراتژزیک در کابل اعلان نمودند که نسبت موجودیت مراکز وپایگاه های مخالفین در خاک پاکستان دیگر ضرورت جنگ علیه تروریسم در افغانستان منتفی است.؟لذا نیرو های ناتو یا از افغانستان خارج شوند ویا جنگ را در خاک پاکستان متمرکز سازند. بلی درست است که فلج ساختن مراکز وقرارگاه ها بخاطر تضعیف ومتلاشی ساختن سنگر جنگ خیلی با أهمیت است، اما حالا صد ها جبهه ومخفیگاه ها ترورستان در خاک افغانستان وجود دارد که نمیشود به بهانه نشر اسناد أخیر وقاحت وزشتی انتحار وانفجار  وکشتن افراد ملکی وسر انجام اشغال مجدد افغانستان توسط اجیران استخبارات پاکستان را نا دیده گرفت. تحلیلگران سیمینار مطالعات استراتیژیک بر این عقیده اند که جنگ علیه مراکز تجهیز وتر بیه ترورستان در خاک پاکستان شاید ضروری باشد اما وقتی این ترورستان وارد خاک افغانستان میشوند به برادران نا راضی تبدیل میگردند که نباید أذیت شوند، این منطق هم شگفت انگیز است.

3-* شگفتی دیگر توقع بیمورد وبیش از حد از آمریکاست:.عدۀ از تحلیلگران گمان میکنند آمریکا از عملکرد استخبارات پاکستان بی خبر بوده وآنچه در پاکستان اتفاق افتاده از نظر استخبارات آمریکا پنهان بوده حالا که افشاء شده نظامیان آمریکا بیدرنگ بر خاک پاکستان حمله کنند ؟ باز هم تعجب میکنم که چرا دوستان آگاه وتحلیلگر ما افغانستان را با پاکستان مقایسه میکنند وتوقع دارند آمریکا  یک متحد استراتیژیک خودرا بخاطر هیچ در منطقه از دست دهد.یک نگاه عمیق ودقیق به روابط غرب و پاکستان شمارا به  این حقیقت نزدیک میسازد که افغانستان از لحاظ رهبری وتعهد دو جانبه به حدی نیست که با پاکستان قابل مقایسه وتبادله باشد آمریکا مدارا نه که با پاکستان مروت ومراودت بیش از حد دارد.آمریکا وانگلیس از شصت سال به این سو در آن خاک سر مایه گذاری کرده اند وبمب اتم پاکستان  هم از آمریکاست ورنه فاصله میان ایران وپاکستان چقدر است؟ پاکستان بعد داز آزمایش بمب اتم تنها سه سال تحریم خفیف شد اما در برابر ایران این مدارا صورت نمیگیرد.

4- زرگری شدن جنگ وبازی های مبهم:افغانستان تا هنوز بپا استاد نشده بود که با اتخاذ سیاست غلط وغرور آمیز وحمله بر حامیان خود از جمله آمریکا پل های إعتماد ودوستی را ویران وخودرا در فضای سیاست وتعامل با جهان معلق ساخت، حال آمریکا با طولانی ساختن جنگ رهبران افغان را آزمایش وارزیابی میکنند که آیا ارزش پیروزی بر مخالفین را دارند ویا اینکه با شکست مخالفین نقش مخالفین را بازی مکینند.شما شنیده اید که در بسیاری موارد رئیس جمهور افغانستان نقش سخنگوی طالبان را ایفا کرده است. آمریکا را عامل تلفات ملکی خواند، فساد وقاچاق را به ایشان نسبت داد وتقلب در انتخابات را هم نتیجه مداخله وحضور خارجی ها دانست وده ها مورد حمله لفظی دیگر طالبان هم چیزی بیشتر ازین نمیگویند.پس کدام اطمینان ورابطه خوب بین حکومت فعلی وآمریکا وجود دارد که آمریکا به ثمر رساندن این نهال سرعت بخشد.موقف گیری های سیاسی رئیس جمهور غرب را متیقن ساخته که میوه این نهال کامش را شرین نمیکند،اما آنها مانند ما عجول وبی تحمل نیستند با تحمل وقبول تلفات اشتباهات را جبران میکنند...برخی تحلیلگران از جمله داد نورانی ولیوال وغیره در سیمینار أخیر زیر نام مطالعات استراتیژیک به توصیه روس وهمسایه ها پرداخته از عواقب أهداف مرموز آمریکا در منطقه واسیا میانه تا قفقاز هوشدار دادند. وباز از اختلافات عمیق آمریکا وانگلیس در منطقه بر سر مواد مخدرافغانستان سخن گفتند، این تحلیل ها هم خیلی مسخره وتعجب آور مینمود.اول صد کور میخواهد به حال ما گریه کند ما روس وایران وآسیای میانه را توصیه میکنیم دوم انگلیس و آمریکا بر سر همه هستی افغانستان از یکدیگر نا راض نمیشوند همه هستی آمریکا از انگلیس واز انگلیس از آمریکاست  این تحلیل های خیلی شکلی وساده لوحانه است.تعهدات استراـیژیک این کشور ها به منافع شان در سطح کل دنیا گره خورده نه افغانستان.اینکه ما برای افغانستان تعریف میتراشیم بنام مرکز تصادم وتقاطع منافع کشور کشایان وابر قدرتها  یک مصروفیت ادبی بی نان است.

انتظار بر خورد جدی آمریکا علیه مداخلۀ پاکستان؟ این مسئله بر میگردد به عدم تعهد وصداقت رهبران افغانستان آمریکا تا هنوز نتوانسته افغانستان را من حیث متحد صادق وشریک استراتیژیک خود احساس کند همان است که نمیتواند بخاطر دوستان متزلزل، بی إعتبار وبی إعتماد هم پیمان تاریخی ودایمی خود یعنی پاکستان را از دست دهد..آمریکا ومتحدینش ملیارد ها دالر در افغانستان مصرف کرده اند اما تا هنوز یقین ندارند افغانستان در آینده یک دوست وشریک استراتیژیک شان است از رهبر شروع تا تحلیلگر وخبر نگار همه بر خلاف آمریکا ومتحدینش شعار میدهند در چنین حالتی آمریکا چارۀ جزء مدارا با پاکستان ندارد .از طرف پاکستان قبلا به آمریکا فهمانده است که افغانها از یک دست پول میگیرند وبا دست دیگر سیلی بر وصورت کمک دهنده میزنند..پاکستان هم  متحد استراتژیک ووفادار انگلیس وآمریکاست با وصف همه ایراد ها نسبت عملیات هوایی بر مناطق وزیرستان پاکستان گاهی هم علیه متحدین خود موقف نگرفته و نه هم علیه منافع شان رسما سخن گفته است.اما افغانستان چه؟ کمک هارا هضم ناکرده به مذمت ونکوهش می پردازند. کشوریکه هیچ یکی از کشور های دنیا بر تعهد وصداقت  رهبران آن باور ندارد .. ا تحت الحمایه ترین رهبر افغانستان وقتیکه خودش سیر شده مردم را علیه حامی خود تحریک کرده است.این کشور پنجهزار ساله کدام متحد استراتیژیک خودرا درسطح دنیا دارد؟.از انگلیس کمک میگیرد باز علیه آن جهاد میکند  روس را به حمایت می طلبد علیه آن می رزمد ، آمریکا را به همکاری میخواهد وبعد آنرا متجاوز ومداخله گر میخواند.بناء هیچ سیاستمدار دنیا بر تعهد وصداقت افغانها در پیمانهای استراتیژیک باور نداشته در نهایت افغانهارا بخود شان وامیگذارند تا با سر دادن شعار پیروزی بی دست آورد کشور را  به دست خود به حمام خون تبدیل کنند.