رسول اکرم ( صلي الله عليه وسلم) از دیدگاه دیگران )

درين پيام آراي دانشمندان غير مسلمان را در مورد پيامبر اسلام صلي الله عليه وسلم تقديم مي نماييم. خواننده حين مطالعه نظريات آنان به اين نكته متوجه باشد كه بعضي آنان محمد صلي الله عليه وسلم را بنيانگذار (founder) اسلام مي دانند و قرآن را تاليف او مي پندارند، در حالي كه ما مسلمانان باور داريم، او صلي الله عليه وسلم آخرين پيامبر الهي بود كه قرآن را از جانب الله متعال آورده است. همچنان جاييكه نام رسول الله ذكر شده است، ما بخاطر اكرام، عبارت (صلي الله عليه وسلم) را اضافه نموده ايم، گرچه در سخانان آنان نيست.
بزرگترين مصلح در تاريخ
:
سر ويليام موئير (1819-1905م
) مؤرخ انگليسي: «دين او آسان و سخنان اش واضح بود. کارهايش عقل را حيران مي‌سازد. در تاريخ مصلحي چون او نگذشته كه در چنان مدتي كوتاه دل ها را بيدار و اخلاق را تهذيب نموده، بناي فضيلت را استوار كرده باشد».
بزرگ ‌مردي نامور
:
دكتر گوستاولوبون (1841-1931م) فرانسوي مي گويد: «اگر ارزش و عظمت مردان بزرگ را از روي آثار و كارهاي شان بسنجيم، بايد بگوييم كه پيامبر اسلام در ميان بزرگمردان تاريخ، مردي بزرگي بود
.
نابغة بزرگ تاريخ
:
كارن آرمسترانگ (تولد1944م): «اگر ما به محمد از همان ديدگاهي بنگريم كه چهره ‌هاي تاريخي را مطالعه مي كنيم، مطمئن خواهيم شد كه او بزرگ‌ترين نابغة تاريخ بود. اين نه به خاطر آوردن قرآن، ايجاد دين بزرگ يا فتوحات نظامي او، بلكه به خاطر شرايط خاصي است كه او در آن رشد يافت، مبارزه نمود و پيروز گرديد
».
صدايي از قلب طبيعت
:
توماس كارلايل (1795-1881م) مؤرخ بريتانوي: «اين فرزند صحرا با قلبي عميق، چشماني سياه و نافذ و روح اجتماعي، همه انواع افكار را با خود داشت، بجز از جاه‌طلبي. چه روحي آرام و بزرگ! او از كساني بود كه جز با محبت و حرارت سروكاري نداشت و طبيعت او را مخلص و صميمي پرورانده بود. كلام او صدايي از قلب طبيعت است که بايد مردم بدان گوش دهند. جايي ديگري مي گويد: او لباس خود را مي‌شست و كفش‌هايش را مي دوخت. مي جنگيد، مشورت مي‌كرد و ميان شان حكومت مي نمود. از هيچ امپراطور با تاج و زينت، چون او فرمان برده نشده است. ناگزير ام اين مرد را كه23 سال با مشكلات زيست و از آزمايش هاي دشوار موفق بدر آمد «قهرمان
» بدانم».
بزرگ مردي تاريخ
ويل دورانت مؤرخ آمريكايي: «اگر ميزان تأثير اين مرد را ميان مردم بسنجيم، بايد بگوييم كه محمد از بزرگ‌ترين مردان تاريخ است. وي کوشيد سطح علمي و اخلاقي قومي را كه از گرماي هوا و خشكي صحرا وحشي شده بود، بالا ببرد. در اين عرصه به موفقيتي نايل شد که از تمام مصلحان بيش‌تر بود. او از قبايل بت‌پرست و پراكندة صحرا، امتي واحد بوجود آورد. ديني برتر از يهوديت، مسيحيت و آيين قديم عرب پديد آورد. ديني ساده، روشن و قوي كه در طي يك قرن در صد نبرد پيروز شد و امپراطوري پهناوري به بنا نهاد و در روزگار ما نيز نيروي مهمي است كه بر نيمي از جهان نفوذ دارد
».
هماي سعادت
:
جورج برناردشاو (1856-1905م.) اديب انگليسي
: ‌"اگر به مردي چون محمد زمام دنياي امروزي را بسپارند، جهان و جهانيان تحت لواي حكومت اسلام رستگار خواهند شد و هماي سعادت بر عالم پرتو خواهد افكند. اميدوارم تا پايان اين قرن انگلستان ارشادات محمد را خواهد پذيرفت، دوري جستن از افكار او ناممكن است."
جاذبه و شكوه محمد
:
ادوارد گيبون
(1731-1794م) مؤرخ انگليسي: «محمد از لحاظ زيبايي صورت، امتيازاتي داشت. پيش از آن كه شروع به سخنراني كند، شنونده گان مجذوب لطف و محبت اش مي‌شدند و توجه همه به طرف او جلب مي‌شد. صورت آراسته، سيماي موقر، چشمان نافذ، تبسم جاذب، ريش انبوه، قيافه‌اي كه بيانگر تمام احساسات دروني وي بود و بالاخره نكات را كه در محاوره به كار مي‌برد، همه را وامي داشت كه احترام اش را بجا آورند. تواضع او در برابر ثروتمندان و بينوايان يكسان بود. آدابي را كه با دوستان مراعات مي كرد، همان بود كه با عموم افراد در نظر مي گرفت. حافظه‌ اش قوي، تصورات اش عالي، قضاوت اش صريح، روشن، سريع و قاطع بود. هم داراي قدرت فكر و انديشه بود و هم داراي توان عمل و اقدام.
انسان عالي مرام
:
ژنرال سرپرسي سايكس (1867-1949م.) نويسندة انگليسي: «محمد بزرگ‌ترين انساني است كه تمام تلاش خود را خرج داد تا شرك و بت‌پرستي را از انديشه‌ها منهدم ساخته، به جاي آن افكار اسلام را برقرار سازد. من اين خدماتي اورا مي ستايم
.
افتخار آسيا
:
جان ديون پورت (1789-1877م.) اسلام‌شناس انگليسي: نويسندگاني كه كوركورانه تحت تأثير تعصب قرار گرفته، به زنده‌ كنندة آيين يكتا پرستي اهانت روا داشتند، نه تنها ثابت كردند كه روح خيرخواهي مسيح در آنها تأثير ننموده، بلكه در قضاوت نيز به خطا رفتند. اگر او را از نوادر جهان و منزه‌ترين نوابغي كه گيتي تا كنون پرورش داده، نشماريم، ستم بزرگي مرتكب شده‌ايم. او بزرگترين شخصي است
كه آسيا مي‌تواند به وجود چنان فرزندي برخود ببالد
».
انسان شريف
در دايره المعارف بزرگ جهان (انسايكلوپيديا بريتانيكا) آمده: «او چنان انساني شريف و صادق بود كه احترام تمام آناني را كه چون او شريف بودند، به خود جلب نموده بود

الگوي نيكو
پروفيسور هندي راما كرشنا راو: پي بردن به تمام ابعاد زندگي محمدصلي الله عليه وسلم مشكل است. من شمه ي از آن را مي بينم كه سلسله زيباى از تصاوير دل انگيز است. او يك جنرال بود، محمد پاچا بود، او فرمانده، قاضي، تجار، دعوتگر، خطيب و مصلح بود. او پناهگاه يتيمان و جاي نجات براي زنان بود. وي تمام مدارج عالي انسانيت را پيموده بود. خدمت به مردم، بلند بردن مقام شان، تزكيه و رهنمايي شان و ساختن انسان راستين از آنان هدف زندگي او بود. اين فرستاده الله چنان تغيري در جامعه ايجاد كرد كه خانواده هاي شريف عرب پيشنهاد خويشاوندي با غلام سياه، بلال را ميكردند. محمد ميدان نبرد را به ارزش هاي انساني مزين ساخت: او تاكيد كرد كه خيانت نكنيد، از نيرنگ كار مگيريد، به وعده وفا كنيد، اعضاي بدن را قطع مكنيد، اطفال، زنان،راهبان و سالخوردگان را نكشيد و درختان را مسوزانيد

مقام اول
مايكل اچ هارت كه معرفي ۱۰۰ شخص تاثيرگذار را در كتاب اش جمع آوري کرده، محمد صلي الله عليه وسلم را در مقام اول ذكر نموده است. وي مي گويد: شايد اين انتخاب من براي خيلي ها حيرت آور باشد، اما او يگانه شخصي است كه در زندگي مذهبي و غير مذهبي فوق العاده موفق بود
. به نظرم او لياقت اش را دارد كه موثرترين فرد دنيا خوانده شود.
فرشتة نجات
:
لئون تولستوي (1828-1910م) نويسندة روسي: پيامبر اسلام از مصلحان بزرگ دنيا است. اين فخر براي او بس است كه ملتي وحشي را از چنگال عادات زشت رهانيد و راه ترقي را به روي شان باز كرد، لذا او سزاوار احترام و اكرام مي‌باشد
. شريعت اسلام به علت همخواني با عقل و حكمت، در آينده جهان شمول خواهد شد».
فضايل اخلاقي، نه زور شمشير
رهبر سياسي هند مهاتماگاندي: من با اطمينان مي گويم كه اسلام به زور شمشير كامياب نشده است، بلكه راز موفقيت اش: اخلاص، زندگي ساده، اعتماد به خويشتن، متعهد بودن به هدف، وفاداري با همراهان، اطاعت الله، ايمان محكم به او و شجاعت شخص محمد بود
.
رهبر سياسي و مذهبي
عالم مسيحي باسورت سميث: او همزمان رهبر سياسي و مذهبي بود. رهبر مذهبي كه دعواهاي پاپ گونه نمي كرد و فرمانرواي سياسي كه
لشكر و محافظ نداشت. نه در كاخ مي زيست و نه خراج نمي گرفت
.
الگوي انقلاب‌آفرينان
:
ژيل كوپل: «محمد قبل از هجرت، به عنوان منتقد و مخالف رژيم در مكه آغاز به كار كرد. ظهور آيين جديد نوعي پيكارجويي انقلابي با رهبري و نظام كهن محسوب مي شد كه هر دوي اينها، اولي توسط پيامبر و اصحاب و دومي توسط اسلام، به موفقيت انجاميد. زندگي او درين مرحله نيز مانند دور مدني، الگوي براي انقلاب آفرينان است

فرمانرواي عادل
:
فرانسوا ماري آروئه ولتر
(1694-1778م) فيلسوف فرانسوي: «بي‌گمان محمد مردي بزرگ بود و مردان بزرگي را پرورش داد. او قانون‌گذار خردمند،
جهان‌گشاي توانا، فرمانرواي عادل و پيامبري پرهيزگار بود كه بزرگترين انقلاب روي زمين را پديد آورد
».
اسلام در درون دنياي متمدن
:
هميلتن گيب (1895-1971م.) استاد دانشگاه اكسفورد مي نويسد: شگفت‌ انگيزتر از سرعت كشورگشايي‌ها، ويژگي نظم آنها بود، در طي سال ها جنگ بايد خرابي هاي زيادي به بار مي آمد؛ اما مسلمانان كه آثاري از ويراني برجاي نگذاشته بودند، راه را براي يكپارچه شدن اقوام و فرهنگ‌ها هموار مي‌كردند. اسلام در درون دنياي متمدن خارجي به عنوان خرافات خام طوايف غارتگر راه نيافت، بلكه به عنوان نيروي اخلاقي معرفي شد كه احترام همگان را بر مي‌ انگيخت و به حيث آييني منطقي توانست مسيحيت روم و دين زرتشت ايران، هر دو كيش را در خاستگاه شان، به مبارزه بطلبد
».
پيروي محمد صلي الله عليه وسلم
:
آنه‌ ماري شيمل، اسلام‌شناس آلماني، مي‌نويسد: همين آرمان پيروي از محمد صلي الله عليه وسلم است كه مسلمانان را از مراكش تا اندونزيا به اين اندازه از لحاظ كردار يكسان نموده است. هر كس هر جاكه باشد، مي‌داند كه هنگام دخول به منزل چگونه رفتار كند، كدام عبارت سلام را به كار برد، در همنشيني از چه بپرهيزد، چگونه غذا بخورد، چه سان سفر كند... مسلمانان قرن‌ها به همين شيوه پرورش يافتند اما درين اواخر اين دنياي سنتي در اثر هجوم فرهنگ تكنولوژيكي از هم پاشيد
».
شخصيت کامل
ديکارت: مصلحين کامل انگشت شمار اند
. يکجا شدن مواصفات داعي، مفکر، مدير و رهبر در يک فرد نادر است که همين مجموعه را بزرگي مي گويند. جهان در وجود محمد، انساني از گوشت و پوست همه ي اين ويژگي ها را مشاهده کرده است. پروفيسور هورگ رنج مي گويد: محمد معلم بود، او مصلح اجتماعي، مربي اخلاق، مدير موفق، دوست راستين، شوهر وفادار و پدر مهربان بود.
معيار بزرگي
مؤرخ لامارتاين: اگر بزرگي هدف، کمبود امکانات و نتايج عالي شرايط سه گانه براي نبوغ انسان باشند، پس چه کسي جرئت نموده مي تواند که فردي از تاريخ معاصر را با محمد صلي الله عليه وسلم مقايسه نمايد. او تهداب بيست حکومت و يک امپراطوري روحاني را بنا نهاد
. اگر تمامي معيارهاي را که براي سنجش کمال و عظمت تعين شده اند بنگريم، مطمئن خواهيم شد که او همتا ندارد.
برادري بي مثال
شاعر مشهور هندوستان، خانم سروجني نايدو: برادري اسلامي مرا سخت متاثر نموده است
. بمجرد که کسي ايمان بياورد برادر آنان مي شود. او اگر مصري باشد يا الجزايري، هندوستاني و يا ترکي‌که در انگلستان زندگي مي کند. به مصر و هندوستان فقط به اين ديد مي نگرند که سرزمين مادري شان است.
چراغ هدايت
:
رهبر روحاني تبت و برنده جايزة نوبل دلايلما: من پيامبر اسلام را در از جملة شخصيت هاي بزرگ تاريخ مي دانم. ارشادات او چراغ هدايت است. پيام من به امت اسلامي اين است که از رهنمايي هاي او پيروي کنند. اميدوارم در يک کشور روي زمين نظام مطابق فرموده هاي او بوجود آيد. اگر چنين شود، مطمئنا کشور مثالي در جهان خواهد بود
.
منبع يگانه
دنكان بلاك مكدونالد: «شخصيت محمد پس از گذشت چهارده قرن هنوز هم منبع سرشاري براي تقويت مسلمانان به شمار مي‌رود

سخن اخير
هدف ما از بيان سخنان فوق اين بود تا از سوي عرض ارادت به ساحت رسول محبوب مان صلي الله عليه وسلم داشته باشيم و از جانبي هم به امت اسلامي خاطر نشان سازيم که ما ميراث چنان شخصيت عظيم را با خود داريم. بياييد با پيروي راستين از او صلي الله عليه وسلم بسوي رستگاري دنيا و آخرت گام برداريم
.

زندان  گوانتانامو رسوا ترين سمبول نقض حقوق بشر است

مایکل راتنر یك حقوقدان سرشناس آمریكایی معتقد است كه زندان  بدنام گوانتانامو آشكارترین و رسواترین سمبول نقض حقوق بشر در جهان است. 'مایكل راتنر' رییس 'مركز حقوق اساسی' در نیویارك و استاد حقوق پوهنتون كلمبیا در مصاحبه اختصاصی يک گفت: آمریكا افراد بی گناه را به بهانه مبارزه با تروریسم از نقاط مختلف جهان به زندان گوانتانامو منتقل كرده و بدون محاكمه عادلانه و حتی بدون اتهام مشخص قضایی سال ها در این محبس نگه داری كرده است.وی كه برای شركت در مراسم دهمین سالگرد تاسیس گوانتانامو به لندن آمده بود، افزود: آمریكا زندان گوانتانامو را به عنوان یك زندان  دائمی تاسیس كرده و به رغم وعده های داده شده از سوی رییس جمهور اوباما، به نظر نمی رسد كه این محبس به این زودی ها تعطیل شود.'شاید آمریكا می خواهد با باز نگه داشتن زندان گوانتانامو برای سال های طولانی، این پیام را برای جهانیان بفرستد كه هركس مخالف ما باشد سر از گوانتانامو در خواهد آورد.' وی تاكید كرد: هر چند كه ما امیدی به دولت آمریكا نداریم ولی مردم در سراسر جهان و از جمله در خود آمریكا با چنین اقداماتی كه تحت عنوان مبارزه با تروریسم صورت می گیرد، مخالف هستند. در روزهای گذشته و به مناسبت سالگرد تاسیس گوانتانامو، هزاران نفر از مردم آمریكا از جمله در شهر واشنگتن، علیه ادامه فعالیت این بازداشتگاه بدنام تظاهرات كردند.  راتنر افزود: در حال حاضر بیشترین امید ما به همین نهادهای مدنی و فعالان حقوق بشری است كه موضوع نقض حقوق بشر را در گوانتانامو زنده نگه دارند. این حقوقدان آمریكایی گفت: گوانتانامو آشكارترین سمبول نقض حقوق بشر در جهان است... وقتی ما عكس های زندانیان گوانتانامو را می بینیم باید آنها را نشانه های روشن نقض حقوق بشر بدانیم.

هیچ اتفاقی کوچکی در زندگی بدون حکمت نیست

بعد از حادثه یازدهم سپتامبر که منجر به فرو ریختن برج های دو قلوی تجارت جهانی در آمریکا شد، یک شرکت جلسه ایی ترتیب داد و از بازماندگان شرکت های دیگری که افرادش از این حادثه جان سالم به در برده بودند دعوت کرد تا کسانی که از این مهلکه جان سالم به در برده و در آن انفجار غایب بوده اند دلیل خود را ذکر کنند. در صبح روز ملاقات ، مدیر واحد امنیت داستان زنده ماندن این افراد را برای بقیه نقل کرد و داستان همه آدم ها یک نقطه مشترک داشت : همه در اثر یک اتفاق کوچک جان سالم به در برده بودند!

مدیر شرکت آن روز نتوانسته بود به برج برسد چرا که روز اول کودکستان پسرش بودو باید شخصا در کودکستان حضور می یافت

همکار دیگر زنده ماند چون نوبت او بود که برای بقیه شیرینی دونات بخرد

یکی از خانم ها دیرش شد چون ساعت زنگدارش سر وقت زنگ نزد

یکی دیگر نتوانست به اتوبوس برسد

یکی دیگر غذا روی لباسش ریخته بود و به خاطر تعویض لباسش تاخیر کرد

اتومبیل یکی روشن نشده بود

یکی دیگر درست موقع خروج از منزل به خاطر زنگ تلفن مجبور شده بود برگردد

یکی دیگر تاخیر بچه اش باعث شده بود که نتواند سروقت حاضر شود

کی دیگر تاکسی گیرش نیامده بود

 

و یکی که مرا تحت تاثیر قرار داده بود کسی بود که آن روز صبح یک جفت کفش نو خریده بود و با وسایل مختلف سعی کرد به موقع سرکار حاضر شود. اما قبل از اینکه به برج ها برسد روی پایش تاول زده بود و به همین خاطر کنار یک دراگ استور ایستاد تا یک چسب زخم بخرد و به همین خاطر زنده ماند!

به همین خاطر هر وقت:

در ترافیک گیر می افتم
آسانسوری را از دست می دهم
مجبورم برگردم تا تلفنی را جواب دهم
و همه چیزهای کوچکی که آزارم می دهد
با خودم فکر می کنم
که خدا می خواهد در این لحظه من زنده بمانم

دفعه بعد هم که شما حس کردید صبح تان خوب شروع نشده است
بچه ها در لباس پوشیدن تاخیر دارند
نمی توانید کلید ماشین را پیدا کنید
با چراغ قرمز روبرو می شوید
عصبانی یا افسرده نشوید

بدانید که خداوند مشغول مواظبت از شماست!

بیدارشوفرزندخراسان:

 غفلت گرفته است سراپاوجودتو

دشمن نموده لانه درتاروپودتو

درزیرپاکرده طالب هست وبودتو

هرلحظه میسرایدبه ماتم سرودتو

بیدارشوفرزندخراسان که بردندسودتو

محکم بکن گره ریسمان اتفاق را

برسرهم مزن دگر سنگ نفاق را

دست بدست هم بده منسجم کن انطباق را

درهم شکن زنجیر هرگونه شقاق را

بیدارشوفرزندخراسان بگسلد پودتو

هرلحظه دودت به آسمان میرود روان

هرروز ماتمی برچهره ات شودعیان

گه درجنوب وغرب شمال وشرقت نشان

از انتحار و انفجار طالب نیستی درامان

بیدارشوفرزندخراسان کشیدنددود تو

درخون بنشان دشمن خونخواراین وطن

دربندفگند نوکرو خاین غداراین وطن

خنجربگیربدست ببرسراشراراین وطن

برپاشوکه رفت زدست اختیاراین وطن

بیدارشوفرزندخراسان که دیرشدزودتو

این میکنیم آن میکنیم هردم مگودگر

گرمردعملی پاشوبه میدان برودگر

پایان ده برکرزی وطالب ین گفتگودگر

کاین دسیسه ای ست برنابودی من وتودگر

بیدارشوفرزندخراسان که کنند نابودتو

هردم تحفهِ برادران کرزی به جان خریم

باخون کودک وجوان خورد وکلان خریم

هرروزانتحارسندویچ زین وحشیان خریم

این طالبان انتحاری را بگوچسان خریم

بیدارشوفرزندخراسان نیست کنندبودتو

کرزی باخون توملت هزارمعامله کرد

باعزت وشرفت بار بار معامله کرد

درپای طالب اجیرفتاده زارمعامله کرد

ازبهرحفظ قدرت نه بهروطندارمعامله کرد

بیدارشوفرزندخراسان فروختندخاک سجودتو

کرزیان وطالبان دشمن این ملت اند

هردم نشسته چوکفتاردرکمین ملت اند

بابم انتحاری سواربرزین ملت اند

این دوبرادرخاین عدوی دین ملت اند

بیدارشوفرزندخراسان حدکردندحدودتو

این انگلیس مکارکه طالب رایاوراست

پاکستان غداراورا دلسوز مادراست

ازروزتولدش تاکنون برابراست

شریک هرجرمشان درین کشوراست

بیدارشوفرزندخراسان بخشکندکود تو

کرزی به خون توملت هردم شناکند

بادشمن خونخوارتوای قوم مداراکند

پرده به جنایات طالب وحشی چراکند

بانیرنگ خویش طرفه برین ماجراکند

بیدارشوفرزندخراسان نیست کنندخود تو

کرزی به بیماری تروریزم مبتلاشده

بس ناتوان و نابکاروبی ریاشده

باطالب وحشی برادرخوانده تاشده

یکجابه جان ملت مظلوم ما بلا شده

بیدارشوفرزندخراسان قطع کنندنمودتو

ها هموطن دگر فریب این رهبران مخور

تزویرومکروحیله های این و آن مخور

برقطره های اشک دروغ شان گمان مخور

بیدارشو نیرنگ این سیاستمداران مخور

بیدارشوفرزندخراسان که سیل بردرودتو

بااحترام راهب سبحانی

نامه سرگشادۀ عنوانی رهبران جهاد ومقاومت و تشکل های ضد افکار تروريستي

حوادث کشور پس از سال 2005 به آهسته گی در جهتی به حرکت است که ما را ناگزیر نمود تا این نامه را بنگاریم. اینکه شما چه کار های خوب ویا زشتی کردید، آنرا به تاریخ واگذارمی کنیم، اما حالا وضعیت به صورت جدی روبه وخامت می گراید و قتل های زنجیره یی که از آقای شهید کاظمی شروع شد و حالا به فرمانده مطلب بیگ شهید رسید ودراین راستا استاد ربانی رهبر جمعیت اسلامی نیز قربانی سیاست های نابخردانه گردید، شاهد این مدعاست.

به شهادت رسیدن همۀ این ها هیچ تغییری را در عملکرد و دید گاه شما نسبت به وضع جاری به وجود نیاورد که مایۀ نگرانی جدی احاد جامعه شده است.

اين روزهاهر دهنی که باز میشود دم از مذاکره و مصالحه می زند، چه با شرط و شرایط وچه هم بدون قید وشرط ؛ در حالیکه آی اس آی تا همۀ تان را به قتل نرساند آرام نخواهد بود. حالا مرگ شما شاید یک امر شخصی باشد و شما شاید آمادۀ دفاع از خود می شوید یانه، اما این سلسله قتل ها بالاخره ملت را به صورت مجموعی قربانی می کند وکیان افغانستان را از میان بر می اندازد .

حضورمارشال فهیم واستاد خلیلی در حکومت جز اینکه بر توطئه ها صحه گذاشته شود سودی را در پی نداشته وحضور چند وزیر که فقط به فکر زراندوزی اند جلو سقوط کشور را به دامان پاکستان و القاعده نمی گیرد و روز تا روز خطر اضمحلال کشور نزدیک تر می گردد.

آنهایی که دم از دموکراسی و آزادی می زنند باید متوجه باشند که رسیدن به هدف، قربانی می خواهد نه رسیدن به کرسی های قدرت پوشالی. ایجاد ائتلاف های سیاسی باید به منظور آماده گی رزمی در برابر طالبان متحجروتروریستان باشد نه برای انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 که مشخص نیست تا آن زمان دشمنان ملت برای مردم چه آشی را خواهند پخت.

به اصطلاح روشنفکران نیز باید بدانند که امریکا ویا سایر کشورهای کمک کننده، ضمانت مادام العمر حمایت از سیستم نارکارآ و گروه بیکاره قدرت در کشور ما را نکرده اند که هزینه بگذارند و از رئیس جمهوری حمایت کنند که آنها را با وجود صرف مبالغ هنگفت پول در ده سال گذشته، دشمن می خواند.

حالا ابتکار ازدست تیم تمامیت طلب گذشته و این تیم نه توان مقابله با دشمن را دارد ونه هم انگیزه جنگیدن با "برادران آقای کرزی" را، لذا دیر یا زود این کشور باردیگر در دست امارت طالبانی قرار خواهد گرفت که مردم رابه شیوه قرون وسطایی زیر نام دین به برده گی خواهند کشید.

تاریخ شاهد خواهد بود که شما بزرگان را هیچ گاه نسل های آینده نخواهد بخشید. حالا صدای طبل جنگ به گوش می رسد؛ اما فردا تفنگداران طالب دروازه های همۀ تان را دق الباب خواهند کرد ،اگر فرار کنید چقدر بی آزرم و بی همت خواهید بود که ناموس وطن را تسلیم جانی ترین افراد نموده وخود در قصرهای تان در سایر کشور ها پناه گزین شوید واگر بخواهید مقاومت کنید دیگر دیر خواهد بود و پیش چشم زنان وکودکان خود تان و یا هموطنان تان ذلیل شده وکشته خواهید شد.

به ظاهردموکرات ها هم حال بهتر از شما را نخواهند داشت. آنها را در مراکز شهر به عنوان مرتد وکافر با بدترین شکل اعدام خواهندکرد و با چنان ذلتی کشته خواهند شد که حتا فرزندان شان هم از گرفتن نام آنها به عنوان پدر شرمسار خواهند شد؛ مگر این که یک بار دیگر مانند گذشته،با بی غیرتی تمام بروند و در کشور های غربی حاضر به سگ شویی شوند.

اکنون، فرصت بحث جنگ سالاری و سیکولاربودن گذشته است که هر کدام خود را صادق بدانند. دیگر فرصت تغییر سیستم از مجرای قانون اساسی کشور هم سپری شده است. دیگر زمان مبارزات سیاسی مدنی هم طی شده است وفقط زمان اعلام قاطع برای جنگیدن بادشمنان مردم افغانستان طالبان وهر گروهی که می خواهد روند موجود را متوقف و آزادی مردم کشورمان را سلب کند، رسیده است.

اکنون افغانستان نیاز به یک خیزش مردمی قانونمند دارد تا طالبان وایادی آنها را از صحنه بزداید و مردم را ازشر تروریزم نجات بخشد؛ اما وجیبه ایجاد این تحرک ، اکنون بدوش شماست .

بازهم ابراء ذمه میداریم که اگر شما این شهامت را نداشته باشید وبرسررهبری موهوم به جان هم بیفتید بالاخره مردم، رهبران اصلی شانرا تشخیص خواهند داد و به مبارزه خواهند پرداخت؛ اما پس از دادن قربانی های بیشمار و تحمل سالهای دشوار اختناق ، استبداد و استثمار که آن زمان مسؤول قربانی های مردم مظلوم< شما رهبران سیاسی خواهید بود.

مردم پس از پیروزی که شاید سالها دوام نماید مقبره های تانرا مانند مقبره تعداد دیگری از رهبران سیاسی گذشته آتش خواهند زد و از فرزندان تان به نام فرزندان بی غیرتان تاریخ یاد خواهد شد.

واگر این جنگ منجر به تجزیه کشور شود آنگاه نیز شما به عنوان خائنین ملی که عدم تحرک تان سبب انقسام کشور شده وخانه مشترک مان تقسیم ویا زیر سلطه ایران و پاکستان و ازبیکستان قرار گرفته محاکمه شده ورو سیاهی ابدی و ننگ جاویدان تاریخ را نصیب خواهید شد. وقتی فرزندان کشور ، تاریخ افغانستان را مطالعه کنند برشما نفرین خواهند فرستاد.

پاره اي ازاين سخنان به تکرار وحضوري به شما گفته شده است و حـالا آخرین درخواست مان این است که ازخواب گران برخیزید و چارۀ کاررا بیاندیشید ورنه همه جورو ظلم در کمین مردم مظلوم ما هست واین شما هستید که در حال حاضر می توانید کاری را انجام دهید؛اما فردا بسیار دیر خواهد بود.

ما این نامه را علاوه از این که منتشر می سازیم،سعی می کنیم مستقیماً به دست همۀ تان برسد تا دین تاریخی خویش را اداء نموده باشیم و فردا،آنگاه که دردادگاه مردم محاکمه می شدید ما در فهرست شما قرار نگیریم و آینده گان بدانند که افرادی هم بودند که به شما اذعان می کردند؛ اما گوش های شما توان شنوایی حقیقت را نداشته است و چشمان تان حقیقت را نمی دید.

این را هم بدانید که اگر به همین گونه، با بی اعتنایی، خود خواهی و عقده مندی نسبت به یکدیگر ادامه بدهید، بسیار زود نوبت شما هم خواهد رسید؛ اما کسی بر سر جنازۀ تان گریه نخواهد کرد.

چه کسی تصور می کرد که آن همه رهبران ما به این ساده گی شهید شوند. آیا هیچ کدام از شما ها تصور می کردید که استاد ربانی را با همین ساده گی شهید می کنند؟ یقیناً این تصور را نداشتید و حالا درمورد خود هم شاید این تصور را ندارید؛ اما بسیار روشن است که اگر نجنبید، به زودی نوبت تان می رسد و خیل محافظان و دیوار های کانکریتی و موتر های ضد گلوله به درد تان نخواهد خورد.

و ما علینا الا البلاغ آنهایی که اين نامه عنواني شان تحرير يافته به چند دسته تقسيم مي شوند: تصميم گيرنده گان وقدرتمندان،آنهایی که از جبر روزگار، گوشه انزوا گزيده اند وآنهايي که درميان این دوگروه روزگذران مي کنند.

استادعبدالرب رسول سیاف، ملا تاج محمد،حاجی شیر علم، امیراسماعیل خان،جنـرال ظاهر عظیمی،سید نصیر علوی،علم خان آزادی، عطا محمد نور، قوماندان صادق،جنـرال سيد وثیق الله،قوماندان سید کامل، محمد اسحق رهگذر،علي محمد وفایی، احمد خان سمنگاني، گل محمد پهلوان، جنـرال ملک، جنـرال دوستم، فیض الله ذکی،مجید روزي،همایون فوزی،داکتر سعادت بیگ،سارنوال عبدالاحد دهزاد،خـال مرزا صبوری،نورالله سادات،عالم ساعی،آصف دلاور،جنـرال بابه جان،قوماندان نجیم خـان،قوماندان گل حیدر، قوماندان عظیم،

قوماندان گدامحمد خالد،صالح محمد ریگستاني، جنـرال عتيق الله بريـالي، انجينیر محمد عارف سروري،امان الله گذر،سارنوال محمود دقیق، صوفی محمد سعید شتل،خواجه نبی،جان احمد،جنـرال دین محمد جرأت،فرید شفق، قوماندان قيس قرباغي، مارشال محمد قسيم فهیم،قوماندان شاه حاجی،انور خان قره باغ،خواجه رحمت،عبدالبصیر سالنگی، محمد ایوب سالنگی، فضل الدین عیار،قوماندان نورحبیب،فضل احمد عظیمی، داکتر حقبين،مولوي غلام ايشان، استاد مالک خان،احمد ضیا مسعود، استاد نجيب فهيم، قوماندان غلام محمد، حاجي صفي قره باغي، جنـرال عبدالولي، احمد ولی مسعود، محمد یونس قانونی،داکتر عبدالله عبدالله،بسم الله محمدی،امرالله صالح، قاری محب الله،صوفی رزاق،خواجه صفی،گل پاچا،جنـرال عارف، حاجی الماس،حاجی بری،حاجی داوود کلکان، پهلوان هاشم،سید عبدالله استالفی،صوفی شریف،پهلوان معروف،آمر دوست محمد،زلمی طوفان، جنـرال آغا گل،ملا عزت الله عاطف،سید اسحق،محمد خواجه حسن، سید منصورفرزه يي،جنـرال رستمی،جنـرال راغب،عزیز مجروح،جنـرال محمد رازق،جنـرال قلندر بیگ،جنـرال محمد شریف،جمیل تتمدره،سيد اقبـال،آغاجان سنجنی،عبدالهادی صافی،آغای خانقاه،جنـرال حلیم،جنـرال دوران، جنـرال امیر جان،جنـرال عبدالاحد،ارباب جمیل فرنگ،جنـرال جلال غنی،سارنوال حسین،

معلم فقیر احمد،میرزا رحیم،داکتر تاج محمد،جنـرال عزيز غيرت،جنـرال کبار،جنـرال محمد اسحق قوماندان مومن،مولانا قربان فرید،نصیر احمد ضیایی،قوماندان رجب خان،قوماندان ملا صبور،قسیم جنگل باغ،امان الله سالنگی، محمد یحیی سالنگی،ولسوال کبیر،مولوی محمد ظریف،حاجی رحیم سانچارک،سید آقا حسین سانچارکی،حسن فهیمی،جنـرال ذوالفقار،داکتر محمد ابراهیم تيوره،غلام یحیی چارسده،احمد خان درۀ مرغاب،عادلی بلخی،حاجی محمد محقق،سيد حسن صفايي، کریم خلیلی، محمد اکبری،سیدحسین انوری،سیدعلي کاظمی،قربان علي عرفانی،باز محمد جوهری،جنـرال مراد علی،سيد اعلی رحمتی،جنـرال خلیل اندرابی، جنـرال کبیر اندرابی،جنـرال مصطفی، جـلال باجگاه،قوماندان رسول،قوماندان شکور،آمر مير علم کندز،قوماندان کفتر،حاجی سنگی محمد،مولوی ضیا الحق،قوماندان شاه عالم خوست،سید منصور نادری، سید جعفر نادری،سید حسام الدین،عزیزالرحمن گدامدار،عزیز بلال،جنـرال اکرم،پیر محمد،پیرام قل، سبحان قل، قاضی محمد کبیر مرزبان،مامور حسن،داکتر جنید،بشیرقانت،سید اکرام الدین،حاجی آغا گل،اکرم خان،سید احمد رویین،داکتر احمد مشاهد،جنـرال امام الدین،عبدالجبار تقوا،داکتر محی الدین مهدی، سید نبی،داکتر قدم شاه،جنـرال فيصل بيگ،سلطان محمد اورنگ،باز محمد احمدی،سمیع الله قطره،سلطان محمد عبادی،

صلاح الدین ربانی،بصیر بنگی،مولوی محمد نبی،محمد نور خواهاني،قوماندان سردار محمد،مخدوم فضل، عبدالولی نیازی،سید قدیر صیاد،دگروال نذیر محمد،بصیر خالد،سید امین طارق،محمد طویل،جنـرال محب الله،قوماندان دانشی،عبدالرووف ابراهیمی، آمر لطیف،فضل کریم ایماق، جنـرال داوود ابراهیمی،محمد انور جگدلک،ملا فضل،نعمت الله شهرانی،عبدالخالق قندهاری،مولوی نیک محمد، مولوی غلام محمد غريب،محمد عارف نورزی،آمرلالی،الله یار،کریم براهوی، سيد اسحق گيلاني، قاضی راز محمد دلیلی، حاجي حضرت علي،حمید الله توخی،نورالحق علومی،قوماندان عبدالرزاق،وحید الله سباوون، قاضی محمد امین وقاد،سید اشراق حسینی،حضرت صبغت الله مجددی.

در ده سال اخير صدها تن به خيل شهيدان اين کشور پيوسته اند از جمله؛ احمد شاه مسعود،قوماندان عبدالحق،حاجی عبدالله ،میرویس صادق، ..... خاکریزوال،سید مصطفی کاظمی و همراهان،داکتر عبدالله لغمان،خان محمد مجاهد،مولانا عبدالرحمن سید خیلی،جنـرال محمد داوود داوود،جنـرال ملا شاه جهان،قوماندان جان محمد خان، محمد هاسم وطنـوال، استاد برهان الدین ربانی،شیر محمد عرب،داکتر سید احمد فاریابی، حاجي مطلب بیگ و شمار ديگر.

جامعه روشنفکران ديني افغانستان

اطلاعیه شورای علما سراسری علمای افغانستان

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله و کفی والصلوة والسلام علی عباده الذین اصطفی اما بعد،
جلسه نوبتی شورای سراسری علمای افغانستان از تاریخ 19/10/1390 الی 22/10/1390 در مقر شوری دایر و پیرامون موضوعات مهم دینی، فرهنگی، اجتماعی سیاسی و ملی که بر سرنوشت جامعه و کشور تاثیر گذار است بحث و تبادل نظر نموده و در نهایت به اتفاق آرا مواد زیر را بعنوان قطعنامه نهایی اجلاس تصویب نمودند.

1- در شرایط کنونی کشور اساسی ترین ضرورت در سطح ملی چنانکه تا کنون بارها برآن تاکید نموده ایم تلاش برای رسیدن به صلح پایدار و تامین امنیت سرتاسری است که جمهوری اسلامی افغانستان و شورای عالی صلح نیز در این جهت پیشگام بوده و خواهان آدرس مشخص برای آغاز مذاکرات صلح بوده است.
باز شدن دفتر طالبان در قطر از نظر شورای سرتاسری علما صرفاً می تواند به عنوان یک آدرس برای طالبان تلقی شده و بعد از قطع جنگ علیه مردم افغانستان مذاکرات باید تحت اشراف و نظارت دولت جمهوری اسلامی افغانستان و شورای عالی صلح باشد زیرا که قضیه افغانی و پروسه صلح یک پروسه ملی و مربوط به ملت و دولت افغانستان است. تمامی کشور ها و قدرت های منطقه یی و جهانی تنها باید نقش کمک کننده به روند مذاکرات را داشته باشند.
شورای علما به تمام معنی به اصول دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشور یکبار دیگر تاکید نموده و کوشش ها و توطیه ها بر ضد اصول فوق را از هر کشور و یا هر طرفیکه به راه انداخته میشود جداً تقبیح می نماید.

2- حرمت شرعی و مضرات اجتماعی و اقتصادی شراب و سایر مسکرات و مواد مخدر مسلم است و شورای علما بارها در این خصوص تذکرات لازم را داده است اما متاسفانه علیرغم همه آنها دیده می شود که با حضور ارگانهای مسئول دولتی هیچگونه اقدام اساسی در جهت مبارزه با آن صورت نمی گیرد.
بناً شورای علما یکبار دیگر به عنوان وظیفه دینی خویش تاکیداً یاد آور می شود که دولت با تمام امکانات و به صورت جدی با این مظاهر فساد اجتماعی به مبارزه قاطع برخاسته و به هر صورت ممکن بساط نابسامانیها را برچیند و همچنین مراکز تداوی معتادین نیز از نظر کمی کیفی مورد توجه لازم قرار گیرد.

3- هر گونه معاملات ربوی و سودی به نص صریح قران کریم اعلان جنگ با خدا و رسول کریم صلی الله علیه و سلم تلقی شده و از گناهان کبیره است که هر گز نمی شود از آن اغماض کرد با کمال تاسف بسیاری از معاملات در جامعه افغانستان به گونه آلوده به ربا جریان دارد که در شان کشور اسلامی نمی باشد ما ضمن این که مسئولین بانکی و صرافان محترم را با آشنایی و رعایت موازن معاملات اسلامی توصیه می کنیم یاد آور می شویم که علمای کرام از منابر و رسانه های صوتی و تصویری کشور با تدویر برنامه های مناسب و ارایه آموزشهای دینی و فقهی زمینه آشنایی لازم مردم و موسسات مالی را به معاملات اسلامی و مشروع فراهم نمایند تا نا آگاهانه اسیر معاملات ربوی نشده و مطابق به آیات قران کریم و احادیث نبوی از آن احتراز گردد.

4- بر اساس آموزه های دینی، زنان از جایگای بسیار والای برخوردار بوده و از نظر مقام انسانی هیچ تفاوت در پیشگاه خداوند متعال بین زن و مرد وجود ندارد.
اسلام بیش از هر آئین دیگری توصیه بر رعایت حقوق زن نموده و بد رفتاری های که در جامعه از روی جهل و نا آشنایی به تعلیمات دینی با زنان صورت می گیرد از نظر اسلام و قرآن محکوم می باشد و شورای علما هر گونه رفتار های خشونت آمیز با زنان و دوشیزه گان و از جمله بد رفتاری های که اخیراً با خانم سحر گل و امثال او شده است را به شدت محکوم نموده از مراجع عدلی و قضایی خواستار است که با شدت و قاطعیت با متجاوزین به حقوق و حریم مظلومان برخورد و جنایتکاران را به جزای اعمال شان برسانند.

5- با رسیدن فصل سرمای زمستان نیاز مردم به نفت و گاز و مواد محروقاتی بیشتر شده است اما برخی از فرصت طلبان قیمت ها را به صورت غیر عادلانه بالا برده و مردم فقیر و محروم ما حد اقل نیازمندی های ضروری خویش را تامین کرده نمی توانند. ارگان های مربوط موظف اند نسبت به چاره جویی اساسی برای حل مشکل اقدامات قاطع و همه جانبه را روی دست گرفته و از سوُ استفاده جمعی فرصت طلب و همچنین احتکار مواد غذایی و مورد نیاز همه گان جداً جلوگیری بعمل آورد.

6- همچنان بسیار ضرور است نسبت به باز نگهداری راه های مواصلاتی به ویژه در مناطق شرقی و مرکزی و صعب العبور کشور اهتمام جدی صورت گیرد تا مساعدت های لازم ارگان های مربوط به سهولت به خانواده های بی بضاعت و مستحق به اسرع وقت رسانیده شود.

7- از آنجا که اکثریت مشکلات موجود در کشور در نهایت امر به فساد گسترده اداری موجود در ادارات دولتی بر می گردد و علیرغم وجود ادارات مسئول در این زمینه تا کنون نه تنها فساد کم نشده بلکه روز به روزگسترده تر نیزگردیده است، از جناب محترم رئیس صاحب جمهور تقاضا می شود که برای این امر مهم تدبیر جدید و اساسی سنجیده شود تا کشور م ومردم از این مرض مهملک به خواست خدا نجات پیدا نمایند.

8- یکی از مشکلات عمده جامعه اسلامی ما مصارف گزاف ازدواج ها و جشن های عروسی است که با توجه به رقابت های منفی و هم چشمی ها، ازدواج ها را به مشکل مواجه ساخته و اکثریت جوانان ما جرئت اقدام به ازدواج را در موقع لازم و مناسب از دست داده اند که این امر طبعاً نابسامانی های مهم اجتماعی و اخلاقی را نیز به دنبال دارد. توصیه می شود که مسئولین امور با یک برنامه ریزی جامع و اصلاح فرهنگ جامعه در این زمینه تلاش کنند تا مشکلات موجود به حد اقل رسیده و موازین اسلامی در امور ازدواج مورد توجه و رعایت کامل قرار گیرد.

9- شرایط کنونی جهان و وضعیت موجود دنیای اسلام نشان از آن دارد که توطیه های بزرگ در قبال جهان اسلام در راستای تشدید اختلافات بین مسلمانها و تضعیف حکومت ها در کشور اسلامی وجود دارد که ضرر اصلی آن متوجه ملت های مسلمان و مظلوم جهان می گردد.

شورای سرتاسری علمای افغانستان به عنوان وطیفه دینی خویش از همه رهبران کشور های اسلامی مصرانه تقاضا می کند که با تمام توان در جهت حل اختلافات و تنشهای موجوده اقدام نموده و در راستای حمایت از مردم مسلمان فلسطین نیز تا تشکیل یک حکومت مستقل فلسطینی انجام وظیفه نمایند.

والسلام
شورای سرتاسری علمای افغانستان

ادامه بحث ها در مورد ادرار سربازان جنایتکار امریکابر غیرنظامیان افغان

فرماندهی تفنگداران جنایتکار دریایی آمریکا بخاطر اغفال مردم  افغانستان ، روز پنجشنبه 12-1-2012 اعلام کرد در حال تحقیق درباره ویدئویی است که در آن چهارسرباز از نیروهایشان در حالیکه بر اجساد کشته شدگان غیرنظامی افغان  ادرار می‌ کردند ، نشان داده می شوند.

این درحالیست که  انتشار این ویدئو خشم سازمانهای دراکثریت کشورهای اسلامی و ازجمله سازمانهای  اسلامی در آمریکا را برانگیخته است.

بر اساس اين گزارش  های رسیده  برخی از این سازمان ها ضمن ارسال نامه ای اعتراضی به وزارت دفاع آمریکا نسبت به زیر پا گذاشتن ارزش ها اخلاقی و توهین به حرمت انسانی توسط نیروهای مارینز آمریکایی ابراز نگرانی کرده خواستار مجازات عاملان این بی حرمتی شدند.

انجمن روابط آمریکا و مسلمانان در واکنشی به این ویدئو گفته است اگر محتوای این ویدئو مورد تایید قرار گیرد، رفتاری دور از شان ارتش آمریکا را به تصویر می‌کشد.

این انجمن ضمن ارسال نامه ای به لیون پانیتا وزیردفاع آمریکا خواستار مجازات عاملان این رفتار" اهانت آمیز" شدند.

پرده‌برداري از مدنيت آنگلوساكسوني؛ حركت غيراخلاقي بر اجساد افغان‌ها

فیلم ویدئویی 4 سرباز آمریکایی را نشان می دهد که برروی سه جسد کشته شده غیرنظامی افغان  ادرار می كردند.

همچنین در این ویدوئو یکی از سربازان امريكایی در حالیکه برجسد خونی یکی از کشته شدگان ادرار می کرد ، به او می گوید: "روز خوشی را برایت آرزو می کنم " .  سربازان مجرم دیگر کلمات رکیک و توهین آمیزی دور ازشأن انسانیت را با شوخی ومسخره بیان میکنند .

فرماندهی نیروی دریایی آمریکا روز گذشته  با چشم پوشی بیشرمانه از حقیقت های عینی و مشهود ، طی بیانه ای اعلام کرد ما هنوز از صحت یا سقم این
فیلم اطلاع دقیقی در دست نداریم اما می دانیم که این گونه رفتار با ارزش های اخلاقی که ارتش آمریکا به آنها اعتقاد دارد همسویی ندارد و ما در این زمینه به بررسی و تحقیق خواهیم پرداخت.

گفتنی است نیروهای متجاوز امریکائی و متحدین آنها بارها بر زنان وکودکان و حتی کهن سالان افغانی بیشرمانه تجاوز نموده و بعداً با یک عذرخواهی عوام فریبانه اکتفأ نمودند.

دولت امريكا پس از شكست واضح در عراق و خروج نظاميانش از اين كشور در شرايطي كه دولت عراق اكنون كاملاً به ايران نزديك است و با عوامل امريكا در داخل عراق مرزبندي روشني دارد، تلاش زيادي كرد تا افغانستان را از دست ندهد و با پخش كردن پول به‌طور گسترده توانست نظر لويي جرگه را نيز براي امضاي پيمان استراتژيك مبني بر ماندن در افغانستان پس از سال 2014 جلب كند، با اين حال، انتشار يك ويدئو در اينترنت كه سربازان امريكايي را در حال ادرار كردن بر روي اجساد سه افغاني نشان مي‌دهد، موج جديدي از نفرت را در ميان مردم افغانستان ايجاد كرده است.

اين تصاوير که روز چهارشنبه (۱۱ ژانويه، ۲۱ دي) در يوتيوب و ساير پايگاه‌هاي اينترنتي منتشر شد، نشان مي‌دهد ۴ تفنگدار نيروي دريايي امريکا ملبس به يونيفورم‌هاي استتار همزمان با بيان جوک‌هاي رکيک در حال ادرار کردن بر روي اجساد سه افغاني هستند.

هنوز اطلاعاتي در خصوص مکان و زمان اين حادثه منتشر نشده است اما فرماندهي نظامي امريكا در افغانستان درصدد است با انتساب اين اجساد به شبه نظاميان طالبان، از عمق نفرت به‌وجود آمده، در ميان افغان‌ها بكاهد.

در حالي كه دولت امريكا با وعده‌ي به ارمغان آوردن مدنيت براي مردم افغانستان، به اين كشور حمله كرد، اكنون پس از گذشت 10 سال از اين اشغال‌گري، هر چند وقت يك‌بار نمونه‌هايي از اين مدنيت براي افغان‌ها رونمايي مي‌شود.

در عين حال، نيروي تفنگداران دريايي امريکا با شنيع خواندن اقدام اين سربازان از تحقيق در خصوص اين تصاوير ويدئويي خبر داد.

بی حرمتی  سربازان آمریکایی روی اجساد کشته شدگان افغانی

تصاویر ویدئویی جدید نشان می‌دهند تفنگداران دریایی آمریکا در کمال بی‌اخلاقی  و بی ادبی روی اجساد اعضای کشته شده در افغانستان ادرار می کنند.

به گزارش رسانه های خبری ، شبکه سی ان ان روز پنجشنبه (12 ژانویه / 22 دی) از بی‌احترامی سربازان آمریکا به سه جسد کشته شده در افغانستان خبر داد.
به گفته این شبکه،این تصاویر که در یوتیوب و سایر پایگاه‌های اینترنتی منتشر شد، نشان می‌دهد 4 تفنگدار نیروی دریایی آمریکا ملبس به یونیفورم‌های استتار در حال ادرار کردن بر روی اجساد 3 فرد ملکی  هستند. نیروی تفنگداران دریایی آمریکا با شنیع خواندن اقدام این سربازان از تحقیق در خصوص این تصاویر ویدئویی خبر داد.

در همین راستا"باربارا استار" گزارشگر پنتاگون افزود: «"با وجود این‌که هنوز اصل و صحت این ویدئو مورد تایید ما قرار نگرفته است، اقدامات به تصویر کشیده شده با ارزش‌های اصلی ما سازگار نیست و نشان‌دهنده شخصیت تفنگداران دریایی نمی‌باشد."»

بر پایه این گزارش، چنین وقایعی در جنگ آمریکا با افغانستان و همچنین عراق نیز روی داده است و باید توجه داشت که چنین تصاویری واکنش های بین المللی را در پی خواهد داشت.

گفتنی است پیش از این نیز، کلوین گیبز گروهبان ارتش آمریکا که به کشتار سه غیرنظامی افغان متهم شده، به بریدن و جمع‌آوری انگشت‌های قربانیان خود اعتراف کرده است. علاوتاً درجریان 10 سال اشغال افغانستان توسط نیروهای امریکائی ومتحدین آن بارها به زنان و کودکان افغانی تجاوز صورت گرفته است.

تفتيش خورشيد

در پيچ و تاب دره ها، فرياد يك زن بود

پيچيده بر جانم چنان زنجير بر تن بود

دنبال مردي، از فراز صخره اي مي گفت:

«ديدي غريب خسته ام در حال رفتن بود؟

مردي كه در دستش چراغ عاشقي مي سوخت

اين جا هميشه پاسپان عشق و ميهن بود

شبها كنار بركه آبي نشست و ريخت

آن اشكهايي را كه تنها زيب دامن بود

در روزگار اين جهان، كس سنگ را نشناخت

آيينه هم محو تماشاي شكستن بود

تا زنده بود انبوه شيون داشت از ماندن

قلبش كنار پنجره، مشتاق رفتن بود

پرواز را از خاك ظلمت خورده، با ما گفت

در كام او وقتي زبان عشق، روشن بود

باور نمي كردم، ولي روزي كه او مي رفت

تنهاترين چيزي كه بر تن داشت، آهن بود

محمود جعفري

سوگنامه

لهيب فتنه بزرگ است، آنچه مي بينيم

ستاره، كله گرگ است آنچه مي بينيم

تنور حادثه امشب شراره خيز شده است

وزنگ خورده ترين تيغ فتنه، تيز شده است

تنور فتنه، تنور دميده از دم ديو،

تنور وحشي توفان، تنور بانگ غريو

تنور نوح، تنور زقوم دل كندن

تنور كشتي و لنگر ز آب و گل كندن

به دست فاجعه، سنگي در آسمان ديدم

و ماه را چو پلنگي در آسمان ديدم

به روي كوهه كاهي، نشسته دهقاني

به باد داده ولي آنچه را كه مي داني

زنان قريه، ز مژگان به ديده پل بسته

و دختري كه ز آتش به جامه گل بسته

يكي به خرمن آتش گرفته مي خندد

لهيب فتنه بزرگ است، آنچه مي بينيم

ستاره،كله گرگ است آنچه مي بينيم

تنور حادثه امشب شراره خيز شده است

وزنگ خورده ترين تيغ فتنه، تيز شده است

همان كه خواب بلا ديده، صبح لال شده

همان كه عشق من امشب در او زعال شده

چه بي ترانه بهاري، چه بي غزل عيدي

چه بي شكوفه درختي، چه باغ نوميدي

چه سير واهمه خيزي، چه جاده سردي

چه مهركاب ضعيفي، چه دشت نامردي

چه كوهسار بلندي، چه پويشي دشوار

چه دره هاي عميقي، چه قومي آدمخوار

دوباره باغ نه گل داد، نه جوانه كشيد

دوباره آتش حرمان همي زبانه كشيد

قناتها همگي آب شور شد ناگه

گلوي تشنه كاريز، كور شد ناگه

و قصر سبز و عظيمي كه پروريد دلم

به يك اشاره توفان چو گور شد ناگه

فضاي روشن فرداي زخم خورده من

سياه و بسته و سرد و نمور شد ناگه

خيال بود، سرابي پر از توهم بود

و هر چه بود، به يكباره دور شد ناگه

به نام نامي آتش،به نام نامي دود

به نام نامي آن غم كه هست و خواهد بود

كنار جوي و چمن حلقه حلقه دام كشيد

و هر چه چشممه برآمد، زمين به كام كشيد

دهان زخم جگر، بوسه از نمك برداشت

سبوي دهكده مان از عطش ترك برداشت

به روي فرش غريبي، درون خانه غم

نشسته ايم دو زخمي سر جنازه هم

عبث نشسته و سنگي به سنگ مي كوبيم

به قرخ دشت عقيمي كلنگ مي كوبيم

قرار بود ببينيم صبح فردا را

قرار بود بسازيم با هم اين جا را

قرار بود زمستان بميرد اما  بعد ...

و اين تنور، كمي نان بگيرد اما بعد...

چه شد كه مصلحت عشق را نسنجيديد؟

فقط در آينه تصوير خويش را ديديد

هنوز تيه نپيموده رستگار شديد

به رنگ گربه رم كرده بچه خوار شديد

سه دشت تا به تكاپوي زيستن باقي است

هنوز تا به غريبي، گريستن باقي است

دلم گرفته از اين شهر از اين شكوه امشب

مرا ببر به تماشاي سنگ و كوه امشب

دلم گرفته، دلم از ملال، آكنده است

مرا ببر به فرازي كه تا ابد زنده است

دوباره ميل تفنگ و دوباره ميل كمين

دوباره ميل جهيدن به پشت كوهه زين

دوباره آه! بلي... غم در آستين دارم

دوباره باز چنان دارم و چنين دارم

هنوز باديه گردم به شيوه پدرم

چه آيد از پس امروز، بر سر پسرم؟

چه شد كه آن همه دريا نكرد سيرابم؟

و بعد از آن همه توفان، هنوز مردابم

من از تلاطم اين بحر، تشنگي بردم

به ساحلي نرسيدم، كه همسفر خوردم

سفر ملول شد از من، من از سفر خستم

خجول هر چه رفيقان و رهروان هستم

مباد، گردي از اينسان سفر، به دامنتان

نصيب گرگ بيابان، نصيب دشمنتان

سيد ابو طالب مظفري

پروژه‌های ذلیل‌سازی مردم افغانستان/ محمدعالم افتخار

 سال گذشته حینی که می‌خواستم مواردی را برای «یادداشت‌هایی از یک سفر» تدقیق نمایم؛ به مسأله کاست «نجس‌ها» در هند برخوردم. مؤلف مطلب مربوط؛ مردمی را که اینک در هندوستان کاست «نجس» خوانده می‌شوند؛ بازمانده‌ی «دراویدی ها» خوانده بود که پیش از هجوم و استیلای «آریایی» ها؛ در شبه جزیره‌ی هند سکونت و زندگی داشته‌اند یعنی اینکه بومیان اسبق این سرزمین و به سخن دیگر صاحبان نخستین (؟) آن بوده‌اند.

اما آنچه مرا تکان داد و تاکنون هم در رعشه نگهداشته است؛ این بود که مؤلف ضمن تشریح مظالم و اجحافات تاریخی که براین کتله‌ی بشری روا داشته شده است؛ نگاشته بود:
تعجب آور این است که اکنون خود این دراویدی‌ها هم باور کرده‌اند که «نجس» اند!
آری! فقط همین: «باور کرده‌اند!» به سختی رقت انگیز بود!
مهم و تعیین کننده؛ همیشه همین است که کتله ای؛ ملتی و جماعتی «باورکنند» که چه هستند و چه نیستند!
البته مواردی در تاریخ بشر هست که «باوراندن» به کتله‌ها و ملت‌ها و مردمان؛ یا ممکن، یا به صرفه نبوده و یا هم طرف به اهمیت آن پی نمی‌برده و هنر و توانایی این مهم را در خود نمی‌دیده است؛ بنابر این هدفی که از «باوراندن» میسر می‌شده؛ به اشکال خشن و با استعمال قهر و قوت سلاح جستجو می‌گردیده است.
نمونه‌ی بارز این چنین موارد استعمال قهر و اسلحه در برابر مردمان بومی یعنی سرخپوستان امریکاست که فاتحان و مهاجران اروپایی مسلط شده برآن سرزمین؛ تقریباً تمامی را از دم تیغ کشیدند تا از مزاحمتشان خویشتن را آسوده نمایند!
استعمارگران قرن 19 هم یا چندان به اهمیت «باوراندن» بر مردمان سرزمین‌های هدف؛ پی نبرده بودند و یا طاقت و تحمل زمانبری این امر را نداشتند و لذا با سلاح و لشکر بر آن‌ها تاختند و با زور برهنه؛ استیلای خود را تإمین نموده غارتگری‌های مورد نظر را برای خویش میسر گردانیدند.
استعمارگران مزبور و خاصتاً نسل دوم آن‌ها که تجارب، کشفیات و اطلاعات اندوخته‌ی بیشتر کسب کرده و به ویژه با مقاومت‌ها و قیام‌های دارای پهنا و نیرو و کمیت و کیفیت‌های غیر مترقبه و غیر منتظره مردمان تحت سلطه مواجه گردیدند؛ به مرور اهمیت «باورندن» عقاید و ایده‌ها و درهم شکستن روان و غرور و مناعت و اعتماد به نفس مردمان هدف؛ را دریافتند و با مهارت و شطارت و هنر و جادوی روز افزون؛ به این مهم روی آوردند که اینک به طور غالب؛ بر همین اصل و هنر و جادو اتکا دارند.
البته این پروسه که کاست تحتانی جامعه‌ی هند باور کنند که ذاتاً و فطرتاً «نجس»‌اند و این «نجاست»؛ در بدل گناهان «اولیه» توسط خدایان به آنان داده شده و جز به قیمت ریاضت‌ها و عبادت‌های چندین نسله و آنهم در معاد‌های دیگر رفع و دفع شدنی نیست؛ پروسه هزاران ساله می‌باشد و از قرار معلوم؛ اجداد این مردم ستم‌های عدیده را تا سرحد تصفیه‌های قومی نظیر آنچه بر سرخپوستان امریکا روا داشته شده نیز دیده و در نتیجه آنقدر‌ها بیچاره شده بوده‌اند که فقط برای زنده ماندن برده وار و گدا گونه به مقاومت خود پایان داده و به «نمی‌شود؛ تقدیر همین است!» برسند.
عین همین حال و بخت و بدبختی؛ از آن بردگان در عصر بسیار طولانی برده داری کلاسیک بود. آنان نیز به ویژه در نسل دوم و سوم... اغلب معتقد می‌شدند و «
باور» می‌کردند؛ که برده بودن سرشت و سرنوشت ازلی و ابدی شان است؛ علل و اسباب غیبی و ماوراء الطبیعی دارد و جز در آسمان‌ها و در موعد‌های مقرر و در بدل ریاضت‌های معینه‌ی خدایان رفع و دفع شدنی نیست.
لازمه‌ی چنین «
باورها و قناعت‌ها»؛ درهم شکستن و نابود شدن «غرور و عزت نفس» آدمی است؛ حتی سایر جانوران هم تا زمانیکه چیز‌های مشابه به غرور و عزت نفس دارند؛ باری و سواری و آماده‌ی سلاخی؛ یا به اصطلاح «اهلی» نمی‌شوند.
«باور» بردگان کلاسیک و منجمله کاست «نجس» هند ناشی از شکست‌های پیهم و درهم کوبیده شدن نیروها و امکانات مقاومتی اجدادشان طی فشارها و اجحافات دراز مدت بوده و سپس توسط مادران و پدران مرعوب و این چنین به استنتاج رسیده؛ به اولاده‌ی شان تحویل داده شده رفته است.
البته کلیه «باور»‌ها به شمول عقاید دینی و مذهبی به همین گونه است که تسری می‌یابد و نسل پی نسل دوام می‌کند. درین رابطه «پاشنه آشیل» و نقطه‌ی ضعف و آسیب‌پذیر بشر؛ همانا «دوران کودکی» معصومانه و مظلومانه‌ی دراز مدت اوست!
لذا هر باوری به دو مرحله اساسی نیازمند است:
1 – مرحله‌ی پیدایش و سفت شدن
2 – مرحله تسری عمومی و پایداری
باورها چنانکه گفته آمدیم در گذشته‌ها اساساً توسط کوبیدن‌های متداوم جسمانی، در رعب و ترس و تخویف نگهداشتن کتله‌ها و اعمال زور و سلاح و شمشیر تولید و تحمیل می‌گردیدند؛ باور‌های به خصوص دارای بار و نتیجه سیاسی ـ اجتماعی اقتصادی تقریباً همیشه توسط حاکمان بر محکومان تزریق و نهادینه می‌گشته است.
تکرار و اصرار بر تبلیغات و تلقیتات به خصوص از طریق اسطوره سازی، افسانه بافی، نماد‌های ساختمانی و تصویری، مراسم و مناسک؛ استخدام شعر و ادبیات ... همچو باورها را سفت و روانی می‌گردانیده و بعد همانند چیز‌های بدیهی فرهنگی و اخلاقی و تعلیمی – تربیتی نسبتاً به سادگی تداوم می‌یافته است.
اما باز سازی باور‌های کهن و تولید و تعمیم باور‌های تازه که نیاز استعمارگران قدیم و جدید را برآورده کند؛ در قرون اخیراشکال و متدهای متنوع و دارای پیچیده گی‌های روز افزون کسب نمود. مثلاً استعمارگران از یهودیت کودکانه‌ی ماقبل قرون وسطایی؛ سیستم پیشرفته‌ی ایدئولوِژیک به وجود آوردند که منجمله به نام «صیهونیزم» شناخته می‌شود. تولد خونین اسرائیل و مصایب شست ساله‌ی فلسطینیان و سایر مردمان شرق میانه ثمره‌ی آن است. چنین امر بزرگ درست زمانی؛ ممکن ساخته شد که دانشمندان و عقلای یهودی تبار تصمیم به بایگانی کردن تورات و تفاسیر و اضافات آن گرفته بودند.
همچنان سازمانهای جهنمی جاسوسی و استخباراتی امریکا و انگلیس (سی‌آی‌ای و ام‌آی‌سیکس) در طرح ایجاد «کمربند سبز» برای محاصره‌ی اتحاد شوروی؛ به تولید اسلام! امپریالیستی اقدام نمودند که تحت نام فریبنده‌ی «بیداری اسلامی» توسط الن دالیس و جان فوستر دالیس؛ برادران متدین مسیحی ـ امریکایی راه اندازی شد. این دو برادر فقط برای بناکردن همین استراتیژی طور همزمان به ریاست سی‌آی‌ای و وزارت خارجه امریکا برداشته شده بودند. 
این پروژه طی «بازی شیطانی» یک قرنه؛ تبعات و ثمرات بزرگی برای امپریالیزم جهانی به وجود آورد و به‌ویِژه اسلام و احساسات اسلامی را در «جنگ سرد» ابزار جنگی برای کارتل‌های نفت و اسلحه و استثمار کاپیتالیستی گردانید. پیش زمینه‌ی این امر افت رقت انگیز تعلیمات و فرهنگ رسمی و دولتی اسلام در دنیا بود که سید جمال الدین افغانی تمثیل‌ها و تصویر‌های بسیاربسیار رسایی از آن به دست داده است؛ منجمله در مورد وضع مسلمانان آنوقت هند گفته است:
«وقتی از ایشان بپرسید که مسلمانید؟ جواب می‌دهند: الحمدالله! چرا که گوشت گاو می‌خوریم!»
چنانکه دیدیم و می‌بینیم شیاطین انگلیسی به چه سادگی؛ اِز همین «الحمدالله! گوشت گاو می‌خوریم!»؛ ایدئولوِژی «پاکستان» درست کردند و «باور نجس بودن» را ازیک کاست محدود در جامعه‌ی بزرگ هند؛ در ذهن و روان «گوشت گاو خوران» برهمه‌ی مردم هندو و سکهه و سایران تسری دادند. به نام ابلیسی «پاک – استان» دقت فرمائید!
تولید باور و غرور پاکستانی با بار مقدس بودن؛ نزدیک به الله بودن و ماموریت الهی و جهادی داشتن که به خصوص شاملان اردو و استخبارات نظامی پاکستان (آی ایس آی) با آن تغذیه روحی می‌شوند؛ پایه و اساس این شیطنت فلاکتبار برای منطقه و جهان بشری می‌باشد که تبعات و ثمرات آنرا نه تنها مردمان افغانستان و محکومان آنسوی «دیورند لاین» بلکه تمام جهانیان تام الوقت و به طور روز افزون می‌بینند و می‌چشند!
با اینکه پاکستانیست‌ها ایدئولوِژی خود را به افغانستان هم مصرانه صادر کردند و در صدور انواع دیگر ایدئولوژی‌های ناشی شده از استراتیژی «کمربند سبز» و «بازی شیطانی» وسیع‌ترین محمل‌های ترانزیزیتی و لوژیستیکی فراهم نمودند؛ مگر نتیجه پاکستانیزه و طالبانی شدن روحیات و انفعالات پذیرندگان بود و هست. تا جائیکه کسی چون جرنیل حمیدگل علناً اعلام داشت: کسانی چون گلب الدین حکمتیار؛ سراج الدین حقانی ... مانند خود او و حتی دو آتشه تر؛ پاکستانی‌اند!
این باور و غرور به برکت خدمات جهادی‌ها و طالبانی‌های «اهل سنت!» برای پاکستان و به ایدئولوِژی پاکستان اکنون به جایی رسیده که از اسلام! آباد و لاهور و کراچی و پشاور و وزیرستان... بانگ شوم «افغانستان؛ جزء لایتجزای پاکستان است» بلند می‌باشد.
عمدتاً به علت موقعیت جیوپولیتیکی و جیواستراتیژیک افغانستان است که طورمستمر نه تنها توسط پاکستان و انگلیس؛ بلکه توسط امریکا و المان و دیگران هم مصرانه سعی می‌گردد که مردم افغانستان تا حد نهایی بی غرور گردند و باور کنند هیچکاره و ذلیل و عاجزه اند.
سرزمین «گذرگاه کشورگشایان» و جهانخوران؛ مصلحت نیست که مردم با «غرور» و صاحب «اعتماد به نفس» داشته باشد. چنانکه هیچ حمال و باربر و باری و سواری و مطیع و محکومی اعم از بشر یا حیوان نبایستی؛ با غرور و دارای احساس فخر و فضیلت و ارزش باشد.
در گذشته‌ها که کیفیت‌های روانی زیاد مکشوف نبود؛ نویسندگان و ژورنالیستان و شرق شناسان انگلیسی، المانی، امریکایی، روسی وغیره تخطئه و تذلیل مردم و تاریخ سرزمین ما را به اشکال برهنه و با نام و آدرس خود مردم افغانستان انجام می‌دادند و سیاستمدارانشان نیز گاه گاه ملاحظات دیپلوماتیک را کنار زده به بدترین تخطئه‌ها و تذلیل‌ها متوصل می‌گشتند.
منجمله نوشته‌های لوول تامس امریکایی در قرن 19 و سخنان ریچارد نیکسن معاون رئیس جمهور وقت امریکا در نیمه دوم قرن 20 خیلی‌ها تیپیک اند.
ریچارد نیکسن پس از سفری به افغانستان زمان ظاهرشاه که طی آن توسط مظاهره کنندگان افغانی مخالف جنگ ویتنام و اسرائیل و فلسطین ...؛ توسط تخم مرغ‌ها، بادنجان رومی‌ها و چیز‌های گندیده استقبال گردیده بود؛ گفت: افغانستان کشوری است با 12 میلیون دزد از شاهش تا گدا اش؛ که همان بازخوانی «رهزن و راهگیر» خواندن دربست افغان‌ها توسط لوول تامس بود.
در فشانی‌های سالیان اخیر لیام فاکس وزیر دفاع بریتانیا که افغانستان را جزیره‌ی تباه شده‌ی قرن سیزدهمی خواند که گویا انگلیس و متحدانش مسوولیت و یارای باز سازی آنرا ندارد؛ و گیدوسترله وزیر خارجه آلمان که مکرر در مکرر فرمود: ما به افغانستان برای حفر چاه و ساخت شفاخانه و جاده نرفته‌ایم...؛ جنایات طالبان نظر به هیتلری‌ها چیزی نیست ...؛ همه به معنای توهین و تذلیل مردمان افغانستان بلا استثثنا می‌باشد و راه صاف کردن برای به برده گی هنوز بدتر و بدتر نوکران خویش سپردن این مردمان.
اینکه دیگران چه گفتند و چه نوشتند و افغانستان و مردم آنرا به اتباع کشور‌های خود و جهانیان با چه تحقیر و تذلیلی معرفی کردند و می‌کنند؛ نگارش مثنوی هفتاد من کاغذ را می‌طلبد.
ولی تذلیل افغان‌ها طرق روانشناسانه‌ی کارا و نیرومند دیگری دارد و معطوف به تولید و نهادینه کردن این باور است که بی استعداد و نالایق و بی افتخار و بی ارزش و یتیم و یسیر اند؛ بی قیم و بادار؛ اصلاً نبوده‌اند و هرگز هم نمی‌توانند باشند.
درین گستره خود مردم مستقیماً مورد خطاب و عتاب قرار نمی‌گیرند؛ بلکه به طریق رهبران و رهبر تراشیده شدگان منحیث الگوها و سمبل‌ها هدف قرار داده می‌شوند. تذلیلی که در آثاری مانند «تلک خرس» از همچو سمبل‌ها و الگوها صورت می‌گیرد مانند «ما در آی ایس آی برای رهبران جهاد علف برای پیش آوردن و چوب برای راندن داشتیم ...»؛ تنها تذلیل شخصان شخیص رهبران معظم جهادی و قوماندانان مربوط نیست.
تند ترین و فوری‌ترین اثر آن روح عمومی و حیثیت و مناعت بشری همه مردم افغانستان را مسموم و مخدوش می‌کند؛ در همچو آثار و نیز نگارش‌های احمد رشید و نشرات بی‌بی‌سی و صدای المان و امریکا ... و نشرات اینترنتی و چاپی آن‌ها یک ناظر بیطرف فقط این را می‌یابد که از افغانستان جز الدنگ و جاهل و جانی و فاسد و فاجر و خود فروش و خاکفروش و ناموس فروش و «کله کت کن» و وحشی و حیوان کالانعام ... بیرون نیامده و بیرون نمی‌آید!
ولی بدبختانه چنین ناظری نمی‌تواند ببیند که این سمبل‌ها و الگوها یا اصلاً به مردم افغانستان تعلق ندارند و یا به وفق «جنگل؛ بی شغال نیست!» از میان شغالان توسط زور و زر بازیگران شیطانی؛ انتخاب و فربه شده و در لباس شیر تلبیس گردیده‌اند.
های شرور استعماری و امپریالیستی شرق وغرب لا اقل طی دو قرن اخیر حتی روزی و ساعتی از این غافل نبوده‌اند که افغان‌ها را ذلیل و زبون و فقیر و حقیر نگهدارند. سمبلی موسوم به شاه شجاع نه اولین بود و نه آخرین.
حامد کرزی و برادران و جهادی‌ها و غیر جهادی‌های تیمش به همان فورم و فورمول شاه شجاع آمده‌اند ولی در همین حال تا سال پیش عجیب محشر تبلیغاتی و تذلیلی بر سر ان‌ها برپا بود و حالا به دلایل اضطراری اندک فروکش کرده است. طی این محشر اتهام مفاسد و رذایل حق و ناحق و کرده و ناکرده به انحای اغراق آمیز بر آنها بارانیده می‌شد و حتی اینکه کرزی مالیخولیایی و گرفتار چرس و ماسوخیزم و غیره است؛ گوشها را کر می‌کرد.
پرسیدنی است در همان حال که او و تیم حکومتی‌اش مجموعاً منتخبان و حتی محبوبان مردم افغانستان جا زده می‌شدند؛ این واقعیت برای جهانیان چه پیام می‌توانست داشته باشد و برای افغانان چه الهام!؟
هژمونیست‌های وارث پطر کبیر و شوروی و به خصوص آن‌هایی که اینک به وابسته‌ی غرب و خائینین به وطن خود بودن؛ یا اقرار کرده‌اند و یا در اثر از طبقه بندی خارج شدن اسناد استخباراتی؛ کی بودن و چه بودنشان رسوا شده می‌رود؛ روش و منش قطعاً مشابه به بالا را داشتند و دارند.
همانگونه که غربی‌ها و دستیارانشان پاکستانی‌ها و عرب‌ها که اساساً «خود کوزه و خود کوزه گر و خود گل کوزه‌اند» ولی با شکستاندن دراماتیک و چه بسا فیلمی کاسه کوزه‌ها؛ تمامی فساد و دروغ و تبهکاری و جنون و جنایت خود کرده و خود موجب شده را به اجیران و نوکران و به دام افتادگانشان؛ و قسم سمبلیک به مردم در قرن سیزدهم تباه شده‌ی افغانستان!! نسبت داده و باد کرده می‌روند؛ خرس‌های قطبی و منجمله منسوبان باند سیاه گرباچف – یلتسن و کرملین نشینان بعدی هم دارای عین روش و منش‌اند و عندالضرورت تندخوتر و بد اخلاق‌تر و «خرس» تر هم شده‌اند و می‌شوند.
مسلم این است که باند گرباچف با دادن امتیازات ذلتبار بیحد به غربی‌ها و پاکستانی‌ها و ارتجاع عرب در «جنگ سرد»، مسأله افغانستان و بالاخره ویران ساختن نظام دولتی اتحاد شوروی و به حراج و تاراج سپردن این سرزمین بزرگ وغنی؛ بار خیانت سترگ میهنی و جهانی را به دوش گرفتند. آنان به ناگزیر برای توجیه حداقل این خیانت عظیم منجمله به طریق بارانیدن فحش و دشنام و اتهامات و ملامتی‌ها بر رهبران اغلب خود ساخته و خود تحمیل کرده‌ی شان بر حزب دموکراتیک خلق افغانستان و شاخه‌های متضاد و ناهمگون آن بلا تفریق و بلاتفکیک پرداخته‌اند.
بنده که ماه‌های زیادی است درون کشور نیستم به واقع نمی‌دانم روحیه و روان مردم درون افغانستان چه تحولاتی یافته است ولی طبیعی است که با پایان یافتن فصل فریب بزرگ ناجیان! غربی؛ احتمال سازش‌های سیاه و کثیف و به خصوص سپردن کشور به طالبان و پاکستان می بائیستی تحولاتی قابل ملاحظه حادث شده باشد.
درین ضمن فوبیای برگشت حداقل بخشی از حزب دموکراتیک خلق دیروزی را در منظر توجه و امید مردم؛ امسال از نشرات و تبلیغات دیوانه وار و آسیمه سر مطبوعات دولتی و جهادی و طالبی و شوونستی وابسته به انگلیس و المان به بهانه‌ی سالروز 6 جدی و آمدن لشکر سرخ به افغانستان احساس کردم؛ در حالیکه به نظر من بیرونی‌های همین حزب تقریباً جز بر سرهم کوبیدن و آب به آسیاب حریفان و دشمنان خود انداختن کار و فکر و برنامه ای و یا هم لیاقت و اهلیتی ندارند.
منجمله این فوبیا و کابوس در مقاله‌ی بلند بالایی در وب سایت پیام آفتاب توجهم را بیشتر جلب کرد. شدت و مخافت این کابوس در مقاله یاد شده اصلاً نظیر ندارد و به همین خاطر کار بزرگی که نویسنده یا نویسندگان آن انجام داده بیرون دادن بسیار غلیظ داو و دشنام و تهمت و افترای بیحد و حصری است که نویسندگان و سیاستگران ... روسی و وابسته‌های‌شان در مورد 4 تن از رهبران معلوم‌الحال حزب دموکراتیک خلق بیرون داده و باد کرده بوده‌اند.
منجمله این‌ها که به حیث عناوین فرعی هم در مقاله برجسته گردیده است:
ـ نور محمد تره‌کی (ترکانوف یا مادر کیک‌ها)
ـ حفیظ الله امین (تروریست جنایتکار و جاسوس چند جانبه)
ـ به برک کارمل (یابوی معتاد و لجام گسیخته، یاوه سرای بی نظیر)
ـ داکتر نجیب (پوتومک – چوچه سگ یا روباه بویناک)
در واقع مقاله یاد شده یک رساله و حتی می‌شود گفت یک کتاب است و مآخذ!؟ کافی و شافی دارد و بدینجهت سعی کردم نویسنده و محقق بزرگ! آنرا بشناسم. راه این کار برای همچو من این است که نام مورد نظر را در اینترنت سرچ نمایم. در نتیجه سرچ معلوم گشت که این اولین مشق نویسنده بوده و در دو سه وب سایت دیگر هم نشر شده است!؟
به نوبه‌ی خود طلوع این ستاره بزرگ! را در آسمان ادبیات سیاسی و اینترنت افغانی برای خود و همه تبریک میگویم و آرزومندم با عین قوت به پیش روند و آنچه را که پیرامون رهبران و قوماندان معظم جهادی و طالبی و کرزای و کرزایی (و نیز دورتر رفته‌ها و بیرون‌ترها از سکت و بوم و بر...) هم مطبوعات جهان نوشته؛ سیاستمداران و مبصران دنیا گفته و اسناد استخباراتی نظیر آنچه اخیراً در انگلیس و فرانسه از طبقه‌بندی خارج شد و انتشار یافت؛ به دست می‌دهد با عین قوت و صراحت و صداقت تدوین کنند و به نشر بسپارند.
تنها در این صورت محقق و نویسنده‌ی ملی و میهنی خواهند شد و به ما و دیگران کمک شایان خواهند کرد تا راه خروج از اینهمه طلسمات مسخ کننده و ذلیل ساز مردمان خود را شناسایی کنیم و خنثی نمائیم
.

درسرزمین شعر وادب

ساقی ! امشب برس به فریادم

می کند سیل گریه ، بنیادم

 

ساقی ! امشب نمانده حالی خوش

دردل باغ ، قیل وقالی خوش

 

ساقی ! امشب امید ، پژمرده

تن به ابلیس یأس بسپرده

 

من پناهنده ام به می خانه

می دهی آب آتشین یا نه ؟

 

من که با پای خسته می آیم

ازکویرم ، شکسته می آیم

 

تا دلم پر ز درد مردم شد

کوله بارم به جاده ها گم شد

 

نا امیدم مکن ازین خانه

آتشی زن به جان پروانه

 

ساقی ! ازچنگ غم رهایم کن

قدحی ده ، بیا صدایم کن

 

ساقی ! امشب طلسم غم بشکن

ماتم دل ، به جام جم بشکن

 

ساقی ! ازتو ، چراغ دل ، روشن

باده ام ده به رغم اهریمن

 

ساقی ! امشب چراغ من مرده

سنگ غم برایاغ من خورده

 

ساقیا ، باده خانه ات روشن

نام خوبت ، گریز اهریمن

 

سرد ِ سردم ، زباده ، گرمم کن

سخت ِ سختم ، دوباره نرمم کن

 

گرکه فردا نیامدم ساقی !

چه غمی هست ؟ عمر تو باقی !

 

قدح باده را به خاک افشان

به تنم شاید آید ازنو جان

احتمال تجزیه افغانستان

احمد عمران

دریافت‌های جدید نشان می‌دهند که برخی تغییرات ژیوپلتیک در نتیجة طرح صلح امریکایی‌ها قرار است در منطقه ايجاد شود. برخی منابع که نمی‌خواهند نامی از آنان برده شود، می‌گویند امریکا در پی ایجاد مناطق خودگردان در منطقه است که در گام نخست این طرح در مورد پشتونستان عملی خواهد شد. به باور این افراد، واگذاری برخی مناطق در جنوب افغانستان به طالبان، سرآغاز عملی شدن چنین طرحی است که می‌تواند بخش‌هایي از آن سوی مرز را هم پوشش دهد.

به گفتة این منابع، این طرح از مدت‌ها پیش مطرح بوده، ولی شرایط برای عملی شدن آن فراهم نبوده است. در نتیجة چنین طرحی، عملاً بخش‌هایي از کشور به گونة آزاد در اختیار حکومت‌های محلی قرار خواهد گرفت که برای نیروهای خارجی دردسر ساز نخواهند بود. البته چنین طرحی در عراق به اجرا گذاشته شده و امریکایی‌ها از عملی شدن آن ناراضی به نظر نمی‌رسند.

بحث تغییرات در ژیوپولتیک منطقه، از زمان‌های دوری مطرح است و حتا از نقشة خاورمیانة بزرگ سخن گفته شده است. شاید طرح ایجاد مناطق خودگردان به اندازة نقشة خاورمیانة بزرگ وسیع نباشد، ولی در هر حال نشان از اجرایی شدن چنین برنامه‌يی دارد.

به گفتة برخی کارشناسان سیاسی، در حال حاضر برای امریکا و غرب، پاکستان به عنوان یک معضل مطرح است که می‌تواند منافع این کشورها را تهدید کند. اجرایی شدن این طرح، فرصت می‌دهد که مناطق حایل به وجود بیاید و هم نیروها و ساکنان این مناطق که نسبت به دولت‌های‌شان ناخشنودی‌هایي نشان می‌دهند، ارضا شوند. معلوم نیست که مقام‌های کشور چه‌قدر در جریان چنین برنامه‌هایي قرار دارند، ولی بدون شک بی‌خبر از آن‌ها هم نیستند.

پاکستانی‌ها به هر حال دیگر در موقعیتی قرار ندارند که بتوانند هم‌چنان پرچم پشتونستان‌خواهی را بلند نگهدارند و چنین امری در توانایی مدیریتی دولت‌مردان افغان هم قرار ندارد. پس به طریق اولی، مقام‌های این کشورها می‌توانند برای اجرایی شدن این طرح هم‌سویی نشان دهند.

در همین حال، گفته می‌شود که بحث منطقة خودگردان بلوچستان که بخش‌هایي از افغانستان، پاکستان و ایران را احتوا می‌کند هم مطرح است، ولی این طرح به دنبال اجرایی شدن منطقة خودگردان پشتونستان در دستور کار قرار دارد.

از سال‌ها پیش منطقه آبستن یک رشته تغییرات و جابه‌جایی‌ها بوده و این جابه‌جایی‌ها، بدون شک می‌تواند به چنین طرح‌هایي کمک کند.

از آغاز ورود جامعة جهانی به افغانستان، این کشورها نگاه‌های متفاوتی به بخش‌هایي از افغانستان داشتند؛ اگر غرب و شمال کشور به عنوان مناطق استراتژیک در دستور کار ناتو و امریکا قرار داشت، ولی نگاه آن‌ها به جنوب و شرق افغانستان، بیشتر نگاه ایجاد فرصت به نیروهای ضد دولتی بوده است. به همین دلیل می‌بینیم که در جنوب و شرق، بحث‌های قومی و نژادی پررنگ‌تر می‌شود و حضور طالبان پیوسته ادامه می‌یابد.

برخی آگاهان باور دارند که امریکایی‌ها عمداً جنوب و شرق را در اختیار شورشیان و طالبان گذاشته بودند که بتوانند ضمن تردد از مرزهای دو کشور پاکستان و افغانستان، بر سرعلایق خود به نتیجه برسند. این مسایل در طول این سال‌ها سبب شد

که این دیدگاه تقویت شود که جنگ در جنوب و شرق، بیشتر جنگ بر سر هژمونی سیاسی بر منطقه است که می‌تواند تا آن سوی خط دیورند ادامه پیدا کند. به هر حال، جزییات این طرح هنوز افشا نشده و حتا مشخص نیست که زمینه‌های عملی آن چه‌گونه خواهد بود؛ ولی به هر حال، این طرح وجود دارد و دیر یا زود شاهد اجرایی شدن آن خواهیم بود.

از سوی دیگر، این مسأله هم حایز اهمیت است که نخبه‌گان و جریان‌های سیاسی کشور چه‌قدر با این برنامه‌ها آشنایی دارند و در مورد آن‌ها چه‌گونه می‌اندیشند.

شاید استاد ربانی فقید از برخی این مسایل در جریان فعالیت‌های صلح‌آمیز خود باخبر بوده است و حتا زمانی که شیخ آصف محسنی از رازهای نهاني استاد فقید یاد کرد، اشاره به همین مسایل داشته است؛ ولی با قاطعیت در این مورد نمی‌توان حرف و سخنی زد و هنوز معلوم نیست

که واقعاً استاد شهید چه مسایلی را مي‌دانسته و نسبت به چه مسایلی حساس بوده است؟ آیا واقعاً استاد خبر داشته که نقشة ژیوپلتیک منطقه با ایجاد مناطق خودگردان در حال تغییر است؟ آیا امریکایی‌ها که بخش بزرگی از هزینه‌های شورای عالی صلح را تأمین می‌کنند، با استاد فقید از این مسایل سخن گفته بودند؟

هاله‌يي از ابهام و تیره‌گی اطراف مسایل داغ کشور را پوشانده و هنوز کسی با جرأت در این خصوص حرف نزده است. سخنگوی ریاست‌جمهوری، واگذاری مناطقی در جنوب را به طالبان ناموثق می‌داند، ولی در همین حال افرادی در درون شورای عالی صلح از چنین برنامه‌يي سخن می‌گویند.

این تناقض‌گویی‌ها و سراسیمگی‌ها برای چیست؟ چرا رییس‌جمهور کرزی در این اواخر مواضع شتاب‌زده و فوری می‌گیرد؟ یک روز با طرح امریکایی‌ها مبنی بر گشایش دفتر طالبان در قطر ابراز نارضایتی می‌کند، ولی بیست‌وچهار ساعت بعد با آن موافقت نشان می‌دهد.

این مسایل نشان می‌دهند که حرف‌وحدیث‌های پشت پرده‌يي وجود دارد که در حال حاضر مقام‌های کشور از افشای آن‌ها می‌هراسند. ولی بحث مناطق خودگردان را باید جدی گرفت و نسبت به آن واکنش عقلانی و ملی نشان داد؛ چون به هر صورت اجرایی شدن چنین طرحی می‌تواند منافع ملی کشور را صدمه بزند و عملاً به تجزیة آن بینجامد.

 

عبدالسلام عظیمی - خدا حافظ محکمه

بنابه گزارشات رسیده از ارگ ریاست جمهوری ،عبدالسلام عظيمى که فعلاًاز دادگاه عالى کشور سرپرستى مى کند، از اين سمت دور ساخته مى شود. در اين خبر آمده است که عبدالسلام عظيمى جاى خود را براى دزد انتخابات یعنی فضل احمد معنوى رئيس فعلی کميسيون انتخابات تعويض خواهد کرد و آقاى عظيمى به حيث رئيس کميسيون نظارت بر تطبيق قانون اساسى پيشنهاد و گماشته خواهد شد. به همين گونه گلرحمان قاضى رئيس کميسيون نظارت بر تطبيق قانون اساسى، به عوض فضل احمد معنوى رئيس کميسيون انتخابات در نظر گرفته شده است.

قابل ذکر است که تنور مشوره ها به منظور مقررى هاى جديد در ارگ رياست جمهورى گرم است و براى برخى از ادارات چند نامزد را در نظر گرفته اند و ليست وزيران پيشنهادى هر لحظه در تغيير است و تا حـال نهايى نگرديده و قرار است در اولين هفتۀ شروع کار مجلس نماينده گان، برخى از وزيران حکومت و رؤساى برخى از نهاد هاى دولتى جهت گرفتن رأى اعتماد به مجلس معرفى شوند.

طنز غور

غــــــور ای ســـر زمــیــــن آبــــــادم

غــــــوری از قــیـــــد و بـنـــــد آزادم

 

بــاغـهـــایـــت پـــر از گــل ریـحــان

سـفـره هـایـت پر است ز برکت نان

 

قـــریــــه هـــا سـبـــز، خـرم و آبـــاد

روح از دســت رفـتـگــانـســـت شـاد

 

قـیـمــت خــوردنی چـه ارزان اســت

نـعـمـت بـرق بـه ده فـــراوان اســـت

 

جـــاده هـا پـخـتـــه از تــوجـه دولـت

تـــا کـــه آســـوده بـاشـــد ایـن مـلـت

 

در غـــور مــا نـبـیـنی یــک بـیــکار

دارد هـفـت، هـشـت وزیـر بر دربار

 

در ادارات ما نه رشوه است نه چور

ایــن هـم از بـرکــت رئـیـس جـمهور

 

صــوفــی احـمــد ســـوار بـر چـاروا

صـحـبـتــش گـــرم بــا تـلـفـن هـمـراه

 

پـیــر و بـرنـا بـه سـبـک حـالا شیک

هـــر ده و قــریــه صـاحـب کـلـنـیـک

 

هـــر طـــرف مـــوج مـــوج آدمـهـــا

شـــور شــــادی و عـشـــق بــر دلـها

 

صـنـعــت شـعـر مـحـشـر است حـالا

شـعـر بــا پــــارو مــــی رود بـــــالا

 

رونـــق شـعـــر و شـاعــری را ببین

صادرات شعر است به کشور چـیـن

 

در مـیـــان جـهــانـیـــان بــه یـقــیــن

کشور انگـشـتر است و غور نگـین

 

"عـارف" در خـواب هستـی یا بیدار

دسـت از ایـــن تـخــیـــلات بــــردار

 

بـیـــن ایـــن آســیـــــا پـــهـــنـــــاور

مــن نـدیـــدم چـــو غــور بـی مــادر

 

عبدالقدیر عارف

معرفی رهبران خلق و پرچم

قسمت دوم :


نگاهی به زندگینامه های ننگین تره کی ، امین ، ببرک و نجیب

الکساندر لیاخفسکی همکار رئیس گروه عملیاتی شوروی و مشاور نجیب در صفحات 198 و 199 کتاب "توفان در افغانستان" در باره انتقال ببرک توسط کی جی بی بعد از کشته شدن امین به کابل چنین مینویسد: "ببرک کارمل در آن زمان هنوز در بگرام بود در محل اسقرار هنگ ( غند) کماندوئی چتر باز (به فرماندهی سیرد یوکف ) تحت محافظت تکاوران اداره نهم کی جی بی بود . شامگاه 27 دسامبر اندروپف با کارمل تماس گرفت . از سوی خود و شخص لیونید برژنف به او بمناسب پیروزی مرحله دوم انقلاب و انتخاب او به سمت رئیس شورای انقلابی جمهوری دموکراتیک افغانستان شاد باش گفت...کارمل با کاروان خود روهای رزمی با پوشش سه تانک از بگرام به سوی کابل به راه افتاد . در یکی از خود رو ها رهبر جدید دولت افغانستان زیر حفاظت یازده تن از تکاوران ک گ ب از یگانهای (آلفا) به فرماندهی سیرگین نشسته بود.....یک هفته دیگر در یک ویلای دولتی در حومه کابل بسر برد . در تمام این مدت ماموران ک گ ب او را محافظت میکردند. " (تاریخ مسخ نمیشود ، 65-66).

دولت جدید کارمل در باره دولت قبلی گفت: " امین و طرفداران او که یک مشت ربا خوار و آدم کش بودند از بین رفتند. حتی کارمل مدعی شد که علت مداخله نظامی شوروی در موقع کرسمس این بود که از نقشه امین که قصد داشت نصف مردم افغان را بقتل برساند جلوگیری بعمل آید" (افغانستان در زیر سلطه شوروی ، 250).

ببرک در جهت تبرئه خود و افشا نمودن چهره امین در مجلسی گفته بود" رهبری جمهوری دموکراتیک افغانستان سند های غیر قابل انکار و از جمله یاد داشت های شخصی حفیظ الله امین را در دست دارد مبنی بر اینکه این عاملان امپریالیزم و سیا حاضر بودند بخاطر تحقق اندیشه های امپریالیست ها نصف مردم افغانستان را نابود کنند.....اگر دسیسه های امین و دار ودسته اش به موقع افشا و خنثی نشده بود، افغانستان به همان سرنوشت غم انگیزی دچار میشد که [در]شیلی پس از بقدرت رسیدن فاشیست ها و یا کمبوج وقتی که گروه جنایتکار پل پوت حکومت را غصب کرده بودند اتفاق افتاد."( تحولات سیاسی جهاد افغانستان،51)

ببرک که به خاطر اینکه در میان مردم افغانستان اعتباری را کسب نماید به باز نمودن دروازه های زندان پلچرخی اقدام نمود تا با این عمل مکارانه ، خود را برائت داده و همه جنایات گذشته را بگردن همفکران انقلابی خود بیاندازد اما این حقه او کار ساز نشد چون به گفته حق شناس مردم افغانستان از ماهیت پلید او و همکاران او بدرستی آگهی حاصل کرده بودند. او درین زمینه مینویسد: " این مکار حقه باز دیگر نتوانست با جلوه های طاوسی و قبای توحیدی چهره کثیف و اندیشه الحادی خود را بگونه دیگر وانماید و مردم را چنانکه سالها فریفته بود باز هم بفریبد" ( تحولات سیاسی جهاد افغانستان ، 253) .

ببرک کارمل گفته بود که وظیفه ما این است که اساس مادی سوسیالیزم در کشور بوجود بیاید و باور داشت که دوستی با شوروی وظیفه هر افغان است ( اردو و سیاست صفحات 299 و321).

ببرک با وجود تلاش های مداوم خود در خوش خدمتی به روسها نتوانست کوچکترین آزادی عملی را از باداران کمونست خود بدست بیاورد. بگونه مثال او به حدی در جهت تحقق اهداف شوروی در زمینه جذب قبایل پاکستان تلاش نمود که حتی دختر خود را نیز در راه تحقق اهداف روسها به یکی از سران قبایل سودا کرد. دوکتور شیر شاه یوسفزی در صفحه 194 کتاب "تاریخ مسخ نمیشود" در این زمینه چنین مینویسد: "ببرک کارمل از خوش خدمتی ، دختر خود اناهیتا را فدای اهداف شوروی ساخت و به صفدر قبایلی داد تا به شوروی ها ثابت بسازد که کارمل بخاطر اجرای وظیفهء که از جانب شوروی به وی داده [شده]است حاضر است تا سرحد خویشاوندی به پیش برود".

معرفی رهبران خلق و پرچم

نگاهی به زندگینامه های ننگین تره کی ، امین ، ببرک و نجیب

قسم اول :

داستان غم انگیز سرنوشت کشور و مردم آزاده افغانستان از همان آغازین لحظات روز هفتم ثور سال 1357 شروع میگردد، که عده ی ا زمزدوران و جیره خواران کی جی بی با کودتای منحوس خود ، سردار محمد داود رئیس جهمور قانونی افغانستان و خانواده محترم او را بصورت دسته جمعی بشهادت رسانیدند.

آری ! این سر آغاز همه کشتار ها و ویرانی های بود که تا امروز هم گریبان گیر ملت و مردم مسلمان افغانستان است و هنوز هم ادامه سیلاب خون بیگناهانی که با کودتای هفتم ثور آغاز گردیده بود در جریان میباشد. این یک واقعیت انکار ناپذیری بشمار می آید که مسئولیت همه ویرانی ها و خونریزی های که چه در گذشته بوقوع پیوسته و چه در آینده سلسله این ویرانگری ها و خونریزی ها ادامه پیدا نماید، بدوش رهبران حزب به اصطلاح دموکراتیک خلق افغانستان است که با کودتای ننگین خود زمینه ساز همه تباهی ها ، ویران گری ها ، کشتار ها و تجاوزات بعدی به کشور ما گردیدند.

آنهائی که تا دیروز با کشتار وحشیانه مردم بیگناه ما ، بنام نوکران امپریالیزم و ویران نمودن قسمت اعظم این کشور بنام پاکسازی مناطق مختلف از وجود مخالفان رژیم روی هتلر ، پولپوت و استالین را در سفاکی و ویرانگری سفید نمودند ، اکنون خود در دامن امپریالیزم لمیده اند و بعد از آن همه بربریت سخن از آزادی و حقوق بشر و عدالت اجتماعی میزنند واین آرزو را در سر می پرورانند تا با آرایش و بازسازی حزب متلاشی شده خلق یکبار دیگر در غالب احزاب و گروه های جدید وارد عرصه سیاسی افغانستان گردند. بلی ! آنانی که تا دیروز مانند حنیف اتمر و امثالهم مردم را کشتند و به شکنجه گاه ها و زندان ها فرستادند و خانه و کاشانه شان را ویران نمودند و حتی از قربانی نمودن خود نیز در راه تحقق اهداف باداران شان دریغ ننمودند ، امروز یکبار دیگر بدور هم جمع گردیده اند و میخواهند تا آنچه را که رهبران جلاد و باداران شیاد شان در تحت نام سوسیالیزم انجام داده نتوانستند، آنها در زیر نام دموکراسی عملی نمایند اما بصراحت گفته میتوانیم که این مکارگی ها، ایشان را بجای رسانده نخواهد توانست.

ادامه نوشته

مسائل دینی به شکل سئوال و جواب

شیخ یوسف قرضاوی

پرسش:

این پرسش به دو قسمت تقسیم می شود:

 

1. برای مثال یکی از شرکت های پوشاک و لوازم خانگی می خواهد به شماری از مشتریان خود مبلغی پول جایزه بدهد، آیا مشتریان اجازه دارند آن پول را از آن شرکت دریافت کنند؟

 

2. استفاده از روش قرعه کشی، صاحبان شرکت چند شماره  انتخاب می کنند و آنها را برای گروهی از مشتریان خود-برای مثال صد مشتری-می فرستند و سپس این شرکت ها شماره های دیگری را با روش قرعه کشی به دست می آورند. اگر شماره دوم با هر کدام از شماره های اول مطابقت داشت، دارنده شماره اول برنده محسوب می شود. سپس آن شرکت شماره ها را برای مشتریان برنده خود می فرستد و آنان را از جوایزی که کسب کرده اند و یا مبالغی که سود نموده اند خبردار می سازد.

با ذکر این نکته که، این مشتریان نه در مسابقه شرکت کرده اند و نه هنگام انتخاب شماره ها حضور داشته اند، اضافه بر این هیچ مبلغی را جهت مشارکت در مسابقه واریز ننموده اند، جز اینکه به صورت عادی و روزانه از این شرکت خرید می کردند، در چنین شرایطی و با این شیوه مشتریان اجازه دارند که این جوایز یا مبالغ سود را دریافت دارند؟ و آیا این شیوه همان (یا نصیبِ) نهی شده از جانب شریعت نیست، در صورتی که (یا نصیب) مشتمل بر سود و زیان است و شانس در هر دو دخیل است، و آیا وجود عنصر شانس در حلال یا حرام بودن آن تاثیر دارد؟

 

پاسخ:

الحمدلله و الصلاة و السلام علی رسول الله و بعد:

به نظر ما جوایزی که شرکت ها و موسسه های تجاری به مشتریان خود پرداخت می کنند-خواه پول نقد یا اجناس و کالا باشد-در دایره قمارِ نهی شده قرار نمی گیرد، زیرا قمار (میسر) برای یکی از دو طرف سود و زیانی در بر دارد، همچنین از دایره بخت آزمایی (یا نصیب) غربیان -که متاسفانه جامعه ما کورکورانه از آن تقلید می کند- خارج است.

جایز و مباح بودن این گونه جوایز به این دلیل است که بخشش یک طرفه است و طرف دوم یعنی کارگران یا مشتریان متحمل هیچ گونه خسارتی نخواهند شد. همچنین از لحاظ شرعی، انتخاب افراد به وسیله قرعه کشی از نظر جمهور فقهاء هیچ اشکالی ندارد و احادیث فراوانی بر جواز ترجیح اشخاص به وسیله قرعه وجود دارد.

 

ولی باید دانست که یک مورد از آن مستثناست و آن اینکه کسی از فروشگاه یا موسسه صدور جوایز کالایی بخرد و قصد او از خرید کالا احتمال برنده شدن در قرعه کشی آن موسسه یا فروشگاه باشد چنین عملی به قمار حرام شباهت دارد و ممنوع است.

 

متاسفانه، شرکت ها و موسسات اسلامی با پیروی از آن شیوه غربی به جلب رضایت مشتریان یا کارگران خود اقدام می کنند، در صورتی که مبالغ این جوایز در نهایت به عنوان هزینه کالا بر قیمت آن تاثیر می گذارد و بار سنگینی بر دوش مصرف کننده خواهد گذاشت. به نظر من چنین عملی کمی شبهه دارد. بعضی از تاجران این عمل این گونه توجیه می کنند که هزینه جایزه از سود آن برداشته می شود تاثیری در قیمت آن نخواهد داشت، به هر ترتیب این روش نیاز به بحث و بررسی دارد هر چند گرفتن این نوع جوایز را جایز و مباح می دانم. مادامی که منظور اصلی همان خرید کالا باشد. و الله اعلم!

چهل نصیحت سودمند

۱- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم. 


۲ - سعی کنیم بیشتر بخندیم. 


۳- تلاش کنیم کمتر گله کنیم. 


۴ - با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم. 


۵ - گاهی هدیه هایی که گرفت‌هایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم. 


۶ - بیشتردعا کنیم. 


۷ - در داخل آسانسور و راه پله و... باآدم‌ها صحبت کنیم. 


۸- هر از گاهی نفس عمیق بکشیم. 


۹- لذت عطسه کردن را حس کنیم. 


۱۰- قدر اینکه پایمان نشکسته است را بدانیم. 


۱۱- زیر دوش آواز بخوانیم. 


۱۲- سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم. 


۱۳- گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم. 


۱۴- با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم. 


۱۵- برای انجام کارهایی که ماه‌ها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامهریزی کنیم! 


۱۶- از تفکردرباره تناقضات لذت ببریم. 


۱۷- برای کار‌هایمان برنامهریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته کار مشکلی است! 


۱۸- مجموعهای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و...) برای خودمان جمعآوری کنیم. 


۱۹- در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم. 


۲۰- گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم، البته اگر کنار ماهی‌ها باشد چه بهتر. 


۲۱- گاهی از درخت بالا برویم. 


۲۲- احساس خود را در باره زیبایی‌ها به دیگران بگوئیم. 


۲۳- گاهی کمی پابرهنه راه برویم! 


۲۴- بدون آنکه مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم. 


۲۵- وقتی کارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یک بستنی بخریم و با لذت بخوریم.


۲۶- در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا کنیم. 


۲۷- سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور فعال گوش کنیم. 


۲۸- رنگ‌ها را بشناسیم و از آن‌ها لذت ببریم. 


۲۹- وقتی از خواب بیدار می‌شویم، زنده بودن را حس کنیم. 


۳۰- زیر باران راه برویم. 


۳۱- کمتر حرف بزنیم و بیشترگوش کنیم.


۳۲- قبل از آنکه مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم. 


۳۳- چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم. 


۳۴- اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم. 


۳۵- هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم. 


۳۶- احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم. 


۳۷- به دنیای شعر و ادبیات نزدیک‌تر شویم. 

 

۳۸- گاهی از دیدن یک فیلم در کنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.

 
۳۹ -تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم.

 
۴۰- از هر آنچه که داریم خود و دیگران استفاده کنیم ممکن است فردا دیر باشد

در پست های وزارت امور داخله تعیینات جدید صورت گرفت

وزارت امور داخله،به هدف عملى نمودن ريفورم (اصلاحات) پوليس، از  تعيينات جديد در آن وزارت خبر داد.

در خبرنامه ای که امروز (١٩جدى) از سوى وزارت داخله به آژانس های خبری مواصلت نموده،آمده است که اين تعيينات، بر اساس پيشنهاد وزارت و منظورى رياست جمهورى،در ٢٤ بست مربوط به آن وزارت صورت گرفته است.

پاسوال سيدعبدالغفار سيدزاده به حيث رييس عمومى مبارزه با جرايم جنايى، پاسوال سيد محمد به حيث رييس عمومى قطعات عمليات خاص، پاسوال نوروز خليق به حيث قوماندان اکادمى پوليس، پاسوال خان محمد به حيث رييس محبس پلچرخى، و پاسوال سيداحمد سامع به حيث قوماندان زون ساحوى ٦٠٦ انصار تعيين گرديده اند.

همچنان مل پاسوال نعمت الله حيدرى به حيث معاون رياست عمومى امن و نظم عامه، مل پاسوال حبيب الرحمن سحر به حيث رييس مبارزه با ارتشأ و فساد ادارى رياست عمومى تفتيش، سمونوال زکريا به حيث رييس اوپراسيون هاى جارى رياست عمومى و اوپراسيون، مل پاسوال مرتضى قل به حيث رييس کورس هاى اختصاصى قوماندانى اکادمى پوليس، و سمونوال عبدالنبى الهام به حيث قوماندان امنيۀ هلمند تقرر يافته اند.

شمارى از قوماندانهاى امنيۀ ولايات نيز شامل  اين تعيينات هستند.

مل پاسوال عبدالرازق ايلخانى به حيث قوماندان امنيۀ دايکندى، مل پاسوال عبدالرحمن سرجنگ به حيث قوماندان امنيۀ لغمان، مل پاسوال امين الله امرخيل به حيث قوماندان امنيۀ پکتيا، مل پاسوال محمد انعام هوشمند به حيث رييس تحقيقات جنايى زون ٣٠٣ پامير، و مل پاسوال عبدالله عازم به حيث قوماندان امنيۀ ننگرهار  تعيين شده اند.

مل پاسوال شيراحمد ملدانى به حيث قوماندان زون سرحدى هرات، مل پاسوال شيرعلى به حيث رييس کشف قوماندانى عمومى پوليس سرحدى، پاسوال محمداکرم به حيث قوماندان امنيۀ پروان، سمونوال غلام الله به حيث قوماندان امنيۀ نورستان و سمونوال محمد موسى به حيث قوماندان امنيۀ ولايت نيمروز مقرر شده اند.

 به همين ترتيب، پاسوال عبدالرووف تاج به حيث رييس مبارزه با موادمخدرمرکز، مل پاسوال عبدالخالق به حيث قوماندان امنيۀ فارياب، مل پاسوال شمس الرحمن زاهد به حيث قوماندان امنيۀ فراه و سمونوال ولى خان به حيث قوماندان زون نمبر يک پوليس سرحدى ننگرهار، تعيين گرديده اند.

قابل ذکر است که تعداد پوليس ملى در حال حاضر ١٥٠ هزار تن بوده؛ اما قرار است که براساس توافق با جامعۀ بين المللى، اين تعداد تا پايان سال ٢٠١٢ ميلادى، به ١٦٠ هزار تن برسد. 

بازی زمستانی سیاسیون در ولایت غور

 از زمان انتصاب عبدالله هیواد بحیث والی غور  درطی یک سا ل و اندی که گذشت اختلافات فزایندهء میان او و وکلای غور در ولسی جرگه و مشرانو جرگه وجود داشته و هر از گاهی جدی تر و شدید تر گردیده است. عبدالله هیواد که از جایگاه و پایگاه مردمی بر خوردار نیست با تکیه با قوماندانان مسلح محلی همواره کوشیده تا مخالفین سیاسی اش را سرکوب نماید و با تمویل نمودن بعضی گروپ های خورد و کوچک محلی تلاش کرده تا مخالفین خود را در محلات اصلی شان مصروف نگهدارد. از طرف دیگر او باشناخت و روابط که با کرزی و خانواده وی دارد توانسته در ارگانهای محلی و سایر بخش های کلیدی حکومتی مانع پیشبرد کار توسط وکلا گردد. ازینرو وکلای غور که همه هست و بود خود را در مخاطره دیدند به تقلی  در آمده و بازی ابتدایی و کودکانه را به  اشکال گوناگون  به راه انداختند. آنها با استمداد نمودن از جوانان ، علما، اربابان و شیخ وکبار تلاش میورزند تا هیواد را بدنام ساخته حکومت تحت اداره او را ضعیف و بی کفایت جلوه دهند. اما درطی دو مرحله یکی آمدن هیئت ارگانهای محل و دیگری مرحله انتقال مسئولیت  های امنیتی توسط اشرف غنی احمدزی  مخالفین هیواد ناکام ماندند. اگرچه از قول یکی از مسئولین بلند پایه محلی غور گفته شده که اشرف غنی احمد زی والی غور را " شراب خور" خطاب کرده، واگر چنین باشد بازهم اندکی درد وکلأ  تسکین میگردد. ناگفته نباید گذاشت اختلافات بسیار عمیقی بین والی از یکسو و قوماندان امنیه و ریس امنیت ملی از سوی دیگر وجود دارد که این امر باعث متلاشی شدن انضباط ودسپلین در ارگانهای امنیتی و برهم ریختن شیرازه دولت داری گردیده است.

به نظر نگارنده این سطور ، به نفع مردم غور خواهد بود تا هرسه چهره منحوس که بر اساس بی کفایتی و حماقت آنها گراف امنیت ضریب صفر گردیده و با تداوم وضعیت نا هنجار فعلی بدون تردید با فرأ رسیدن فصل بهار در سراسر غور گروپ های مسلح غیر قانون مسلط خواهند شد،  به اتفاق هم از وظایف شان استعفأ دهند تا جای آنها  را  افراد توانمند، مبتکر، با کفایت، دلسوز و وطن پرست بعهده بگیرد. در غیرآن مصیبت بالای مصیبت بر مردم مظلوم غور نازل خواهدشد ،  رنج و مشقت و بدبختی را باید تنها مردم غور بکشند.

طنزینه ذیل به این مناسبت تقدیم میگردد:

هزار و یک شب

یکی بود یکی نبود. در گذشته های دور پادشاهی بیگانه بر سرزمین مادری مسلط شد. او بد خواه و در عین حال زیرک بود. و وزیری داشت از خودش بسی بد خواه تر و زیرک تر! به وزیر امر کرد که  "راهی بیاب تا بر روح و جان این مردمان مسلط شوم بدون آنکه بفهمند و اعتراضی بکنند".

وزیر تفکری کرد و طوماری نوشت  و به جارچیان داد تا در سراسر شهرها و دهات ها بخوانند. قوانین جدید اعتقاد به دین قدیم و سواد آموزی را غیر قانونی اعلام کرد. و مالیاتها را به سه برابر افزایش داد و ارزش جان مردمان به اندازه چهارپایان کشور همسایه که موطن اصلی شاه بود اعلام شد. هر گونه اعتراض و مخالفت با این قوانین مجازات مرگ داشت و در نهایت طبق این قوانین گوزیدن و چسیدن هم ممنوع اعلام شد.
پادشاه گفت: "ای وزیر این همه آنان را به شورش وا خواهد داشت و مگر قرار نبود انقلاب مخملی کنیم؟"  وزیر گفت: " نگران نباشید اعلی حضرت. به بند گوزیدن دقت نفرمودید. همان سوپاپ اطمینانیست که انرژی اعتراضشان را خالی کنند."

و چنین شد که وزیر گفت. مردم لب به اعتراض گشودند که این ظلمی آشکار است. این طبیعی است که پادشاه بخواهد مردم را به دین خودش در آورد و یا سواد خواندن آنان را بگیرد. همچنین افزایش مالیات همیشه مطلوب شاهان بوده و بی ارزش بودن جان ما در مقابل جان مردمان همسایه هم از وطن پرستی شاه است، اما دیگر منع چسیدن و گوزیدن خیلی زور است! و تازه مگر پادشاه می تواند در تمام مستراح های این سرزمین نگهبان بگمارد؟!

آنان که باسواد تر بودند داد سخن دادند که " تازه جانم، خالی نمودن باد روده برای سلامت مفید است و هیچ قبحی در آن نیست! و اینان متحجرانی بیش نیستند که سرشان را در تنبان خلایق فرو می کنند."  با کلی کیف به خاطر این تفسیر علمی و کلمه متحجر سر تکان می دادند و خودشان را روشنفکر می نامیدند. وگفتند تازه مگر خود شاه نمی گوزد؟!

فکاهیات بسیاری ساختند در مورد شاه که از فرط نگوزیدن ترکیده! یا برای کنترل بر روده اش چوب پنبه به ماتحتش فرو کرده! یا مثل سگ بو کشان دماغش را به سوراخ مردم می چسباند واینها را برای هم اس ام اس کردند و کلی خندیدند!
نگهبانان حکومت در سراسر سرزمین پخش شدند تا اجرای قوانین را تضمین کنند. هر از چند گاهی بی خبر به مستراح ها یورش می بردند و افراد گوزو(!) را دستگیر می کردند و به منکرات می بردند. اما مردم همچنان به چسیدن و گوزیدن در خفا ادامه می دادند و این صداهای بوناک روده شان را اعتراضی عظیم به حکومت می دانستند!

مردم به صحراها می رفتند و می گوزیدند! در کوچه های شهر نگاهی به اینسو و آنسو می انداختند و پیفی می دادند! حتی مهمانی های زیر زمینی می گرفتند، لوبیا و نان جو می خوردند و گروپ گوز(!) راه می انداختند! بعد از مدتی دیگر کسی آن ماجرای منع سواد و دین اجباری و کاپیتولاسیون و مالیات را به خاطر نیاورد و همگان سعی کردند از این آخرین حق بدیهی خوشان دفاع کنند.

و در همین احوال پادشاه و وزیرش در قصر قهقهه سر می دادند که چه زیرکانه مردمان را در بخارات اسیدی خودشان غرق کرده  و همگان را گوزو کرده اند.

با خواندن طنز فوق به یاد اوج گیری اختلافات بین اقوام غور افتادم و با خود گفتم شاه غور با وزیران زیرکش درتبانی با سایر مسئولین فوق الذکر نیز با نیرنگ های گوناگونی صدای مردم غور را توسط خود شان خفه میکنند و این فرصت طلایی میباشد برای پیاده نمودن امیال و آرزوهای خود پسندانه و نفسانی شان  . چنانچه در هنگام توزیع زمین های جنوب دریای هریرود بازی ماهرانه که طراح و مبتکر آن یکی از وزیران قریب شاه بود راه افتاد و بهمکاری عثمان سوخته شهردار غدار غور عملی گردید که حد اقل پیشرفت چغچران از نظر ساختمانی به شیوه استندرد را برای پنجاه سال به عقب انداخت و ازین بازی فقط چند مفسد سود برد. اینبار درفصل زمستان نیز بازی شبیه بازی تابستان آغاز گردیده است. برنده و بازنده آن را زمان تعین خواهد کرد.

درجریان بازی های سیاسیون  عالمان بی علم و روشنفکران تاریک فکر ما   بعنوان ابزار مورد استفاده قرار میگیرند و بجای آنکه جامعه مدنی ما مردم را بسوی مدنیت دعوت نماید و عالم دینی ما رسالت دینی اش را در روشنی دین مقدس اسلام  بیان  کند خود با جمود فکری ترویج کننده فرهنگ تحجر با لباس دیموکراسی نوین غربی میباشند. بهرصورت اگر این ملاباشد و این مکتب آینده غور را خراب میبینم !!

داستان جنگل

بنام خدا

باهجوم چندین دسته شکارچیان ماهر به جنگل وصید شیران وفرار دادن سایر حیوانات؛ نظم و امور جنگل بطور بی سابقه متزلزل ودرحال فروپاشی قرار گرفت؛ اصل تنازع بقاء؛ رابطه های حیوانی؛ پیام رسانی وحوش؛ رمز وراز زندگی وسایر موازنه ها؛ ازهم گسیخته درهم وبرهم؛ ونا بسامان وآشفته ومضطرب مینمود.
در این آشفته بازار در فضای جنگل؛شورای حیوانات موجود وباقی مانده جمع؛ وپست های وظیفوی تقسیم گردید؛ روباه ازهمه خسته تر وفیل ازهمه راحت تر به نظر میرسیدند؛ تااینکه درخلال برخوردی روباه متضرعانه به فیل گفت:

جناب حضرت فیل خسته ام ودیگر توان کشیدن پوست ترا روی دوشم ندارم؛ من روباهم ووظیفه ام جاروکشی بود؛ هم اکنون درپست فیل قرار دارم وباید شاخه های که مانع عبور حیوانات میشوند و درخت های شکسته را ازوسط راه بگیرم؛ واین درتوان من نیست؛ این است که خسته ام؛ ازجان به سیر آمده و بر در و دیوار زندگی نفرین وتوهین نثارمیکنم.

فیل گفت: برای من فرقی نمیکند؛ تنها همینطوری که تو توان کشیدن پوست مرا نداری؛ من هرلحظه باید مواظب باشم که باد وطوفان پوست ترا از روی دوشم به هواپرتاب نکند؛ وجاروکردن جنگل برای من امر بدیهی وپیش پا افتاده است؛فیل افزود: درنهایت من نیز مانند توناراضی هستم.

روباه التماس کرد بیا پوستت را بگیر وپوست مرا بده؛ فیل گفت: این در اختیار من و تو نیست؛ باید پیش سلطان جنگل برویم؛ وسپس هر دو براه افتادند؛تارسیدن پیش سلطان وهرکدام بنوبه عرض حال خویش را بیان داشتند.

ادامه نوشته

به پاسخ باند منافق و شاگردان شیطان  در لباس انسان

 مقدمه :

تکرار اتهام تکرار جواب را می طلبد.

عده اوباشان ضد دین ومردم که با پیشکش نمودن ناموس خود نزد شهوت پرستان داخلی و خارجی صاحب لقمۀ نانی شدند و از قیمت فرج ناموس شان امروز صاحب دفتر ودیوانی میباشند. حال گستاخانه افزون طلبی کرده و شخصیت های مردمی و دینی را هدف قرار میدهند.  هر چند تعدادی از چهره های دینی و فرماندهان جهادی و مردمی نیزنابخردانه  در هموار نمودن راه برای شاگردان ابلیس لعین و ناموس فروشان بین المللی نقش بسزایی ایفاکردند  که شاید حال اندک متوجه آن شده باشند. اگر مدارا و ملایمت چهره های دینی نبودی و اگر تحت نام وارث انبیا در محافل کفار شرکت نکردی و اگر بخاطر گروپ و سازمان و قوم از هر زندیق و مرتدی حمایت نکردی و اگر در کنار جاسوسان استکبار قرار نگرفتی واگر  به نفع جرثومه های شوم شیاطین فتوی ندادی و اگر خانواده های تن فروشان را تمویل نکردی و اگر برای خادمان امریکا تقدیر نامه ندادی و اگر از نام جهاد و مقاومت بارها سوء استفاده نکردی  و اگر از خط انقلاب عدول نکردی و اگر کفار محارب و متجاوز را دوست خطاب نکردی و اگر با شعار های دوران جهاد پایدار ماندی و اگر از آرمان جهاد و اسلام نگذشتی و اگر بالای خون پاک شهدا پای نگذاشتی و اگر یادی از یتیمان جانباختگان  راه اسلام کردی و اگر در مجلس و محفل کفار کف نمی زدی و اگر دین را به دنیا نفروختی و اگر واگر... امروز  توسط ناموس فروشان بی دین و بی غیرت ، ولگردهای کوچه و بازار ، لوطی های محله اوباشان و اراذیل عالم نما و دین فروش  مسخره نمیشدی!!

تو از بس غرق  در اوهام و خرافات گشته ای نمیدانی که دوست کیست و دشمن کی؟  اما من میدانم و مخاطب من هم میداند. آن دون همتان و پست فطرتانی که   نه از خدا میترسند و نه از مردم حیا دارند و نه از نفاق و افتراق جامعه هراسی میدانند که  تو قادر به شناسایی شان نیستی . درحالیکه تمام مشخصات آنها نزد من موجود است و اگر تو خود را اصلاح کنی فاصله تا تباهی آنها و پاک کردن زمین خدا از لوث منافقین مسلمان نما  خیلی اندک است. مطمئین باش تا زمانیکه به اصلاح خودنپردازی کسی همرایت در فاش کردن چهره های منافق همکاری نخواهد کرد.

چکیده:

روز پنجشنبه پازنزدهم جدی 1390 شبنامه مسخرهء توسط عده ناموس فروشان زندیق بهمکاری قوماندانی امنیه غور در بین شهر و بازار چغچران  توزیع گردید .

متاسفانه تهمت ها و اهانت ها درتعدادی از مقاطع توسط افراد لاابالی و ضدمردمی همواره هویت ملی مارا خدشه دار کرده  و با بهره برداری از تجارب تلخ وناکام عناصر شرور و خائن منافقانه کوشیدند تاشخصیت های بزرگ مردمی را مورد تهمت قراردهند. اظهارات مغرضانه ،عاری از حقیقت و غیرمسئولانه‌ عدهء در ارگانهای دولتی باعث آن گردید تا  در جریان روزهای اخیر عناصر رذیل از وضعیت موجوده سوء استفاده نموده ، با تهمت ها ، دروغ پردازی ها و خلاف گویی ها برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف بخاطر خدمت گذاری بهتر به عده از زمامداران فعلی بازار چغچران  هویت ملی ما را نشانه گرفته و  با مقدمه چینی های ناموزون ، خاطرات تلخ اظهارات و اقدامات منافقانه شان  را باردیگر به نمایش بگذارند .

بزدلان منافق با نشر اکاذب و اراجیف شبیه سخنان رندان ، باردیگر وانمود کردند که هنوزهم محو رقص به ساز بادارانشان میباشند. شاگردان ابلیس و ناموس فروشان بی ادب در اثنای هذیان گویی های شان میکوشند بهر شکل ممکن ترویج کننده نفاق باشند و خود را نیکو جلوه دهند؛اما لاچار و ازعادت مجبور بارها کاسۀ کمونیستان  را  میلیسند وهمه کثافات مخالفین دیرینه اسلام و غور  را با افتخار تمام میبلعند.

نکته قابل تأمل بعد از  نوشتار مسخره منافقین که شرافت قلم را آلوده با دسایس بادارانشان کردن اینست که بخاطر پنهان نمودن چهره اصلی شان خود به هذیان گویی پرداخته در کوچه و بازار  دیگران را به دست یازیدن به چنان کاری های بابخردانه متهم نمودند. درین میان این پرسش بوجود میاید که :  آقا شما که تن فروشی و ناموس فروشی دارید و حاکمیت غور را نمی خواهید  و کسی هم مزاحم کارتان نشده پس چرا قیمت فرج خانم و خواهر و دختر و غیره را که از بازار جمع کردی و به محافل فحاشی و تن فروشی رهنمائی نمودی بخاطر چند دالر جاسوسی نمودی، در بسیاری موارد اخاذی کردی تا گلو غرق در فساد واختلاس میباشی با اینهمه چرا چند کیلو گوشت و مالته وسیب نمیگیری که با تن مجروح آن بیچاره  یکجا میل بفرمائی؟

خطاب من به شما که ( من دانم و تو ) اینست که ناجوانمردانه شخصیت  های بزرگ و مردمی را هدف تیر های ناسزاگوئی قرار نده ورنه از همه مشاغلت خواهید افتاد. و پس همان قرضدار و همان مفلس و همان مکان و همان زمان و همان کس و همان تو !.

 

نتیجه :

 

اگر میخواهید غور بسوی وفاق ملی رهنمائی شود و اگر میخواهید از شر همه عناصر ضد دین نجات یابید شما که خود را  پاسداران ارزشهای انقلاب اسلامی میشمارید به شعار و آرمان های دوره انقلاب برگردید.

از کسی پشتیبانی کنید که او از دین خدا پیروی نماید.مدافع منافع  غوریها باشد نه درخدمت منافقین و کفار.

بیاد آرمان شهیدانی باشید که هنوز خون شان نخشکیده است و هنوز فرزندانشان یتیم اند.

تنها از خدا بترسید نه از بندگان خدا. بخاطر قوم، حزب، پارت و گروپ از ناموس فروشان منافق و شاگردان ابلیس حمایت نکنید.

زنده و سربلند باد غور و غوریهای وطن پرست

مرگ بر ناموس فروشان منافق و جاوسوسان استکبار

به گفته دانشمندان ضعف حافظه از چهل و پنج سالگی شروع می‌شود

تحقیقات جدید نشان می دهد که روند کاهش فعالیت های مغزی، از جمله از دست دادن حافظه، از سنین چهل و پنچ سالگی و به مراتب زودتر از آنچه که قبلا تصور می شد آغاز می شود.

در این تحقیقات که ده سال به طول انجامیده و نتیجه آن اخیرا در نشریه پزشکی بریتانیا (British Medical Journal) منتشر شده است، بیش از هفت هزار کارمند دولت بریتانیا در سنین چهل و پنج تا هفتاد سالگی شرکت داشتند.

موضوعات مرتبط

در تحقیقات پزشکی از سال ۱۹۹۷ تا سال ۲۰۰۷، در مجموع ۵۱۹۸ نفر کارمند دولت مرد و ۲۱۹۲ نفر کارمند زن (مجموعا ۷۳۹۰ نفر) مورد پژوهش محققان دانشگاه لندن (UCL) قرار گرفتند.

آزمایشات انجام گرفته شامل حافظه، دامنه لغت و درک مطلب دیداری و شنیداری می شد. اختلاف در سطح تحصیلات این افراد نیز در رسیدن به نتایج تحقیق مورد توجه محققان گرفته است.

نتیجه به دست آمده نشان می دهد که حافظه، قدرت استدلال و مهارت درک مطلب افراد بین سنین چهل و پنج و چهل و نه سالگی کاهشی مشخص و حدود ۳.۶ درصد بروز می کند در حالیکه تا پیش از این، توجه پژوهشگران عارضه از دست دادن حافظه عمدتا معطوف به افراد شصت سال به بالا بود.

در میان مردان شصت و پنج تا هفتاد ساله، این کاهش ۹.۶ در صد بود و در میان زنان در همان سن، ۷.۴ در صد.

بدین ترتیب، کاهش فعالیت مغزی روندی تدریجی دارد که به موجب نتیجه این تحقیقات، در طول دو یا سه دهه نمایان می شود.

دکتر سایمون ریدلی، مسوول واحد تحقیقات در بنیاد تحقیقات آلزایمر بریتانیا می گوید که تغییر شیوه زندگی در کاستن ریسک ابتلای آثار کاهش فعالیتهای مغزی بسیار موثر است.

محققان می گویند که سیگار نکشیدن، کنترل فشار خون و کلسترول، افزایش فعالیت بدنی و خوردن غذاهای سالم به جای غذاهای چرب و یا غذاهای فرآوری شده همگی در کاهش ریسک ابتلا به آثار از دست دادن حافظه موثر هستند.

صبر وشکیبائی نبی رحمت

 سخن از بزرگی و عظمت پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم است، آن عظمتی که عقلها را می رباید و به شگفتی وامی دارد. آری، توصیه به صبر بیش از 90 جا در قرآن مجید با تعابیر مختلف بیان شده است. گاهی خداوند متعال به ستودن صبر پیشگان می پردازد و گاهی نیز پاداش زحمتهای صابرین را، و گاهی هم فرجام آنها را.

و در جایی خداوند متعال پیامبرش را چنین خطاب می کند: «فاصبر صبراً جمیلا» [معارج:5] یعنی صبر جمیل داشته باش.
هنگامی که باطل را در حال ظلم و تعدی و سرکشان را در حال سرکشی دیدی «صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5
]
هر گاه دارای‏ات کم شد و با فقر و تنگدستی روبه رو شدی و یا غم و اندوه و نگرانی برتو طاری گشت «صبر جمیله داشته باش.» [معارج:5
]
هرگاه یارانت به شهادت رسیدند و دوستانت کم گشتند و مددگارانت متفرق شدند «صبر جمیل داشته باشد.» [معارج:5
]
هرگاه دشمنانت زیاد شدند و کینه توزان و جاهلان بی مروت علیه تو اقدام کردند «صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5
]
اگر بر سر راهت موانع ایجاد کردند، و علیه تو مشکل تراشیدند و  تو را به کارهای شنیع و نامیمون تهدید نمودند «صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5
]
اگر فرزندان، دوستان و خویشاوندان را از دست دادی «صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5
]
در دورانی که آنحضرت صلی الله علیه وسلم در مکه می زیستند، خویشاوندان و دوستانش به دشمنی با او برخاستند، حتی عموهایش او را طرد کردند و نزدیکان او قبل از بیگانگان با او درگیر شدند و به مخالفتش برخاستند؛ اما او نمونه ای از صبر و شکیبایی بود
.
با فقر و تنگدستی دست و پنجه نرم کرد و از شدت گرسنگی و تشنگی، سنگ بر شکم بسته بود؛ اما نمونه ای از صبر و شکیبائی بود
.
پسر دو ساله اش پیش رویش جان داد، به جسد بی جان فرزند محبوبش خیره می شود و اشکهای گرم و پر عطوفت پدرانه اش بر گونه هایش جاری می شود؛ اما نمونه ای از صبر و شکیبایی است، و چنین می فرماید: «العین تدمع و القلب یحزن و لا نقول إلا ما یرضى ربنا و إنا بفراقک یا ابراهیم لمحزونون» ((از) چشم اشک جاری می شود، دل غمگین است، اقرار نمی کنیم مگر آنچه پروردگارمان را خشنود سازد و حقا که ما در فراقت، ای ابراهیم، غمگین هستیم
.)
حضرت خدیجه رضی الله عنه همسر با هوش و زیرک پیامبر صلی الله علیه وسلم که با قاطعیت و صمیمیت تمام در دوران زندگی مکی در کنارش بود، در روزهایی که جاهلیت همه تن علیه آنحضرت یورش برده بود، و خدیجه رضی الله عنها در این زمان (به عنوان
) دست راست آنحضرت صلی الله علیه وسلم بود، از نیرنگ دشمنان و از آن ترسی که بر جانش در روزهای آغازین بعثت احساس می کرد، پیش ایشان گلایه می کرد، خدیجه، پیامبر را دلداری می داد. اما پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم این یار همدم و دلسوز را نیز در از دست داد و آن سال را به عنوان "عام الحزن" سال غم و اندوه نام نهاد، اما با وجود این، پیامبر نمونه ای از صبر و شکیبایی بود؛ چون خداوند متعال به ایشان دستور داده بود: «فاصبر صبرا جمیلا» (صبر جمیل داشته باشد.) [معارج:5]
کفار مکه اعم از خویشاوندان و عموهای آنحضرت صلی الله علیه وسلم،ر علیه ایشان توطئه چینی می کنند و برایش کمین می زنند تا وی را به قتل برسانند و ترورش کنند، پنجاه جوان وارد منزلش می شوند، جوانانی که کینه و حسد و مرگ را به همراه داشته و شمشیر هر کدام از آنها تشنه قطرۀ خون اوست. منزلش را محاصره می کنند، اما او نمونه ای از صبر و شکیبایی است
.
از منزلش بیرون می شود، همه آنها در حال چرت زدن بودند، [تنها کاری که می کند این است که] اندکی خاک بر سر آنها می پاشد؛ چرا که خداوند متعال به او دستور داده بود: «صبر جمیل داشته باش
.» [معارج:5] و چون خاک ها را بر آنها پاشید، شمشیرهای آنها از دستهایشان افتاد، و پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم این آیه را تلاوت می کند: «و جعلنا من بین أیدیهم سداً و من خلفهم سداً فاغشینهم فهم لایبصرون» (ما در پیش روی آنها سدّی، و در پشت سر ایشان سدی قرار داده ایم و بدین وسیله جلو چشمان ایشان را گرفته ایم و دیگر نمی بینند.)
به غار ثور پناه می برد تا از دست دشمنان در امان باشد، اما آنها خود را به وی می رسانند و بر بالای غار قرار می گیرند، و به طرف راست غار می آیند و طرف چپ را محاصره می کنند و غار را تحت کنترل خود قرار می دهند، قصد می کنند وارد غار شوند؛ اما خداوند عنکبوتی را دستور می دهد تا (بر دهانه غار) تار بتند، و پرنده ای را دستور می دهد تا در قسمت ورودی غار تخم بگذارد. آنها با دیدن تار عنکبوت و تخم پرنده وارد غار نمی شوند، ابوبکر صدیق رضی الله عنه، همنشین پیامبر صلی الله علیه وسلم و یار غار او، می فرماید: ای رسول خدا، اگر یکی از آنان که بالای غار قرار دارند به موضع قدمش بنگرد ما را می بیند، از آنجایی که رسول خدا صلی الله علیه وسلم به نصرت و یاری خداوند یقین کامل داشت لبخند زده و می فرماید: ای ابوبکر، گمان تو در مورد دو شخصی که خداوند سومی آنهاست چیست؟ و فرمود: غم مخور که خدا با ماست
.
آری، این دستورالعملی است برای زندگی، هر گاه تشنه و گرسنه شدی بگو: «غم مخور که خدا با ماست
». هرگاه پسران و دخترانت را از دست دادی بگو: «غم مخور که خدا با ماست
اگر مشکلات ناهنجار و حوادث تلخ و ناگوار در زندگی‏ات پیش آمد بگو: «غم مخور که خدا با ماست

از غار خارج می شود، کفار متوجه نشدند که وی در غار بوده و به سوی مدینه حرکت می کند، سراقه ابن مالک با نیزه و شمشیر خود را به وی می رساند، ابوبکر می گوید: ای رسول خدا- صلی الله علیه وسلم- به خدا سوگند به ما نزدیک می شود
! آنحضرت صلی الله علیه وسلم دو مرتبه لبخند می زند، چرا که یقین داشت رسالت وی جاودان، و کفار نابود خواهند شد. به زودی دعوت وزین ایشان سرشار می ماند و مجرمان نابود خواهند شد، اهداف (بلندش) پایدار و جاهلیت سرنگون می شود، لذا می گوید: ای ابوبکر، گمان تو در مورد دو شخصی که خداوند سومی آنهاست چیست؟ (بخاری:338، مسلم:4389)
سراقه خودش را نزدیک می کند، پیامبر صلی الله علیه وسلم علیه او دعایی می کند، پاهای اسب او می لغزد و او از اسب می افتد، دوباره اسبش را صدا می زند و اسبش بلند می شود و او سوار می شود و خود را نزدیک می کند، پیامبر صلی الله علیه وسلم دو مرتبه علیه او دعایی می کند که دوباره می افتد و می گوید: ای پیامبر خدا، امان می خواهم
.

[خلاصه اینکه پیامبر خدا، پس از تحمل انواع سختیها، به مدینه منوره می رسد و] روند کارش را از سر نو در مدینه آغاز می کند و با مشکلات جدیدی دست و پنجه نرم می کند، از جمله: گرسنگی، که از شدت گرسنگی سنگ به شکم می بست، و برای سد رمق خرمای خشکی هم نمی یافت. پس کجایند صاحبان سفره های رنگین و اشتهاآور (که به خود آیند)؟ سه دخترش یکی پس از دیگری فوت می کند، و چون اولی می میرد او را غسل داده و به خاک سپرده و بر می گردد، در حالی که لبخند می زند، صبر پیشه می کند ؛
«صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5] بعد از چند روز دومی فوت می کند، او را نیز غسل داده، کفن نموده و بر می گردد، در حالی که لبخند می زند، صبر پیشه می کند؛ «صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5]
سومین دخترش وفات می کند، او را غسل داده و به خاک می سپارد و در حالی که لبخند می زند، صبر پیشه می کند؛ «صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5
]
پسرش ابراهیم فوت می کند، او را غسل داده و دفن نموده و بر می گردد، در حالی که تبسم برلبانش نقش بسته بود، صبر پیشه می کند؛ «صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5
]
شگفتا از قلب سترگ و بزرگ ایشان
!
در معرکه احد سهیم می شود، یارانش (به ظاهر) شکست می خورند و بسیاری از بزرگان صحابه به شهادت می رسند که در رأس آنها شیر خدا، سردار شهدای جنت، حمزه رضی الله عنه نقش بر زمین گشته بود، آنحضرت لحظه ای توقف می کند و شهدای معرکه احد را نظاره‏گراست، می بیند که حمزه رضی الله عنه در میان شهدا قرار دارد، سعد بن ربیع و انس ابن نضر تکه تکه گشته اند، چشمان مبارکش اشک آلود شده و اشکهای داغ بر ریش مبارکش می چکد، اما تبسم بر لبانش نقش بسته و صبر پیشه می کند؛ «صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5
]
آنحضرت صلی الله علیه وسلم هنگامی که بر می گردد مجدداً ارتشش را به سوی "موته" و به سرزمین اردن می فرستند تا با رومی ها بجنگند، سه فرمانده اش؛ جعفر طیار -عموزاده اش- و عبدالله ابن رواحه و زید بن حارثه در یک روز به شهادت می رسند، تبسم بر لبانش نقش می بندد و شروع به گریستن می کند، اما صبر پیشه می کند؛ «صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5
]
منافقین، مشرکین، یهود و نصاری علیه ایشان لشکرکشی نموده و مدینه را محاصره می کنند. شروع بر حفر خندق می کند و چون لباسش را بلند می کند، از شدت گرسنگی دو سنگ به شکم مبارکش بسته بود، با کلنگ محکم به سنگ بزرگ (و صخره ای که در آنجا قرار داشت) می کوبد، آتش پاره ها به هوا می پرند و او می فرماید: «این گنج های کسری و قیصر هستند، به خدا سوگند من قصرهای آنها را دیدم و به زودی آنها فتح خواهند شد.» منافقین
(بر این کار پیامبر صلی الله علیه وسلم) می خندند و می گویند: ما اندکی خرمای خشک نمی یابیم، (اما او) ما را به کاخهای کسری و قیصر مژده می دهد! اما تبسم بر لبان مبارک پیامبر نقش می بندد؛ چرا که خدا به او دستور داده بود: «صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5]
آری، بعد از گذشت 25سال لشکریانش از مدینه حرکت می کنند و سرزمین کسری و قیصر، منطقه ماوراء النهر، سیحون، جیحون، تاشکند، کابل، سمرقند، سند، هند و اسپانیا را زیر پرچم اسلام در می آورند
.
مرد صحرائی می آید و ردای آنحضرت صلی الله علیه وسلم را گرفته و او را در مقابل مردم به سوی خود می کشد، اما آنحضرت صلی الله علیه وسلم می خندد و صبر پیشه می کند؛ «صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5
]
این کدامین صبراست؟
آری، به خدا قسم اینها درسهایی هستند که اگر ملتها آن را درک می کردند، بی تردید ملتهایی پر از خیر، عدل و داد و سربلند می گشتند
.
اما کجایند آنهایی که سیرت آنحضرت صلی الله علیه وسلم را مطالعه کنند؟
کجایند آنانی که به ویژگیها  صفات بارز آنحضرت صلی الله علیه وسلم درنگ کنند؟
بر حصیر می خوابد که اثر آن بر پهلوهایش باقی می ماند، در شدت سرما بر خاک‏ها استراحت می کند، اما لحافی نمی یابد که خود را با آن بپوشاند: «صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5
]
خانه ای گلی داشت، اگر دست را بلند می نمود به سقف می خورد، و چون می خوابید سرش در کنار یک دیوار و پاهایش به دیوار بعدی می خورد؛ «صبر جمیل داشته باش.» [معارج:5
]
جبرئیل- علیه السلام- کلید گنج های دنیا را به آنحضرت صلی الله علیه وسلم تقدیم نمود و گفت: آیا می خواهی که خداوند کوههای دنیا را برایت تبدیل به طلا و نقره نماید؟ اما آنحضرت صلی الله علیه وسلم نپذیرفت
.
سکرات موت پیش آمد از او پرسیدند، زندگی می خواهی؟
فرمود
: «لا، بل الرفیق الأعلی، بل الرفیق الأعلی، بل الرفیق الأعلی» یعنی، نه، من بالاترین رفیق را می خواهم، من بالاترین رفیق را می خواهم، من بالاترین رفیق را می خواهم. (ترمذی:3418)
چه عظمتی فراتر از این؟ چه پرتوافکنی و تابشی و چه ابداع و شکوهی فراتر از این؟
آری؛ آن حضرت صلی الله علیه وسلم در طول زندگی مبارکش صبر جمیل را پیشه  کرده بود، همانطور که پروردگارش او را دستور داده بود
.
صبر جمیل به آن صبری گفته می شود که در مقابل سختیها صبر نموده و آن را پیش هیچ کسی بازگو ننمایند. چون تضرع و زاری مختص دربار باریتعالی است و به جز خداوند متعال هیچ کسی نمی تواند ضرر و زیان را از انسان دور سازد و نیز به جز خداوند متعال کسی دیگر قادر نیست که به نیایش بندگان اجابت کند و به غیر از خدا احدی تهیدستی را نمی زداید، و به جز خداوند متعال کسی دیگر تو را از بیماری عافیت نمی بخشد، و به غیر از او کسی دیگر مصیبت را رفع نمی کند
. به همین خاطر بود که آن حضرت صلی الله علیه وسلم تنها و تنها غم و اندوهش را به محضر خداوند متعال مطرح می کرد.
ابن مسعود رضی الله عنه در محضرت آن حضرت صلی الله علیه وسلم تشریف آورد و آن حضرت صلی الله علیه وسلم از بیماری سختی رنج می برد، وی می گوید: دستم را بر جسم شریفش گذاشتم و گفتم
: ای رسول خدا صلی الله علیه وسلم پدر و مادرم فدایت باد، شما حالتان بسیار بد است. فرمود: بله، مریضی من بسان مریضی دو نفر از شما می باشد. گفتم: آیا به این خاطر که شما دو مرتبه پاداش کسب می کنید؟ فرمود: بله. (بخاری:5216، مسلم:3626)
آن حضرت صلی الله علیه وسلم درمقابل همه حوادث سخت، شکیبا و صابر بود، چون به این آیه امتثال ورزیده بود: «فاصبر صبرا جمیلا» (صبر جمیل داشته باش
.)
ای مسلمانان و ای پیروان رسول خدا صلی الله علیه وسلم هرگاه با مصیبتی دچار شدید به رسول خدا صلی الله علیه وسلم تأسی جویید
.
هرگاه فرزندت را از دست دادی «صبر جمیل داشته باش» [معارج:5
]
هرگاه مریض شدی «صبر جمیل داشته باش

هرگاه دچار غم و اندوه شدی «صبر جمیل داشته باش

خداوند متعال همه ما را از جمله صابران قرار دهد
.

اعلامیه طالبان درمورد مذاکره و ایجاد دفتر در قطر

این یک حقیقت است که تحریک اسلامی طالبان برای نفاذ نظام اسلامی ، جلوگیر از ظلم ، خاتمۀ مواد مخدر و قدرت تفنگ سالاران ، تامین امنیت و تثبیت وحدت ملی در افغانستان آغاز گردیده بود و بنصرت و یاری الله جل جلاله  و به برکت قربانی ها و کمک ملت ، در مدت بسیار کمی در مرکز افغانستان و ولایات یک حکومت اسلامی پاکی را به میان آورد ؛ بساط بی امنیتی و هرج و مرج را تقریبا از تمام کشور چید و حدود 95 فیصد از خاک کشور را تابع حکومت مرکزی نمود. امارت اسلامی همیشه تلاش نموده است که معضلات را با طرف مقابل از طریق گفتگو حل نماید.

در مورد قضیه فعلی کشور که ده سال قبل به وجود آمده است ، در آن دو طرف اساسی  سهیم هستند که یک طرف آن امارت اسلامی افغانستان وطرف دیگر ایالت متحده امریکا و متحدین خارجی آن می باشند.

ازهمان ابتدا موقف امارت اسلامی افغانستان می باشد که باید اشغال افغانستان خاتمه یابد و افغانان باید بتوانند که طبق خواست خود شان چنان حکومت اسلامی قایم کنند که در آن برای هیچ کسی ضرری نباشد.

امارت اسلامی به منظور افهام و تفهیم با جهانیان ، هر از چند گاهی موقف خویش را واضح ساخته و بر این امر تاکید ورزیده است که ائتلاف به سرکردگی امریکا که می خواهد از طریق توسل به زور افغان ها را تابع خویش کند هیچ گاه به این هدف نایل نخواهد شد .

ما همین الآن آماده ایم که در کنار موجودیت قوی خویش در داخل ، بمنظور افهام و تفهیم با جهانیان ، درخارج دفتر سیاسی داشته باشیم و در این سلسله بشمول کشور قطر با اطراف ذی دخل به توافق ابتدائی نیز دست یافته ایم ؛ همچنین امارت اسلامی بصورت تبادله ، آزادی زندانیان خویش را از گوانتانامو هم خواستار شده است.

علاوه از این ، بعضی از رسانه ها و مقامات غربی ، در مورد مذاکرات خبرهای گوناگون تشویش افگنی را بنشر می رسانند که این گونه افواهات خبرها هیچ حقیقتی ندارد و امارت اسلامی افغانستان آن را بشدت رد می کند .

والسلام

امارت اسلامی افغانستان

 

حکومت داران افغانستان ترویج کنندگان فرهنگ مسیحیت میباشند.

 فرهنگ، هویت دهنده انسان در حوزه زندگی اجتماعی است که به عنوان فرآورده عالی ذهن و فرایند پیچیده و پیشرفته فکر آدمی تحت تأثیر علل و عوامل موجِده، مُعِدّه، درونی و بیرونی در تمامی کار کردها و کلیه مظاهر مادی و معنوی حیات وی جلوه می یابد و کلیات هم تافته و به هم پیوسته ای از باورها، فضایل و ارزشها، آرمانها،دانشها، هنرها و فنون، آداب و عادات جامعه را شامل شده، مشخص کننده ساخت و کیفیت زندگی هر ملتی است.
یکی از مظاهر فرهنگ هر ملتی کیفیت، چگونگی، نوع، مد و رنگ لباس است. این مسأله یک امر طبیعی است که مظاهر فرهنگ ها زیاد است اما بعضی از این مظاهر و نماد ها نقش بنیادین و قابل توجه دارد. به عنوان نمونه "بسم الله الرحمن الرحیم" در فرهنگ دینی مسلمانان نقش اساسی دارد، یا عمامه بستن در جامعه سنتی افعانستان بیانگر هویتی ملی و افغانی یک افغان است، در جامعه مسیحیت صلیب (همان نکتایی امروزی) نماد و مظهر اساسی و بنیادی برای فرهنگ مسحیت است که یک فرد مسیحی با آویختن صلیب در گردن شدت علاقه و نهایت ارادت خود را به مسیح و مسیحت ابراز می کند.

آری صلیب نماد فرهنگ مسیحیت بیان کننده ی نهایتی علاقه، شوق و ارادت یک انسان نسبت به مسیحیت است. تاریخ این مسأله را به وضوح برای من و شما نشان می دهد که کشورهای استعمارگر و سلطه طلب برای اینکه کشور و ملتی را مستعمره خود قرار بدهند اولین قدمشان از بین بردن فرهنگ ملی آن کشور و جایگزین نمودن فرهنگ خود شان بوده است. برای نیل به این هدف همواره افراد نا آگاه و خود فروخته را وسیله ای دست شان قرار داده است.

هان ای برادر و خواهر هموطن به هوش باش و بدان سخنی را که می گویم نه فورمول ریاضی و فزیک است نه پیچیده ترین رموز فلسفی نه تاریخ و حدیث است نه مهمترین نکات ادبی بلکه بیان درد یک ملت رنجدیده برای ملت غمدیده به دفاع از ملت ستم کشیده است، حرف شخص من نیست بلکه در هزاران فرزند افغانستان است. امروز افغانستان بدست یک عده جاهل عالم نما جنون عاقل نما کور فکران روشن فکر نما کسانی که فکرشان الوده عقل شان به جمود گراییده فرهنگ خود را فراموش کرده زانوی بی غیرتی پیش بیگانگان زده طعمه استعمارگران می شود که دشمن دین فرهنگ وملت من و شماست سردمداران حکومت که باید پاسبان و حافظان فرهنگ دینی و ملی افغانستان باشند با آو یختن صلیب که نماد مسیحیت است نشانگر نهایت علاقه و ارادت یک انسان نسبت به مسیحیت است و با استفاده کردن از لغات خارجی دارد فرهنک ملی مارا از بین می برند.

اینان آویختن صلیب را و بکار گیری اصطلاحات خارجی را نمایانگر متمدن بودنشان جلوه می دهند اما غافل از اینکه صلیب نه تنها نشاندهنده متمدن بودن نیست بلکه بزرگترین خیانت به ملت و فرهنگ ملی افغانستان است. امروز اگر اینان نماد و شعائر مسیحت را نشانه تمدن معرفی می کند بدانید فردا همین کوته فکران دین مسیحت را تنها دین نجات بخش خواهد معرفی کرد، این کار کرد اینان جوانان و نو جوانان ما را تحت تأثیر خودشان قرار داده و در نتیجه بزرگترین خیانت را به ملت و فرهنگ ملی و دینی این مرز و بوم روا داشته اند.

سردار اخلاقی زاده

ایماق

سلام دوست عزیز از مطالب که جمع اوری نموده بودید تشکر :

اما بعد :

دوست عزیز هیچ گاهی ایماقها خود ره به تر ک ویا اوزبیک منسوب نمیدانند  از شرق تا غرب ازشمال الا جنوب کسی پیدانخواهد شد که ایماق با شد وبگوید که ترک هستم ایماقها از نسل ضحاک ماران و باشنده گان غور وتوابع غور بودند وقبل از اسلام عزیز میزستند ونژاد آریایی دارند در زمان ظهوراسلام دوطبقه مردم بنامهای شیبانیان وشنسبیان زندهگی میکردند که طی یک نامه حضرت عمر (رض) در کوفه نوشته شده به غور ارسال گردید مردم ایماق دین اسلام را پزیرفتن کلمه ایماق در بعضی جاها نجیب زاده گان و در بعضی تاریخ چادر نشین خیمه زرد رنگ امده است وترک ها تا چند صد سال از امدند اسلام عزیز پای به خراسان زمین نگذاشتند بودند خود گواه بر نبودن ایماق برترک نبودن این مردم است بهتر است بگویم که حنظله بادغیسی ترک نبوده بلکه شاعر چیره دست زبان فارسی قبل از  اسلام بوده است خود گواه براین است .

جهـــان در ســـال  2011

2011 وقايع بسياري را در خود جاي داد كه از مهمترين آنها مي‌توان به شعله‌ور شدن جرقه‌هاي بهارعربي، سقوط ديكتاتورهاي مصر، ليبي و تونس، كشته شدن معمر قذافي و بن لادن، بحران بازارهاي مالي اروپا و آمريكا و در پي آن تغيير در ساختار دولت‌هايي همچون يونان و ايتاليا و نيز پيدايش جنبش‌هاي ضد سرمايه‌داري در سراسر جهان غرب، مرگ سياستمداران صاحب‌نامي از جمله اولين رئيس‌ جمهوري چك و رهبر كره شمالي، رسوايي‌هاي جنسي سران عرصه سياست از جمله رئيس سابق صندوق بين‌المللي پول و نيز درخواست عضويت فلسطين در سازمان ملل اشاره كرد و از اين حيث 2011 به يكي از منحصر به فردترين سال‌ها در عرصه جهاني تبديل شد. به گزارش ايسنا، پايگاه اينترنتي "اطلس اخبار جهان" جدول زماني وقايع سياسي سال 2011 را منتشر كرده است كه در ادامه به برخي از مهمترين آنها اشاره مي‌شود: ·         رويدادهاي مهم جهان سياست در ژانويه 2011 اول ژانويه: ديلما روسف مراسم تحليف خود را به عنوان اولين رئيس جمهوري زن برزيل به جاي آورد و سكان هدايت بزرگترين كشور آمريكاي لاتين را به دست گرفت. "روسف" به عنوان سي‌وششمين رئيس جمهوري برزيل جانشين "لوئيز ايناسيو لولا داسيلوا" شد. هشتم ژانويه: گابريله گيفوردس، عضو دموكرات مجلس نمايندگان آمريكا در حمله فرد مسلحي در منطقه "تاكسون" ايالت آريزوناي آمريكا بر اثر اصابت گلوله به سرش زخمي شد و در شرايط بحراني قرار گرفت. در اين حمله شش تن ديگر از جمله يك قاضي فدرال و يك كودك 9 ساله كشته شدند. "گيفوردس" 40 ساله اولين زن يهودي بود كه از ايالت آريزونا در سال 2006 وارد كنگره آمريكا شد. وي پيشتر با "مارك نلي" يك فضا نورد ناسا ازدواج كرده بود. 12 ژانويه: دولت "اتحاد" لبنان با استعفاي يازدهمين وزير كابينه فاقد مشروعيت شد و عملا دولت "سعد الحريري"، نخست وزير لبنان سقوط كرد. وزراي مخالف پس از نشست خود در منزل "ميشل عون"، رهبر ماروني‌هاي لبنان و رييس جريان ملي آزاد اين كشور، دليل استعفاي خود را تسليم‌ پذيري "الحريري" در برابر اعمال فشارهاي خارجي به ويژه اعمال فشارهاي آمريكا اعلام كرده و از "ميشل سليمان"، رييس‌ جمهوري لبنان خواستند تا در جهت تشكيل دولت جديد اقدام كند. پس از آن "نجيب ميقاتي" به عنوان نخست وزير جديد تعيين شد. 14 ژانويه: در پي اعتراض‌هاي گسترده مردمي، "زين العابدين بن علي"، رئيس جمهوري تونس از اين كشور گريخت و "راشد الغنوشي" به عنوان رئيس جمهوري موقت منصوب شد. "بن علي" پس از 23 سال حكومت به عربستان سعودي گريخت. 17 ژانويه: مردي 50 ساله خود را در مقابل پارلمان مصر به آتش كشيد. اين اقدام تقليدي از خودسوزي "محمد البوعزيزي"، جوان تونسي بود كه حركت وي سرآغازي شد براي سرنگوني ديكتاتور تونس و نيز حركت‌هاي مردمي عليه حكومت‌هاي خودكامه در جهان عرب. 27 ژانويه: موج اعتراض‌هاي مردم خواهان دموكراسي در يمن به اوج خود رسيد و مردم كناره‌گيري "علي عبدالله صالح"، رئيس جمهوري اين كشور را خواستار شدند. پس از ادامه اعتراض‌ها، وي با امضاي طرح شوراي همكاري خليج فارس، اختيارات خود را به معاونش "عبد ربه منصور هادي" واگذار كرد. 30 ژانويه: 99 درصد از مردم جنوب سودان به جدايي اين كشور از شمال راي مثبت دادند و كشور "سودان جنوبي" رسما تاييد شد. جدايي جنوب سودان از كل كشور سودان، پس از چند دهه جنگ داخلي با برگزاري همه‌پرسي انجام شد و "سالوا كر" به عنوان رئيس جمهوري جنوب سودان تعيين شد. ·         رويدادهاي مهم جهان سياست در فوريه 2011 اول فوريه: ملك عبدالله دوم، پادشاه اردن دولت اين كشور را منحل اعلام كرد و پس از انجام برخي اصلاحات، "عون الخصاونة" را به عنوان نخست وزير جديد منصوب كرد. 11 فوريه: حسني مبارك، رئيس جمهوري مصر پس از حدود سه دهه از سمت خود كناره‌گيري كرد و دولت را به ارتش اين كشور واگذار كرد و آنها نيز شوراي عالي نيروهاي مسلح مصر را مسوول اداره كردن امور داخلي اين كشور تا زمان انتخاب يك دولت غير نظامي كردند و اين شورا در 13 فوريه پارلمان مصر را منحل اعلام كرد. 14 فوريه: سه روز پس از سقوط حسني مبارك، يك فراخوان اينترنتي در ليبي خواستار برگزاري تظاهراتي در اعتراض به حكومت 40 ساله معمر قذافي، رهبر ليبي شد و در 15 فوريه معترضان در طرابلس، پايتخت ليبي تجمع كردند و به اين ترتيب موج اعتراضات در اين كشور آفريقايي گسترده شد. 17 فوريه: حرکت گسترده مردمي در شهر بنغازي و شهرهاي شرقي ليبي آغاز شد و اين روز به عنوان روز آغاز انقلاب نامگذاري شده است و 5 مارس 2011 شوراي ملي انتقالي ليبي به رياست "مصطفي عبدالجليل" و با مشارکت نمايندگان مناطق مختلف تاسيس شد. 20 فوريه: ادامه درگيري معترضان ليبيايي و كشته شدن بيش از 219 تن كه اين روز به نام "روز قتل‌عام" نام گرفت و پس از آن بنغازي، دومين شهر بزرگ ليبي با تلاش انقلابيون تحت كنترل آنها درآمد. 21 فوريه: سيف‌الاسلام قذافي، پسر معمر قذافي با حضور در تلويزيون رسمي اين كشور نسبت به وقوع جنگ داخلي به انقلابيون هشدار داد و معمر قذافي نيز در سخنراني تلويزيوني خود بار ديگر براي حضور در قدرت تاكيد كرد. 26 فوريه: شوراي امنيت سازمان ملل طرح تحريم ليبي را عليه رژيم معمر قذافي تصويب كرد. ·         رويدادهاي مهم جهان سياست در مارس 2011 11 مارس: نيروگاه هسته‌اي فوكوشيما در ژاپن در پي وقوع زلزله 8.9 ريشتري و نيز سونامي‌اي كه پس از آن روي داد، از مدار خارج شد و با گسترش تشعشات راديواكتيو در منطقه فاجعه‌اي گسترده‌تر از وقوع زلزله رخ داد كه مقامات ژاپني برآورد كرده‌اند 40 سال طول مي‌كشد تا تاثيرات مخرب انفجار اين نيروگاه‌ هسته‌اي برطرف شود. 17 مارس: شوراي امنيت سازمان ملل، طرح "منطقه پرواز ممنوع" را بر فراز ليبي تاييد كرد. شوراي امنيت اعلام کرد، اين اقدام در راستاي دفاع از غيرنظاميان ليبيايي صورت گرفته است و براي تحقق اين امر تمامي اقدامات لازم از جمله حمله نظامي به گردان‌هاي وابسته به معمر قذافي، ديکتاتور ليبي نيز دور از ذهن نخواهد بود. 31 مارس: كمپين نظامي ائتلاف ناتو در ليبي، با قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل با هدف دفاع از غيرنظاميان اين كشور در برابر حملات نيروهاي وفادار به معمر قذافي آغاز شد. ·         رويدادهاي مهم جهان سياست در آوريل 2011 چهارم آوريل: "ميشل مارتلي" 50 ساله كه پيش از اين به عنوان خواننده‌ي پاپ در هائيتي فعاليت مي‌كرد، به صورت رسمي به عنوان پيروز انتخابات رياست جمهوري اين كشور اعلام شد. 10 آوريل: قانون منع استفاده از برقع در فرانسه اجرايي شد و زناني كه با آن مخالفت كنند، مجبور به پرداخت جريمه 150 يورويي (216 دلار) هستند. اين اقدام با واكنش از سوي گروه‌هاي مسلمان و گروه‌هاي حقوق بشري كه خواستار آزادي اديان هستند، مواجه شد. 11 آوريل: بحران چهار ماهه سياسي در ساحل‌عاج سرانجام با دستگيري "لوران باگبو" به پايان رسيد. "باگبو"، رئيس جمهوري خودخوانده ساحل‌عاج توسط نيروهاي "الحسن واتارا"، پيروز انتخابات رياست جمهوري اين كشور دستگير شد. بيش از يك ميليون غير نظامي به دليل تشديد خشونت‌ها و بحران سياسي در ساحل‌عاج پس از انتخابات نوامبر 2010 خانه‌هاي خود را ترك كرده بودند و شمار زيادي نيز طي درگيري‌ها ميان دو طرف رقيب در ساحل‌عاج كشته شدند. 13 آوريل: حكم بازداشت حسني مبارك، به اتهام كشتار معترضان، سوءاستفاده از قدرت و نيز فساد مالي از سوي دادستاني كل اين كشور صادر شد. 17 آوريل: "گودلاك جاتان" براي يک دوره ديگر رئيس جمهوري نيجريه شد. وي که چهاردهمين رئيس جمهوري نيجريه و يك مسيحي است، نخستين فردي است که از منطقه نفت خيز دلتاي نيجر واقع در جنوب نيجريه، براي دومين بار به اين مقام دست يافته است. 29 آوريل: شاهزاده "ويليام" و "کاترين ميدلتون"، طبق برنامه‌ريزي‌هاي انجام شده در کليساي "وست‌مينستر" لندن ازدواج كردند. شاهزاده "ويليام آرتور فيليپ لوييزِ ولز"، بزرگترين فرزند شاهزاده "چارلز" و نوه ارشد "ملکه اليزابت دوم" و شاهزاده "فيليپ" و دومين وارث تاج‌وتخت مي‌باشد. ازدواج شاهزاده "ويليام" و نامزدش در حالي برگزار ‌شد که "کاترين ميدلتون" به طبقه اشرافي انگليس تعلق ندارد. ·         رويدادهاي مهم جهان سياست در مه 2011 دوم مه:  استفن‌ هارپر و حزب محافظه‌كار وي پيروز انتخابات پارلماني كانادا شدند. بدين ترتيب 13 سال حكومت ليبرال‌ها پايان يافت و پس از اعتراف "پُل مارتين"، نخست وزير كانادا به قبول شكست حزب ليبرالش در انتخابات پارلماني، پيروزي حزب محافظه‌كار به رهبري "استفن هارپر" محرز شد. - "اسامه بن لادن"، رهبر القاعده در حمله‌اي كه از سوي پاكستان محكوم شد، توسط كماندوهاي آمريكايي در منزلش واقع در "ابيت‌آباد" پاكستان كشته شد. "بن لادن" به عنوان اصلي‌ترين تروريست‌ تحت تعقيب براي حدود يك دهه مطرح بود و از ديدگاه بسياري طراح اصلي حملات يازدهم سپتامبر سال 2001 آمريكا محسوب مي‌شد. جسد وي ساعاتي پس از مرگ، به دريا انداخته شد. اين حمله از سوي پاكستان محكوم شد. 14 مه: دومينيك استروس-كان، رئيس صندوق بين المللي پول و رقيب اصلي "نيكولا ساركوزي" در انتخابات رياست جمهوري سال 2012 فرانسه، به جرم تجاوز جنسي در فرودگاه "جان اف كندي" نيويورك دستگير و به بازداشتگاه برده شد. اين كانديداي جناح چپ فرانسه متهم شد كه به يك زن نظافتچي در هتل "سافيتل" در نزديكي ميدان "تايمز" نيويورك تجاوز كرده است. 29 مه: راتكو ملاديچ،‌ جنايتكار جنگي يوگسلاوي سابق بازداشت شد. وي سازمان‌دهنده كشتار صربرنيتسا بود و اقدامات او به قيمت جان هفت تا 8.000 مرد مسلمان بوسني در سال 1995 تمام شد. "ملاديچ" از فرماندهان اصلي صرب‌ها بود كه نامش در صدر فهرست افراد تحت تعقيب مظنون به ارتکاب جرايم جنگي قرار داشت. وي براي رسيدگي به اتهاماتش به دادگاه لاهه منتقل شده است. ·         رويدادهاي مهم جهان سياست در ژوئن 2011 هفتم ژوئن: علي عبدالله صالح، رئيس‌جمهوري يمن در جريان حمله به كاخ رياست ‌جمهوري يمن در صنعاء، به همراه تعدادي از مسئولان بلندپايه اين كشور زخمي شد و براي درمان به عربستان سعودي رفت. در اين حمله هفت نظامي نيز كشته شدند. 20 ژوئن: دادگاه رسيدگي به جرائم "زين العابدين بن علي"، رئيس جمهوري سابق تونس آغاز شد و پرونده وي در دادگاه نظامي و دادگاه مدني اين كشور مورد بررسي قرار گرفت. وي بطور غيابي در تونس به جرم سوءاستفاده از اموال دولتي محاكمه شد. 27 ژوئن: دادگاه كيفري بين‌المللي، حكم بازداشت معمر قذافي را به جرم انجام جرايم جنگي، سوءاستفاده از اموال دولتي و كشتن غيرنظاميان صادر كرد. 28 ژوئن: كريستين لاگارد‌، وزير صنعت‌، دارايي و محيط زيست فرانسه به عنوان رئيس جديد صندوق بين‌المللي پول انتخاب شد. انتصاب وي پس از استعفاي "دومينيك استروس-كان" به اتهام جرايم جنسي انجام شد و اين در حالي بود او تمامي اتهام‌ها در رابطه با جرايم جنسي را رد كرده و مرتبا اظهار بي‌گناهي مي‌كرد. ·         رويدادهاي مهم جهان سياست در ژوئيه 2011 سوم ژوئيه: يينگلاك شيناواترا، پيروز انتخابات پارلماني تايلند، پس از تائيد رسمي از سوي "بهوميبول آدوليادج"، پادشاه 83 ساله اين كشور به عنوان نخست وزير جديد منصوب شد. "يينگلاك" 44 ساله، خواهر كوچكتر "تاكسين شيناواترا"، نخست‌وزير سابق تايلند بين سال‌هاي 2001 تا 2006 مي‌باشد. "تاكسين" براي فرار از دو سال حبس خود به جرم سوءاستفاده از قدرت، در حال حاضر در دوبي و در خودتبعيدي به سر مي‌برد. هفتم ژوئيه: آخرين نسخه از پرفروش‌ترين روزنامه يکشنبه انگليس "اخبار جهان" (News Of The World) چاپ و اين روزنامه پس از 168 سال كار تعطيل شد. اين روزنامه پس از به راه افتادن رسوايي مربوط به شنود غيرقانوني تلفن بسته شد. اين نشريه متعلق به "روپرت مرداك"، غول رسانه‌اي جهان است كه با اقدامات خود قربانيان بسياري را از ميان سياستمداران، ورزشكاران، هنرمندان، شهروندان عادي و حتي اعضاي خانواده خاندان سلطنتي انگليس گرفت. 23 ژوئيه: "آندرس برينگ بريويک" به عنوان مظنون اصلي در حادثه انفجار در نزديكي ساختمان دولت نروژ در اسلو و نيز حادثه تيراندازي در يك اردوي شاخه‌ نوجوانان حزب حاكم دستگير شد. وي به قتل دست كم 92 تن اعتراف كرد. مظنون يكي از مسحيان افراطي راستگراست كه گرايش‌هاي نژادپرستانه دارد. اين مرد در جزيره "اوتوئيا"، واقع در شمال غرب اسلو، محل حادثه، دستگير شد و سابقه كيفري نداشته است. ·         رويدادهاي مهم جهان سياست در اوت 2011 ششم اوت: درگير‌ي و ناآرامي‌هاي خياباني در انگليس با كشته شدن مارك دوگان، يك جوان 29 ساله سياهپوست توسط پليس اين كشور آغاز شد. معترضان انگليسي در روزهاي اول، پيش از هر چيز خواستار بررسي دقيق اين مساله بودند اما بي توجهي پليس انگليس در اين زمينه در كنار ديگر عوامل موجب سرايت درگيري‌ها به ساير شهرهاي اين كشور شد. درگيري‌هاي انگليس دستگير شدن 1.400 تن و خساراتي بالغ بر 100 ميليون پوند را به همراه داشت. ديويد كامرون، نخست وزير انگليس علت اصلي درگيري و آشوب‌هاي خياباني اين كشور را تنها جناياتي "بي علت و مفهوم" و "حركاتي غارتگرانه" توصيف كرد. 28 اوت: يوشيهيكو نودا، وزير دارايي ژاپن به عنوان ششمين نخست وزير كشورش طي پنج سال گذشته، جانشين "نائوتو كان" شد. از سال 2006 ميلادي، دوران نخست وزيري در ژاپن بيش از يك سال نبوده است اما محبوبيت حزب حاكم دموكراتيك ژاپن به رهبري "كان"، به دنبال اختلافات داخلي با پارلمان اين كشور درخصوص بحران مالي جهان و نيز فاجعه 11 مارس كه موجب سونامي در ژاپن شد، به شدت كاهش يافت و سرانجام دولت وي سقوط كرد. 29 اوت: وزارت امور خارجه الجزاير اعلام كرد، هانيبال، محمد و عايشه، فرزندان معمر قذافي به همراه "صفيه" همسر وي، وارد اين كشور شده‌اند. افراد خانواده قذافي از طريق مرز زميني ليبي با الجزاير توانستند وارد خاك اين كشور شوند و به دنبال اعلام اين خبر، انقلابيون ليبي با ارسال نامه‌اي خواستار استرداد اين افراد و محاكمه آنها در داخل ليبي به جرم سوءاستفاده از اموال دولتي شدند. ·         رويدادهاي مهم جهان سياست در سپتامبر 2011 دوم سپتامبر: تركيه اعلام كرد به دليل عدم عذرخواهي رژيم صهيونيستي، سفير اين رژيم در آنكارا را اخراج كرده و نيز روابط نظامي خود را با تل‌آويو به حالت تعليق درآورده است. اين اقدام تركيه به دنبال امتناع تل‌آويو از عذرخواهي از آنكارا به دليل حمله به ناوگان آزادي كه به كشته شدن شهروندان تركيه‌اي منجر شد، صورت گرفت. 17 سپتامبر: جنبش "اشغال وال‌استريت" از پارك "زوكوتي" نيويورك در اعتراض به نظام ضد سرمايه‌داري آغاز شد و پس از آن اعتراضات ضد سرمايه داري از شرق تا غرب جهان را فرا گرفت و هم‌اكنون با گذشت چندين ماه از آن زمان، همچنان هسته‌هاي مركزي "ناراضيان" از نظام سرمايه‌داري، در شهرهاي مختلف جهان از نيويورك، كانون اوليه اعتراضات، تا شهر سيدني استراليا به فعاليت‌هاي اعتراضي و تحصن خويش ادامه مي‌دهند. در جريان درگيري معترضان در شهرهاي مختلف جهان با نيروهاي امنيتي، شمار بسياري دستگير شده‌اند. 23 سپتامبر: محمود عباس، رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين درخواست رسمي براي عضويت كشور فلسطين را به سازمان ملل متحد ارائه كرد. به دنبال اين اقدام، كميته چهارجانبه صلح خاورميانه خواستار از سرگيري مذاكرات صلح ميان فلسطينيان و رژيم صهيونيستي شد. فلسطيني‌ها مي‌خواهند کشور جديد آنها شامل کرانه باختري و غزه باشد و بيت‌المقدس شرقي به عنوان پايتخت تعيين شود. 24 سپتامبر: ولاديمير پوتين، نخست‌وزير روسيه اعلام كرد، به عنوان كانديداي حزب "روسيه متحد" در انتخابات رياست‌جمهوري اين كشور در ماه مارس 2012 شركت مي‌كند. در صورتي كه "پوتين" 59 ساله كه از عوامل سابق كا.گ.ب بوده است، موفق به پيروزي در انتخابات رياست‌جمهوري شود، اين احتمال وجود دارد كه بتواند قدرت را در روسيه تا سال 2024 در دست داشته باشد و اين امر عنوان "پرسابقه‌ترين رهبر" اين كشور را به وي مي‌دهد. 25 سپتامبر: ملك عبدالله بن عبدالعزيز،‌ پادشاه عربستان در نطقي كه در مجلس شوراي اين كشور به مناسبت آغاز پنجمين دوره اين مجلس در سال جاري ايراد كرد، با ستايش از مقام زن تصريح كرد كه زنان نبايد در جامعه به حاشيه رانده شوند و از اين پس زنان نيز مي‌توانند در مجلس شورا و شوراهاي شهر در اين كشور حضور يابند. ·         رويدادهاي مهم جهان سياست در اكتبر 2011 11 اكتبر: جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) با تبادل اسيران با اسرائيل، توانست به يك پيروزي تاريخي دست يافته و نخستين مرحله از اين تبادل را با حركت سه كاروان از اسراي فلسطيني به سوي كرانه‌باختري آغاز كرده و در مقابل "گلعاد شليط"، سرباز اسراييلي نيز به مقر سازمان اطلاعات مصر در قاهره منتقل شد. در مرحله نخست تبادل اسيران 477 اسير فلسطيني و در دور دوم تبادل اسرا ميان رژيم صهيونيستي- حماس، 550 اسير فلسطيني ديگر آزاد شدند. 21 اكتبر: "امير سلطان بن عبدالعزيز آل سعود"، وليعهد عربستان سعودي در سن 86 سالگي در بيمارستاني در نيويورك درگذشت و پس از آن "امير سلمان بن عبدالعزيز" جانشين وي شد. شاهزاده "سلطان بن عبدالعزيز" از دو هفته قبل براي درمان بيماري سرطان به آمريکا منتقل شده بود و پس از مرگ، جسد وي براي خاكسپاري به عربستان منتقل شد. وي پانزدهمين فرزند "ملك عبدالعزيز" و متولد پنجم ژانويه 1931، معاون نخست وزير، وزير دفاع و نيروي هوايي و بازرس کل عربستان سعودي بود. 23 اكتبر: - مقام‌هاي شوراي ملي انتقالي ليبي طي مراسمي در شهر بنغازي، آزادي كامل اين كشور را از نظام ديكتاتوري معمر قذافي، رسما اعلام كردند. هم‌زمان با اين مراسم در بنغازي، جشن و پايكوبي در اكثر شهرهاي ليبي برگزار شد. شوراي ملي انتقالي وعده داد، ظرف كمتر از يك ماه، دولت انتقالي جديد اين كشور را تشكيل دهد و عمر اين دولت را نيز هشت ماه اعلام كرد. رييس شوراي ملي انتقالي ليبي همچنين تاكيد كرد، شريعت اسلامي زيربناي تدوين قانون اساسي جديد خواهد بود. - "كريستينا فرناندز دي كرچنر"، معروف به زن شيك‌پوش و مبارز آرژانتين، بار ديگر آرا صندوق‌هاي راي انتخابات رياست جمهوري آرژانتين را به سوي خود سرازير كرد و براي يك دوره چهار‌ساله ديگر، سكان هدايت اين كشور آمريكاي جنوبي را به دست گرفت. "نستور كرچنر"، رئيس‌جمهوري سابق اين كشور كه همسر "كريستينا" بود، در سن 60 سالگي بر اثر سكته قلبي درگذشت و شوك بزرگي به وي و جامعه وارد كرد. 24 اكتبر: "رابرت فورد"، سفير آمريكا در دمشق از اين كشور خارج شد و به واشنگتن بازگشت. بازگشت "فورد" به واشنگتن به خاطر ترس از حمله به وي بوده است و او قبل از خروج اين موضوع را به اطلاع وزارت امور خارجه سوريه رساند و از اين وزارتخانه خواست تا امنيتش را براي خروج از سوريه تامين كند. پس از آن "عماد مصطفي"، سفير سوريه در واشنگتن نيز براي گفت‌وگو با رهبران سوري، از واشنگتن به دمشق فراخوانده شد. 25 اكتبر: جسد معمر قذافي، ديكتاتور مخلوع ليبي و معتصم، پسرش در مكاني نامعلوم در ليبي دفن شد. تنها تعدادي از اعضاي دولت موقت در مراسم تدفين قذافي و پسرش حضور داشتند و اين مراسم بدون حضور اعضاي خانواده وي برگزار شد. "ابوبكر يونس جابر"، وزير دفاع سابق ليبي نيز به همراه آنها در مكاني نامعلوم دفن گرديد. 27 اكتبر: كميسيون مستقل انتخابات تونس، رسما پيروزي جنبش اسلام‌گراي "النهضة" به رهبري "راشد الغنوشي" را در انتخابات "مجلس مؤسسان" اين كشور اعلام كرد. اين جنبش توانست 90 كرسي از مجموع 217 كرسي "مجلس مؤسسان" را به خود اختصاص دهد. 28 اكتبر: پس از سه قرن و با توافق رهبران 16 کشور عضو جامعه مشترک‌المنافع، دختران و پسران پادشاه يا ملکه آينده انگليس، داراي حق برابر براي وراثت تاج‌وتخت سلطنت شدند. در اجلاس شهر "پرت" در استراليا، به اتفاق آراء، به تغيير قانون وراثت سلطنت در انگليس راي مثبت داده شد و اين تغيير بدان معناست که اگر اولين فرزند شاهزاده "ويليام"، پسر وليعهد انگليس و همسرش "کيت"، دختر باشد، او وارث تخت‌و‌تاج سلطنت خواهد بود، حتي اگر بعدا داراي برادر بشود. قانون ممنوعيت ازدواج ملکه يا پادشاه انگليس با پيروان کليساي کاتوليک نيز لغو شد. 31 اكتبر: - سازمان تربيتي، علمي و فرهنگي سازمان ملل (يونسكو) كه مقر آن در پاريس است و 193 عضو دارد، در نشستي عضويت كامل فلسطين را در اين سازمان به راي گذاشت كه با 107 راي موافق در مقابل 14 راي مخالف، اين امر تصويب شد. آمريكا كه در اين راي‌گيري، راي منفي به طرح فلسطين براي عضويت در يونسكو داد، پيش از اين يونسكو را تهديد كرده بود كه در صورت تاييد عضويت فلسطين، كمك‌هاي خود را به اين سازمان كه 80 ميليون دلار است، به حالت تعليق در مي‌آورد. - ناتو به طور رسمي به ماموريت خود در ليبي پايان داد؛ ماموريتي که از آن به عنوان موفق‌ترين عمليات ناتو ياد شد. عمليات ناتو و حملات هوايي اين نيروها نقشي بسزايي در سرنگوني نظام معمر قذافي، ديکتاتور سابق ليبي ايفا کرد. ناتو از تاريخ 31 مارس با قطعنامه 1370 و 1373 شوراي امنيت سازمان ملل، عمليات ايجاد "منطقه پرواز ممنوع" و موانع دريايي را در ليبي آغاز کرد و هدف از آن دفاع از شهروندان ليبيايي در مقابل قذافي اعلام شد. ·         رويدادهاي مهم جهان سياست در نوامبر 2011 دوم نوامبر: براساس حكم دادگاه عالي لندن، "جوليان آسانژ"، موسس سايت افشاگر ويكي‌ليكس، براي رسيدگي به جرايم خود از جمله تلاش براي تجاوز جنسي، به سوئد مسترد مي‌شود. درخواست استيناف "آسانژ" 40 ساله در اين دادگاه پذيرفته نشد و موسس سايت ويكي‌ليكس كه از مدت‌ها پيش به دليل افشاي اسناد محرمانه مورد انتقاد مقامات آمريكاست، اظهار داشت كه اگر مجبور شود مي‌تواند همه اسنادي كه در اختيار دارد، فاش ‌كند. 10 نوامبر: در پي استعفاي "جورج پاپاندرئو"، نخست وزير پيشين يونان، "لوکاس پاپادموس"، نايب رييس پيشين بانك مركزي اروپا به عنوان نخست‌وزير "دولت وحدت ملي" منصوب شد. براساس توافقي، قرار شد "پاپادموس" براي يک دوره 100 روزه اداره دولت را برعهده داشته باشد و پس از آن در ماه فوريه سال 2012 انتخابات زود هنگام برگزار شود. وظيفه اصلي وي آرام ساختن بازارهاي مالي، به اجرا درآوردن اصلاحات اقتصادي، جان‌بخشيدن دوباره به اقتصاد و بيش از همه صرفه‌جويي در يونان است. اين دولت همچنين وظيفه خواهد داشت، دريافت يک بسته از کمک‌هاي بين‌المللي به ارزش 130 ميليارد يورو (معادل 177 ميليارد دلار) را از متحدان اروپايي يونان در حوزه يورو و صندوق بين‌المللي پول، تصويب کند. 12 نوامبر: - اتحاديه عرب با اعلام تعليق مشاركت سوريه در نشست‌هاي اين اتحاديه، از كشورهاي عربي خواست تا سفيران خود را از دمشق فرا بخوانند. در نشست فوق‌العاده وزيران خارجه اتحاديه عرب كه در مقر اين اتحاديه در قاهره برگزار شد، دوسوم وزيران خارجه عربي، با تعليق مشاركت سوريه در اين اتحاديه موافقت كردند. اين اقدام به دليل عدم پايبندي سوريه به تعهداتش در قبال توافق‌نامه اين كشور با اتحاديه عرب صورت گرفت و از 16 نوامبر (25 آبان) اجرايي ‌شد. - "سيلويو برلوسكني" پس از موافقت سنا و پارلمان ايتاليا با طرح رياضت اقتصادي اتحاديه اروپا، از سمت نخست‌وزيري خود كناره‌گيري كرده و استعفايش را تقديم "جورجو ناپوليتانو"، رئيس جمهوري اين كشور كرد. در 13 نوامبر، "ناپوليتانو" با قبول استعفاي "برلوسکني"، "ماريو مونتي"، کميسر سابق ايتاليا در اتحاديه اروپا را به عنوان نخست وزير جديد، مسئول تشکيل دولت کرد. "برلوسکني" در جريان بحران عميق بدهي‌هاي ايتاليا که ثبات مالي و اقتصادي حوزه يورو را تهديد مي‌کند، حمايت اکثريت نمايندگان پارلمان اين کشور را از دست داد. وي متعهد شده بود که پس از تصويب طرح تازه رياضت اقتصادي توسط پارلمان، از سمت خود کناره‌گيري کند. اين بسته "عسرت اقتصادي" که مورد حمايت اتحاديه اروپا نيز بود، براي اطمينان از توان اقتصادي دولت ايتاليا در بازپرداخت وام‌هاي کلان دريافتي ايتاليا ارائه و تصويب شد. 20 نوامبر: حزب ميانه‌روي "راست مردمي" متعلق به "ماريانو راخوي" با كسب اكثريت آراء در انتخابات عمومي اسپانيا پيروز شد و وي به عنوان نخست‌وزير جديد اين كشور روي كار آمد. نتايج اين انتخابات، بزرگ‌ترين شكست براي حزب سوسياليست اسپانيا از سال 1975 تاكنون محسوب مي‌شود. 23 نوامبر: "علي عبدالله صالح"، رئيس جمهوري يمن در جلسه‌اي كه در كاخ پادشاهي عربستان و با حضور مقامات بلندپايه كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس و اعضاي حزب حاكم و احزاب مخالف يمني برگزار شد، طرح اين شورا را براي انتقال قدرت امضا كرد و سرانجام پس از ماه‌ها كش و قوس، حاضر شد پست رياست‌جمهوري خود را واگذار كند. مكانيسم اجرايي طرح شوراي همكاري خليج فارس شامل دو مرحله است كه مرحله اول از روز امضاي اين طرح آغاز و تا زمان برگزاري انتخابات زودهنگام رياست جمهوري طي 90 روز به پايان مي‌رسد و مرحله دوم از تاريخ اعلام نتايج انتخابات رياست جمهوري به مدت دو سال آغاز و با برگزاري انتخابات پارلماني و رياست جمهوري پس از برگزاري رفراندوم به پايان مي‌رسد. 28 نوامبر: مردم مصر براي اولين‌ ‌بار پس از سقوط نظام حسني مبارك، رئيس‌ جمهوري سابق مصر براي انتخاب اعضاي پارلمان (مجلس الشعب) اين كشور به پاي صندوق‌هاي راي رفتند. در اين انتخابات 3.809 نامزد براي تصدي 168 كرسي پارلماني با هم رقابت كردند و نهايتا حزب "آزادي و عدالت"، شاخه سياسي گروه اخوان‌المسلمين مصر توانست بيشترين آراء را از آن خود كند و پيروز شود. ·         رويدادهاي مهم جهان سياست در دسامبر 2011 چهارم دسامبر: اصلي‌ترين انتخابات پارلماني روسيه آغاز شد و مردم به پاي صندوق‌هاي راي رفتند. كميسيون مركزي انتخابات روسيه اعلام كرد، طبق شمارش آراي انتخابات پارلماني، حزب "روسيه متحد" به رهبري ولاديمير پوتين، نخست وزير اين كشور پيروز شده است. پس از آن ده‌ها هزار تن از مردم روسيه در اعتراض به نتايج انتخابات پارلماني، در بيش از 80 شهر روسيه به خيابان‌ها آمدند و اين تجمعات بزرگترين تظاهرات اعتراضي در روسيه، از زمان فروپاشي شوروي سابق محسوب ‌شد. 15 دسامبر: مراسم نمادين خروج نيروهاي آمريكايي از خاك عراق كه در آن پرچم آمريكا پايين كشيده شد و پرچم عراق به اهتزاز درآمد، برگزار شد. در اين مراسم كه در فرودگاه عراق با حضور وزير دفاع آمريكا، فرمانده نيروهاي آمريكايي در عراق، سفير آمريكا در عراق و ديگر مسئولان آمريكايي و عراقي و 160 تن از سربازهاي آمريكايي برگزار شد، پرچم آمريكا پايين آورده شده و پرچم عراق برافراشته شد. اين اقدام آخرين گام براي پايان دادن به اشغالگري حدودا 9 ساله آمريكا در عراق به شمار مي‌آيد. آخرين سربازان آمريكايي در عراق در 18 دسامبر از عراق خارج شدند. 17 دسامبر: اين روز برابر است با اولين سالروز خودسوزي "محمد البوعزيزي"، جوان تونسي كه حركت وي سرآغازي شد براي سرنگوني ديكتاتور تونس و نيز حركت‌هاي مردمي عليه حكومت‌هاي خودكامه در جهان عرب. در سالروز مرگ وي طي مراسمي از يك مجسمه نمادين از چرخ‌دستي "بوعزيزي" به همراه پرچم تونس پرده‌برداري شد. اين فروشنده دورگرد در سال 2010 خود را در برابر يكي از ساختمان‌هاي دولتي، در اعتراض به اهانتي كه به وي شد و نتوانست شكايت خود را به مسئولان برساند، به آتش كشيد. وي در چهارم ژانويه 2011 به دليل شدت جراحات جان باخت. مرگ اين جوان تونسي نه تنها نخستين شراره انقلاب اين كشور را به وجود آورد، بلكه مرزهاي اين كشور را درنورديد و باعث آزادي بسياري از ملت‌هاي ستم‌ديده از چنگال طاغوتيان از جمله در مصر و ليبي شد. 18 دسامبر: واسلاو هاول، دهمين و آخرين رئيس جمهوري چکسلواکي و اولين رئيس جمهوري چك، در سن 75 سالگي درگذشت. انقلاب موسوم به انقلاب مخملين، باعث سرنگوني حکومت کمونيستي در چکسلواکي و تقسيم آن به دو کشور چک و اسلواکي در سال 1992 شد. "هاول" پس از تقسيم چکسلواکي، اولين رئيس جمهوري چک شد. وي در سال‌هاي دهه هفتاد ميلادي به عنوان نمايشنامه‌نويس مخالف دولت، به شهرت جهاني رسيد و بعد‌ها به يك فعال سياسي تبديل شد و در دوره حكومت كمونيست‌ها در چكسلواكي، بيش از چهار سال را در زندان گذراند. وي بعدها در سال 1989 به عنوان رهبر انقلاب مخملين كشورش شناخته شد. 19 دسامبر: كيم جونگ ايل، رهبر عزيزكره شمالي در پايتخت اين كشور در سن 69 سالگي به دليل سكته قلبي درگذشت. تلويزيون دولتي کره شمالي ساعاتي بعد از اعلام خبر درگذشت "کيم جونگ ايل"، "رهبر اعظم" اين کشور اعلام داشت، "کيم جونگ اون"، سومين و كوچكترين پسر رهبر سابق، با لقب "وارث کبير" جانشين پدر شده است. "کيم جونگ اون"، سومين نسل از خاندان "کيم" است که در نظام کمونيستي کره‌شمالي به رهبري مي‌رسد و قدرت حکومتي را در اختيار مي‌گيرد. اعلام عمومي زمان مرگ رهبر كره‌شمالي، دو روز پس از مرگ وي صورت گرفت. 22 دسامبر: مجلس فرانسه لايحه‌اي را تصويب کرد که براساس آن، انکار نسل‌کشي کشتار ارامنه در دوره امپراتوري عثماني در ترکيه در سال 1915 ميلادي، جرم تلقي خواهد شد و انکارکنندگان، به يک سال زندان و حدود 45 هزار يورو (37 هزار و 500 پوند) جريمه محکوم مي‌شوند. اين لايحه در سال 2012 در سناي فرانسه به راي گذاشته مي‌شود. ارامنه مي‌گويند که تا يک ميليون و 500 هزار تن در دوره حکومت عثماني در ترکيه در سال 1915ميلادي کشته شده‌اند. 28 دسامبر: مراسم تدفين كيم جونگ ايل در پيونگ‌يانگ برگزار شد. 

اعتماد سازی با طالبان و  انتقال زندانیان از گوانتانامو

خبرگزاری ها گزارش داده اند که اداره بارک اوباما، رییس جمهور امریکا به عنوان بخشی از تلاش ها برای مصالحه با طالبان، به انتقال شماری از زندانیان خطرناک این گروه از زندان گوانتانامو به افغانستان یا کشور دیگری فکر می کند.

خبرگزاری رویترز دریافته است که اداره بارک اوباما در نظر دارد، محمد فضل، قومندان ارشد نظامی گروه طالبان را از گوانتانامو به زندان های افغانستان انتقال دهد. انتقال احتمالی او به زندان های افغانستان که از جمله زندانیان «بسیار خطرناک» رده بندی شده است، نگرانی هایی را در میان برخی مقام های استخباراتی امریکا برانگیخته است.

خبرگزاری اسوشیتدپرس گزارش داده است که ایالات متحده امریکا به صورت آزمایشی به انتقال زندانیان از گوانتانامو به تحت نظارت در کشور سومی، احتمالاً قطر، موافقت کرده است. به گزارش اسوشیتد پرس، برعلاوه ملا محمد فضل، مولوی خیرالله خیرخواه نیز از جمله زندانیانی است که در نظر است از گوانتانامو انتقال داده شوند.

ملا محمد فضل به عنوان قومندان نظامی طالبان به کشتار هزاران تن از شیعیان افغانستان در میان سال های 1998 تا 2001 متهم می باشد. براساس اسناد محرمانه نظامی امریکا که توسط ویکی لیکس افشا شده بود، فضل همچنان در اغتشاش زندانیان گوانتانامو در ماه نوامبر حضور داشته است که منجر به کشته شدن یک مامور سازمان استخبارات امریکا گردید.

یک مقام امریکایی به رویترز گفته است که نمایندگان طالبان و حکومت افغانستان درخواست کرده اند که پنج زندانی طالبان به شمول محمد فضل از زندان گوانتانامو آزاد گردند. در ماه فبروری سال 2011، شورای عالی صلح افغانستان خواستار آزادی شماری از زندانیان طالبان به شمول محمد فضل، نور الله نوری قومندان ارشد نظامی طالبان، عبدالحق وثیق رییس پیشین استخبارات طالبان، و خیرالله خیرخواه وزیر داخله طالبان، شده است.

اسوشتید پرس به نقل از مقام ها گفته است که حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان به انتقال زندانیان طالبان به کشور سومی موافق نیست و می خواهد که آنها به افغانستان انتقال داده شوند.

حاجی روح الله، افغان که در سال 2010 از زندان گوانتانامو آزاد گردید، به اسوشیتد پرس گفت: «من همین که آزاد شدم، با کرزی ملاقات کردم و او قول داد که اجازه نمی دهد زندانیان افغان به جای دیگری غیر از افغانستان فرستاده شوند... همه آنها افغان هستند و آنها باید به افغانستان انتقال داده شوند و در اینجا نگهداری گردند».

مقام های امریکایی گفته اند که تلاش ده ماهه برای مصالحه حقیقی میان حکومت افغانستان و طالبان، به نقطه ای قاطع رسیده است که یا نتیجه می دهد یا کاملاً به شکست می انجامد. آزادی زندانیان طالبان و ایجاد دفتری برای این گروه، از جمله اقدام ها برای اعتماد سازی عنوان می شود تا گفتگوهای صلح با این گروه آغاز گردد. حامد کرزی با آن که در ابتدا ترکیه و عربستان سعودی را برای ایجاد دفتر طالبان ترجیح داده بود، با ایجاد این دفتر در قطر نیز موافقت کرده است.

منتقدان ابتکار صلح بارک اوباما به رضایت طالبان به مذاکره به دیده تردید می نگرند، خصوصا در وضعیت کنونی که ایالات متحده امریکا و دیگر کشورها برنامه خروج نیروهای شان تا پایان سال 2014 را اعلام کرده اند.

انتقال زندانیان طالبان به افغانستان یا کشور سومی، ممکن است یک انفجار سیاسی در کاخ سفید نیز باشد. در گفتگوهایی که در مورد این طرح وجود داشته، مقام های امریکایی تاکید کرده اند که این اقدام یک «تصمیم ملی» خواهد بود که با مشورت کانگرس این کشور گرفته خواهد شد.

مساله انتقال زندانیان از گوانتانامو، اختلاف نظرها را در واشنگتن دی سی افزایش داده است. یکی از سناتوران برجسته امریکایی هفته گذشته در مورد مذاکره با «تروریستان» هشدار داد. سکسبی پامبلیز، نماینده جمهوری خواهان و عضو کمیته استخبارات مجلس سنای امریکا گفته است که این گونه زندانیان حتی بعد از این که روزی از گوانتانامو انتقال داده شوند، «همچنان تهدیدی را متوجه ایالات متحده امریکا می کنند».

بروس ریدل، یک مقام پیشین سازمان استخبارات مرکزی ایالات متحده امریکا و قصر سفید، می گوید که محمد فضل به شمولیت در خشونت «بسیار وقیح» علیه شیعیان و هزاره های افغانستان متهم است. به گفته او، این عضو طالبان همچنان به شمولیت در قتل دیپلومات های ایران در مزار شریف در سال 1998 متهم است.

مایکل سمپل، کارمند سابق ملل متحد که تجربه 20 سال کار در افغانستان را دارد، می گوید که محمد فضل قومندهء هزاران جنگجوی گروه طالبان را در زمانی به عهده داشت که این گروه به قتل عام شیعیان دست زد. سمپل می افزاید: «اگر شما رییس ارتشی هستید که قتل عام می کند، حتا اگر شما واقعاً در آنجا نباشید، مسوولیت ها و کنترول متوجه شما می باشد».

اما ریچارد کامن از ایالت اندیانا وکیل تسخیری فضل است، زیرا او خود وکیلی نمی خواهد. کامن می گوید: «براساس اطلاعات عمومی که من با آن آشنا هستم، به نظر می رسد که در مورد نقش او در حوادث گذشته در سال 2011، توسط حکومت به صورت چشمگیر مبالغه شده است».

«زون آتش بس»

به گزارش اسوشیتد پرس، گفتگوهای امریکا با طالبان به مرحله قاطعی رسیده است و یکی از اهداف گفتگوهای جدید، مشخص ساختن زون آتش بس است که می تواند آغازی برای ختم کامل جنگ باشد.

به گزارش این خبرگزاری، مقام های کاخ سفید و وزارت خارجه امریکا در نظر دارند که سلسله ای از گفتگوهای مخفی با نمایندگان طالبان را در سال 2012 میلادی در اروپا و کشورهای خلیج ادامه بدهند.