مقایسه ای بین توافقنامه دیورند بریتانیا تا توافقنامه امنیتی با امریکا

به گزارش پیام آفتاب، 120 سال پیش در چنین روزی، که مصادف است با 21 عقرب و 12 اکتبر،‌ توافقنامه‌ای میان امیرعبدالرحمان خان و سر مارتین دیورند بسته شد که بعدا به «معاهده دیورند» شهرت یافت. به موجب این توافقنامه سرحدات کنونی افغانستان با پاکستان از واخان در شرق تا مرز ایران در جنوب غرب مشخص شد و بخش های وسیعی از خاک افغانستان به انگلیس ها واگذار شد. از طرفی،‌ در برهه کنونی از تاریخ سیاسی کشور، افغانستان در حال امضای معاهده‌ای امنیتی و بلند مدت با آمریکا است که برخی مفاد آن از نظر بسیاری از کارشناسان  امور و سیاستمداران کشور به ضرر ملت افغانستان تمام خواهد شد.

پیام آفتاب بر این شد تا با بررسی بسیار مختصر اوضاع سیاسی کشور در سال 1893 و تطبیق آن بر اوضاع کنونی، شرایط لازم برای امضای توافقنامه دوجانبه امینیتی(BSA) افغانستان-آمریکا را مورد بررسی دقیق تر قرار دهد.

افغانستان، از آغاز استقلال و تشکیل حکومت های مستقل، به دلیل قرار گرفتن در موقعیت ژئوپلتیکی هلال مرکزی آسیا،  همواره مورد چشم داشت کشورهای استعمارگر بوده است. بر اساس تئوری های سیاسی قُدما، هر کس که بر این نقطه از جهان تسلط داشته باشد، می تواند تمام کشورهای اطراف را تحت تسلط خود قرار دهد. از همین رو استعمار، با دسیسه های مختلف، ملت افغانستان را متحمل مشقات و مضرات فراوانی کرده است.

از جمله این دسیسه‌ها توافقنامه‌هایی بوده است که حاکمان کشور در برخورد با استعمار به امضا رسانیده اند. با مطالعه تاریخ متوجه می شویم که در عمده موارد، این قراردادها به ضرر ملت افغانستان تمام شده است.

یکی از این قراردادها که تمامیت ارضی کشور را در مواجه با استعمار پیر انگلیس به بازار حراج گذاشت، توافقنامه دیورند است که میان عبدالرحمان خان و «سر مارتین دیورند» به عنوان دبیر امور خارجه هند انگلیسی در کابل به امضا رسید.

امضای این توافقنامه در سلسله توافقنامه های پیش از آن بود که در تمام آنها افغانستان در مواجهه با هند بریتانیایی دچار ضررهای فراوان و از دست دادن قسمت های وسیعی از خاک افغانستان شد.

 معاهده مثلث لاهور 

این توافقنامه سه جانبه میان «شاه شجاع» نوه احمدشاه درانی، «مکناتن» نماینده حاکم انگلیسی هند و «رنجیت سینگ» پادشاه پنجاب در 26 جون  1838 م. که در هیجده ماده تنظیم یافته بود به امضا رسید. این اولین توافقنامه از سلسله توافقنامه هایی بود که حاکمان افغان، با آن تمامیت ارضی افغانستان را به چالش کشیدند.

ادامه نوشته

امام حسن رضی الله عنه  توسط چه کسانی را زخمی شد؟

در کتاب "سیره حسن رضی الله عنه " اثر دکتر محمد علی صلابی از مورخین معاصر چنین آمده است:

پس از این‌که مذاکرات و گفتگوهای حسن بن علی و معاویه رضی الله عنهم پیرامون صلح، به نتیجه رسید، حسن رضی الله عنه درصدد آن برآمد که ذهن پیروان خویش را برای مطرح کردن صلح آماده کند. از اینرو بالای منبر رفت و آنچه را میان وی و معاویه گذشته بود، با عموم مردم در میان نهاد. در همان حال که آن بزرگوار، مشغول سخنرانی بود، عده‌ای از همراهان نظامی او، به سویش یورش بردند تا وی را به قتل برسانند. اما خداوند متعال، این بار نیز را از این سوءقصد نجات داد. بلاذری، متن سخنرانی حسن بن علی رضی الله عنه را به شرح ذیل، نقل نموده است:

«همانا من امیدوارم که خیرخواه‌ترین مردم نسبت به مخلوقات خداوند باشم و در دل، ذره‌ای کینه به کسی ندارم. هیچ‌گاه بر کسی بدی روا نمی‌دارم و دوست ندارم که کسی را گرفتار سختی و مشقت ‌نمایم. ای مردم! بدانید که اگر به خاطر اتحاد و انسجام مسلمانان، به امر ناگواری تن دهید، این، برایتان خیلی بهتر از آنست که به خاطر امیال و خواسته‌های شخصی، موجبات تفرقه و از هم‌گسیختگی امت اسلامی را فراهم کنید. ای مردم! تصمیمی که من برای شما گرفته‌ام، از تصمیمی که خودتان برای خویش گرفته‌اید، بهتر است؛ پس با من مخالفت نکنید و آنچه را که می‌گویم، بپذیرید. خداوند، من و شما را بیامرزد».

پس از آنکه سخنرانی حسن رضی الله عنه پایان یافت، برخی از حاضران، به یکدیگر نگریستند و گفتند: به خدا سوگند که حسن بن علی رضی الله عنه احساس ضعف و ناتوانی کرده و به صلح با معاویه تن داده است. دیری نپایید که عده‌ی زیادی به خیمه‌ی حسن بن علی رضی الله عنه حمله بردند و به تاراج آن پرداختند؛ چنانکه فرش زیر پای حسن رضی الله عنه را کشیدند و آن‌گاه، عبدالرحمن بن عبدالله بن ابو‌جعال ازدی به سوی حسن بن علی رضی الله عنه رفت و ردای آن بزرگوار را که به دور گردنش پیچیده شده بود، به شدت گرفت و کشید... .

سرانجام یکی از خوارج از تیره‌ی بنی اسد بن خزیمه از طایفه‌ی بنی نضیر بن قعین الحارث بن ثعلبه بن دودان بن اسد، به نام جراح بن سنان (جراح بن سنان، شخصیتی است که سابقه‌ی شرارت داشته و از جمله کسانی بوده که در زمان خلافت عمر بن خطاب رضی الله عنه به سعد بن ابی وقاص تهمت زده و در صدد عزل وی از امارت کوفه برآمده است. سعد رضی الله عنه این افراد را نفرین نمود و سرانجام آنان خاتمه‌ی به خیر نشد. طبری (4/141)) در مکانی به نام «مظلم» در «ساباط» (که در کناره‌ی غربی دجله قرار دارد، منتظر حسن بن علی رضی الله عنه نشست؛ به محض این‌که حسن بن علی رضی الله عنه به آنجا رسید، شخص مذکور، از مرکبش فرود آمد و خطاب به حسن رضی الله عنه گفت: «ای حسن! آیا تو نیز همچون پدرت مشرک شده‌ای؟ و سپس خنجری را که در دست داشت، بر ران حسن بن علی رضی الله عنه فرو کرد و بدین سان زخمی کاری بر کفل حسن رضی الله عنه نهاد. حسن بن علی رضی الله عنه در دفاع از خویش ضربه‌ای به صورت جراح بن سنان زد و سرانجام هر دو بر زمین افتادند. عبدالله بن الخضل الطائی (وی، قاتل توابینی بود که در سال 65هـ ق به خونخواهی حسین رضی الله عنه برخاسته بودند) بلافاصله خود را به جراح رسانید و خنجر را از او گرفت. ظبیان بن عماره‌ی تیمی (از تابعین مقیم کوفه) نیز بینی وی را گرفت و قطع نمود و آن‌گاه تکه‌ی آجری را آن‌چنان بر فرق و صورتش کوبید که به مرگ وی انجامید. حسن بن علی رضی الله عنه را پس از این ماجرا به مدائن بردند… سپس سعد بن مسعود، طبیبی برای مداوای حسن بن علی رضی الله عنه آورد تا از وی مراقبت کند و چون حسن رضی الله عنه بهبود یافت، او را به قصر البیض در مدائن بردند.

هلال بن خناب (هلال بن خباب العبدی، صدوق است (التقریب، ص575)) می‌گوید: حسن بن علی رضی الله عنه فرماندهان سپاه خویش را در قصر مدائن فرا خواند و خطاب به آنان فرمود: «ای اهل عراق! شما سه بدی (و خیانت) در حق من مرتکب شدید که هیچ‌گاه از ذهنم نمی‌رود و فراموشم نخواهد شد. 1ـ اینکه پدرم را به قتل رساندید. 2ـ اینکه مرکبم را زخمی کردید (و به من حمله‌ور شدید). 3ـ اینکه آنچه داشتم، به تاراج بردید. یا فرمود: ردایم را کشیدید، حال آنکه با من بیعت کرده و متعهد شده بودید که با هر کس صلح نمایم، شما نیز صلح کنید و با هر کس بجنگم، شما نیز بجنگید. بدانید که من با معاویه رضی الله عنه بیعت کرده‌ام؛ پس شما نیز از او اطاعت نمایید. سپس حسن بن علی رضی الله عنه از منبر پایین آمد و وارد قصر شد. الطبقات ابن سعد،‌ (1/324).

قرارداد امنیتی افغانستان  با امریکا

  آمریکا به دنبال امضای پیمان استراتژیک امنیتی میان خود و افغانستان است و از طریق این پیمان نیز اهداف و منافع خودش را دنبال می‌کند که البته امری طبیعی است.
اما همین امر طبیعی از دید مردم و مقامات افغانستان، ناقض حقوق و حاکمیت ملی آنهاست.
مردم افغانستان از این می‌ترسند که امضای پیمان علاوه بر تحمیل شرایط خفت‌بار، اوضاع آنها را نیز چه به لحاظ امنیتی و چه به لحاظ بازسازی کشور بهبود نبخشد.
در این میان، «حامد کرزی»رئیس جمهور افغانستان، بین خواسته آمریکا و آرمان‌های مردم خود گیر افتاده است و به همین خاطر، مواضع متناقض و دوپهلو اتخاذ می‌کند، زمانی می‌گوید امضای این پیمان برای مردم افغانستان موهبت به همراه دارد و آرزو می‌کند که در زمان حاکمیت وی، این پیمان به امضا برسد. اما این موضع همیشگی رئیس جمهور افغانستان نیست، چرا که وی به همان میزانی که در له پیمان حرف می‌زند، علیه آن نیز موضع می‌گیرد، مسئله‌ای که هم مردم افغانستان و هم مقامات واشنگتن را به قدر کافی گیج کرده است!

ادامه نوشته