چگونگی  شکل‌گیری جنبشی بنام طالبان درافغانستان

منازعات احزاب سیاسی، نقش کشورهای خارجی و ساختار سنتی افغانستان باعث شد که گروهی موسوم به طالبان در این کشور شکل گیرد.

افغانستان  تا پیش از دهه 70 میلادی در آرامش نسبی به سر می‌برد اما با کودتای «محمدداوودخان» علیه سلطنت «محمدظاهرشاه» در سال 1973، ساختار قدرت در جامعه افغانستان وارد جریانی می‌شود که بحران سرپوشیده و پنهان مشروعیت را به بحران خشونت‌بار و آشکار کشاند.

نظام سنتی آن روز جامعه افغانستان در اساس مبتنی بر سه اصل؛ (1) نظام سلطنتی (2) اسلام مبتنی بر تفسیر فقه حنفی و (3) رعایت قوم پشتون بود.

این هر 3 عنصر یاد شده در وجود شخص پادشاه جلوه نمادین پیدا می‌کرد و وحدت ملی هم در هیئت شخص قدرتمند او متجلی می‌شد اما با سلطنت ظاهر شاه و روی کارآمدن جمهوری داوود خان اصل نظام سنتی متزلزل و نظام سنتی به جمهوری تبدیل شد.

دین اسلام نیز که اساس و بنیاد اخلاقی و حقوقی جامعه را تشکیل می‌داد، آسیب‌پذیر شد و به نظام نیمه لائیک مبدل گشت که در عمل به اصول اسلام چندان وفادار نماند.

نظام جمهوری داوودخان طوری بود که فقط در وجود شخص او تجلی یافته بود و نتوانست به صورت جنبش سراسری در افغانستان درآید.

کودتای کمونیستی در نهایت علیه داوود خان صورت گرفت و تمام آثار و اصلاحات مورد نظر وی را نابود کرد و چیزی در نهایت از آن باقی نگذاشت

به این ترتیب کودتای ثور 1357 سرآغاز بحرانی بود که قریب به 3 دهه از تاریخ افغانستان را در بر می‌گیرد.

در این کودتا نظام جمهوری محمد داوودخان سرنگون می‌شود و نظام حزبی با گرایش چپ کمونیستی زمام امور کشور را در بر می‌گیرد.

کودتای 1978 به‌وسیله حزب «دموکراتیک خلق افغانستان» تغییرات وسیعی را از نظر فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در افغانستان در پی داشت و با خود حضور شوروی را به همراه آورد که به مدت 10 سال وضعیت سیاسی، اجتماعی و بین‌المللی این کشور را تحت‌الشعاع قرار داد اما این پایان راه نبود بلکه با خاتمه این دوران فصل جدیدی از تغییرات و منازعات در این کشور آغاز شد که نتیجه آن تداوم جنگ‌های داخلی و بی‌نظمی‌های سیاسی در تاریخ معاصر افغانستان بود.

ثمره این منازعات گسترده و خشونت‌آمیز، کشتارهای فراوان، گسیل بیش از هفت میلیون مهاجر، نابودی زیربناها، فروپاشی شیرازه اقتصادی مملکت، حضور ایدئولوژی‌های سیاسی متعارض و ایجاد پایگاه‌های نفوذ توسط احزاب و گروه‌های سیاسی در این کشور بود که با مقاومت شدید در لایه¬های اجتماعی مواجه گردید. که نتیجه آن آنومیک شدن شدید جامعه افغانستان در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی بود.

ادامه نوشته

درپاسخ هذیان گویی های طرفداران حزب دیموکراتیک فقید افغانستان

حکومت نجيب چگونه اداره مى شد؟
بدون ترديد اين سوالات به جواب پاسخ هاى نامناسبى مطرح گرديده است که بعضى از مردم زمزمه مى کنند مثلاً بعضى ها فکر مى کنند حتى عقيده دارند که نجيب روسها را از افغانستان برون کرده و او بود که سبب شدشوروى ها افغانستان را ترک بگويند. يک تعداد ديگرى که از گروپ قبلى ساده انديش تر اند، فکر مى کنند حکومت نجيب مستقلانه عمل مى کرد و شخص داکتر نجيب طراح هر عملى بود. اگر به اين پرسش ها دقت کنيم وسوالات را دو باره مطرح نموده پاسخ آنها را در پرتو اسناد و مدارک بدهيم در خواهيم يافت که نجيب چه نقشى در خروج شوروى ها داشته است وچگونه حکومت مى کرد؟
درجريان نقد من عمداً کوشيده ام از منابع روسى بيشتر استفاده نمايم و به نوشته هاى رجال سياسى و نظامى روسيه استناد کنم زيرا آنها از يک جانب طرف مستقل قضيۀ افغانستان بوده اند و از جانب ديگر چون حکومت دست نشانده افغانستان را عملاً زير فرمان داشتند، دست نشانده ها جرأت نمى توانند حرف سرداران خود را ترديد نمايند.
اگر از منابع افغانى استفاده مى کردم آقاى عظيمى شايد آنرا ضعيف مى پنداشت و قبول نمى کرد واگر از منابع غربى اسناد و مدارک مى آوردم بدون شک نام غربى بودن براى آنها کافى بود که با شوروى دشمنى دارند و دروغ مى گويند. فلهذا در تمام نوشته کوشيدم بيشتر از منابع روسى استفاده شود تا کسانى که دوستى شوروى را به مثابۀ ايمان خود مى دانستند از قبلۀ ايمان خود انکار نکنند.
خروج شوروى ها از افغانستان و ادارۀ حکومت کار ساده يى نبود که مردم فکر مى کنند آن ساده انديشانى که چنين فکر مى کنند مردمى هستند که اصلاً از جريانات آگاهى ندارند، آنها تا حال نمى دانند که روس ها چرا به افغانستان آمده بودند و چرا دو باره رفتند.
مانند جناب عظيمى آنها فکر مى کنند شوروى ها براى مهمانى آمده بودند(!!) وقت مهمانى آنها چون به سر رسيد دو باره رجعت نمودند (!) مگر اينطور نبود، روس ها در افغانستان بامردم جنگيدند، مصارف گزاف را که به بليون ها دالر مى رسيد متحمل شدند و به ده ها هزار عسکر آنها معيوب و يا به قتل رسيد. در مقابل، تمام دنيا منافع خود را با تجاوز شوروى بر افغانستان درخطر ديدند و با مجاهدين به پيمانۀ کمک کردند که در دنيا نظير نداشت. شوروى ها در افغانستان نتوانستند مانند کشورهاى آسياى ميانه به مقصد برسند زيرا مردم افغانستان در مقابل آنها با شجاعت و پايمردى ايستادند و هر نوع ظلم وستم آنها را تحمل کرده به مبارزۀ خستگى ناپذير ادامه دادند.
شوروى ها در افغانستان شکست خوردند و درجهان ذليل شدند تا آنکه افغانستان براى آنها زخم ناسور شد و اين بيمارى در زودترين فرصت توانست به تمام شوروى سرايت نمايد و آن کشور بزرگ را که برنصفى از جهان حکومت مى کرد مجبور سازد تا براى نجات از ميکروب کمونيزم مبارزه کند. مقاومت ملت افغانستان سبب شد که شوروى ها به دست خود مجسمۀ رهبر کبير پرولتارياى جهان را تکه تکه کنند و نظريات وى را به موزيم تاريخ بفرستند.
آيا مى دانيد حيثيت نجيب چى بود؟ آيا غلام مى تواند بر مالک فرمان روايى کند؟ همه به يک صدا جواب خواهيد گفت، هرگز! پس نجيب که يک غلام گوش به فرمان بود و از کارمل در موقف خود هيچ فرقى نداشت جز آنکه کارمل مهرۀ اول بود و درعين حال مسوؤليت ميزبانى شوروى ها را پذيرفته بود، در غير آن در کشانيدن پاى شوروى به افغانستان هردوى آنها مساويانه دست داشتند.

ادامه نوشته

مهم‌ترین قواعد نگارشی زبان فارسی

قواعد همزه (ء)
حرف همزه (ء) یک حرف عربی است و جزء الفبای فارسی نیست. بنابراین، هر کلمه‌ای که در آن همزه دیده شود، یک کلمه عربی است که وارد فارسی شده است. به عبارت دیگر، در کلماتی که فارسی هستند نباید همزه به کار رود.
پس، کلماتی مثل: پایین، بفرمایید، می‌نمایید و ... نباید با همزه نوشته شوند. (پائین، غلط است)
همزه به چهار شکل ممکن است نوشته شود: ء أ ئ ؤ
قواعد پایه‌ی همزه:
اگر همزه، حرکت فتحه (_َ_) بگیرد، باید با با پایه‌ی «الف» نوشته شود؛ مثال: هیأت درست است، چون ء دارای فتحه است. (البته اگر از هیئت، منظور علم نجوم باشد، برای ایجاد تفاوت، با پایه‌ی ی نوشته می‌شود)
اگر همزه، حرکت کسره (-ِ) بگیرد، باید با پایه‌ی «ی» نوشته شود؛ مثال: مسائل درست است، چون ء دارای کسره است. خائن، مائده، ائمه، جوائز و ... (مسایل و جوایز هم درست هستند)
اگر همزه، حرکت ضمه (_ُ_) بگیرد، باید با پایه‌ی «و» نوشته شود؛ مثال: مثلاً در کلمه عربی آباؤُکم، همزه به خاطر داشتن ضمه، بر روی پایه‌ی «و» قرار گرفته است.
استثنائات و مابقی قواعد همزه:
- اگر حرف قبل از همزه، مفتوح باشد، همزه با پایه‌ی «الف» نوشته می‌شود؛ مثال: رأفت، مأخذ، تأخیر.
- اگر همزه با صدای «ای» همراه شود، همزه بر پایه‌ی «ی» می‌نشیند؛ مثال: جبرائیل، رئیس، لئیم، اسرائیل.
- اگر حرف قبل از همزه، ضمه باشد، بر تمامی قواعد، اولویت پیدا می‌کند و همزه بر روی پایه‌ی «و» نوشته می‌شود. به طور مثال، درست است که در کلمه مؤسس، حرف همزه، حرکت فتحه دارد، اما چون حرف قبل از همزه، حرکت ضمه (_ُ) دارد، باید بر روی پایه‌ی «واو» نوشته شود. کلمات دیگری که از این قاعده پیروی می‌کنند: سُؤال، مُؤید، مؤمن.
- اگر همزه با صدای «او» همراه شود، بر پایه‌ی «واو» نوشته می‌شود؛ مثال: مسؤول (مسئول، غلط است)، شؤونات.
- تمامی کلمات لاتین که شامل همزه می‌شوند، باید بر پایه‌ی «ی» نوشته شوند؛ مثال: ناپلئون، سوئد، ئیدروژن، ژوئن.
قواعد همزه بدون پایه:
- همزه بدون پایه، فقط در آخر کلمات عربی می‌آید؛ مثال: سوء، اعضاء، املاء، انشاء.
- کلماتی مثل «انشاء» که در انتهای آن‌ها، الف و سپس همزه بدون پایه می‌آید، الف و همزه آن‌ها، در فارسی، یک حالت اضافی است و همزه تلفظ نمی‌شود و شنیده نیز نمی‌شود، بنابراین حذف می‌شود. پس در فارسی، «املا» درست است نه «املاء» و همینطور، «اعضا» درست است نه «اعضاء».
- در این کلمات، اگر یک مضافٌ الیه به کلمه اضافه شود، یک «ی» میانجی به انتهای کلمه اضافه خواهد شد؛ مثال: اعضای مجلس.

مهم‌ترین قواعد اتصال
- پسوند «ها» علامت جمع فارسی است که باید حتماً جدا نوشته شود؛ مثال: درخت‌ها، انسان‌ها و ... (در کلمه تنها، «ها» نشانه‌ی جمع نیست. پس جدا نوشته نمی‌شود)
- پسوند «مند» در ترکیبش با اسم، مفهوم «دارا بودن» را می‌رساند؛ مثال: نیرومند.
اگر کلمه‌ای به «ـه بیان حرکت» ختم شود و بخواهد پسوند «مند» بگیرد، باید جدا نوشته شود؛ مثال: علاقه‌مند، اندیشه‌مند (به کسی نگویید اندیشمند، چون اندیشمند یعنی «ترسو»!! اندیشه‌مند، درست است)
- پسوند «تر» و «ترین» همیشه و در همه حالات جدا نوشته می‌شوند مگر در سه مورد: بهتر، کهتر و مهتر. مثال: بزرگ‌ترین، زیرک‌تر.
- پیشوند «هم» معمولاً متصل نوشته می‌شود، مگر در صورتی‌ که شکل نوشتاری نازیبایی پیدا کند؛ مثال: همراه، همدل، همدم، هم‌صحبت، هماهنگ، همانند.
- پیشوند «بی» معمولاً جدا نوشته می‌شود، مگر در کلماتی که تغییر معنی ایجاد می‌شود؛ مثال: بی‌سواد، بیدل، بیزار، بیکار، بیچون.

قواعد فعل «است»
- اگر در انتهای یک کلمه، صدای «آ» باشد، نیازی به آوردن «الف» در فعل «است» نیست؛ مثال: کلمات مقابل، صحیح هستند: تواناست، داناست، بیناست.
- اگر در انتهای یک کلمه، صدای «او» باشد، نیازی به آوردن «الف» در فعل «است» نیست؛ مثال: اوست. (توجه: اگر در انتهای کلمه‌ای «و» باشد اما با صدای ضمه (_ُ) تلفظ شود، حتماً «الف» در فعل «است» آورده می‌شود؛ مثال: رادیو است. رادیوست غلط است. / تو است. توست غلط است)

قواعد چنان‌که و چنان‌چه
- کلمات «چنان‌چه» و «چنان‌که» بهتر است جدا نوشته شوند، اما اگر سر هم نوشته شوند، ایرادی ندارند.
- «چنان‌چه» یک حرف شرط است به معنی «اگر»
- «چنان‌که» یک حرف ربط است به معنی «همان‌طور که»
پس؛
- عبارت «چنان‌چه می‌دانیم» غلط است. («چنان‌که می‌دانیم» درست است)
- عبارت «اگر چنان‌چه...» غلط است. (=اگر اگر...)
- جمله «چنان‌چه درختی را آب ندهیم، خشک می‌شود» درست است.

علامات
- کاربرد نقطه-ویرگول (؛):
-- این علامت به نام «مکث میانه» شناخته می‌شود.
-- اگر جمله ما تمام شد و مقصود، رسید، در انتهای جمله نقطه می‌گذاریم؛ مثال: «همه‌ی مواد از ذراتی به نام اتم تشکیل شده‌اند» اما اگر قرار باشد یک مثال برای ادامه جمله بیاوریم، از علامت (؛) استفاده می‌کنیم؛ مثال: «یک سازمان از بخش‌های مختلفی تشکیل شده است؛ همچون: مدیریت، معاونت و ...»

- نکته مهم در کاربرد علامت سؤال (؟):
-- جملاتی مثل: «معلم از علی پرسید، چرا دیر آمدی» یک جمله خبری به حساب می‌آیند، چرا که هیچ جوابی قرار نیست به آن داده شود. بنابراین، در انتهای این نوع جملات، نباید از علامت سؤال استفاده شود.

- کاربرد علامت (؟!):
-- در مواقعی که سؤالی را برای تنبه می‌پرسیم و در حقیقت جواب سؤال را می‌دانیم، از این علامت استفاده می‌کنیم؛ مثال: مگر نگفته بودم درس بخوانید؟!

- نکته‌ای در کاربرد علامت تعجب (!):
-- علاوه بر اینکه در انتهای جملاتی که تعجب‌آور است استفاده می‌شود، گاهی اوقات این را به خواننده یادآوری می‌کند که این جمله باید با احساس خوانده شود؛ مثال: خداحافظ!

انواع «به» و طرز نگارش آن‌ها
1- «به» حرف اضافه:
-- بر سر اسم می‌آید و حتماً و در هر شرایطی جدا نوشته می‌شود؛ مثال: به یاد آوردم.
2- «به» صفت‌ساز:
-- متصل نوشته می‌شود؛ مثال: بهوش، بخرد، بنام. (ابو علی سینا فرد بخرد و بنامی بود)
3- «بـ» پیشوند فعل:
-- متصل نوشته می‌شود؛ مثال: بنشین، برو، بیفروز.
-- اگر این نوع «بـ» به فعلی بچسبد که با «ا» شروع می‌شود، یک «ی» میانجی لازم می‌شود؛ مثال: بـ+آور=بیاور / بـ+افکن=بیفکن
4- «به» بر سر عبارت فعلی:
-- جدا نوشته می‌شود. نکته: عبارت فعلی = حرف اضافه+اسم+فعل ؛ مثال: به کار بردن، به دست آوردن
5- «به» قید ساز:
-- جدا نوشته می‌شود؛ مثال: به سرعت، به دقت، به تحقیق (به جای حقیقتاً)
6- «بـ» حرف جر عربی:
-- متصل نوشته می‌شود؛ مثال: بالأخره، بالعکس.

آخرین نکته:

عبارت «إن شاء الله» به معنی «اگر خدا بخواهد»، فقط به همین صورت درست است. (إنشاء الله و دیگر صورت‌ها غلط است)

دولت افغانستان ممکن است پس از ۲۰۱۴ سقوط کند

گروه بین المللی بحران در تازه ترین گزارش  خود درمورد افغانستان میگوید تداوم وضعیت فعلی نشاندهنده آنست که دولت افغانستان در سال 2014 همزمان با خروج نیروهای بین المللی از افغانستان متلاشی خواهدشد. برمبنای این گزارش   جنگ داخلی  در سراسر افغانستان   دوباره  شعله ور خواهدشد  و انتخابات آینده نیز پر از تقلب و دستبرد خواهد بود. تهیه کنندگان گزارش گروه بین المللی بحران مدعی اند حامد کرزی که مطابق قانون اساسی افغانستان درانتخابات آینده نمیتواند خود شخصا کاندیدا باشد تلاش خواهد نمود تا زمینه را برای فرد دلخواهش از طریق تقلب و تزویر هموار سازد.

این گزارش تازه در مورد افغانستان  هشدار میدهد که اگر اقدامات جدی اکنون اتخاذ نشود، ممکن است پس از خروج نیروهای ناتو از این کشور در سال ۲۰۱۴، حکومت افغانستان سقوط کند و جنگ داخلی آغاز شود.

گروه بین‌المللی بحران در این گزارش ۸۶ صفحه‌ای گفته که پلیس و ارتش افغانستان آماده نیست که مسئولیت‌های امنیتی را به دوش گیرند.

این گروه افزوده که اگر دولت افغانستان برای پیشگیری از تقلب در انتخابات آینده ریاست جمهوری تدابیری روی دست نگیرد، برگزاری انتخابات شفاف ممکن نخواهد بود.

 گزارش گروه بین‌المللی بحران که مقر آن در بروکسل پایتخت بلجیم است، تصریح کرده که ممکن است حکومت مورد حمایت غرب در افغانستان پس از سال ۲۰۱۴ با بحران ویرانگر سیاسی مواجه شود.

در گزارش تاکید شده که: "گام‌هایی که انتقال با ثبات را تضمین کند، باید از همین حالا برداشته شود تا از رفتن سریع به سوی سقوط حکومت جلوگیری شود. زمان به سرعت می گذرد."

خروج نیروهای بین‌المللی و انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در یک سال واقع خواهد شد و گروه بین‌المللی بحران پیش‌بینی کرده که ممکن است این انتخابات مانند انتخابات ۲۰۰۹ پر از تقلب باشد.

در گزارش آمده: "این تقریبا قطعی است که در شرایط کنونی، انتخابات ۲۰۱۴ با تقلب وسیع همراه خواهد بود. تخلف انتخاباتی در جنوب و شرق، جایی که امنیت رو به خرابی است، فراگیر خواهد بود، مگر این که جلوگیری از آن تضمین شود."

نویسندگان این گزارش افزوده که حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان که در انتخابات آینده حق شرکت ندارد، ممکن است زمینه‌های غیرقانونی را برای پیروزی کاندیدای مورد نظرش فراهم کند.

دولت افغانستان ادعا می‌کند که انتخابات آینده "بدون مداخله خارجیها آزاد و عادلانه خواهد بود."

اما گزارش گروه بین المللی بحران نتیجه گیری می‌کند که ناکامی در برخورد با مسایل ذکر شده می‌تواند به بن‌ بست سیاسی بیانجامد که زمینه را برای اعلام وضعیت اضطراری فراهم کند. و این خود می‌تواند عاملی برای سقوط دولت شود.

در گزارش توصیه‌های زیادی به پارلمان افغانستان، کمیسیون انتخابات و جامعه بین المللی داده شده است.

گزارش گروه بین المللی بحران بسیاری از واقعیت های کشور را که در نتیجه ضعف حکومتداری تیم کرزی بوجود آمده بر ملاساخته و یکبار دیگر افغانان وطن دوست و آگاه را متوجه میسازد که اگر قبل از پایان دوره ماموریت نیروهای بین المللی خود را ازشر این حکومت ناکارا و نالایق نجات ندهند، آنگاه زمان فوت خواهدشد و پشیمانی سودی نخواهد داشت.