همه ساله از  بیست و هشتم اسد  سالروز استراد استقلال افغانستان از بریتانیای کبیردرسراسر کشور  تجیلیل بعمل میآید.ازین روز حماسه ارزشمند و یادگار  برخلاف سایر روزهای ملی درطی بیش از 90 سال گذشته و در دوران  تمام رژیم های گذشته شامل حکومتهای شاهی،جمهوری، حاکمیت حزب دموکراتیک خلق و پرچم و حکومت اسلامی تجلیل بعمل آمده است. امسال معلوم نیست والی غور که خود نوکر ودست نشاندهء و دارای تابعیت رژیم انگلیس میباشد ازین روز ملی چطور تجلیل مینماید!؟  آیا باداران برای نوکران شان اجازه میدهند تا ازین روز تاریخی وملی محفلی گرامیداشت برگذارنمایند و یا به بهانه های واهی میکوشند تا این روز را از خاطره ها فراموش نمایند؟  اگرچه درولایت غور آقای عبدالله هیواد  دربعضی محافل اسلامی بخاطر اغفال بیشتر مردم به مشوره عدهء از ملاهای درباری  با دلی ناخواسته و خجالت زده نام استقلال و آزادی  را آنهم بدون ذکرنام خدا -  گهگاهی به زبان میاورد، چنانچه در هشتم ثور سالروز پیروزی جهاد مردم افغانستان که به ابتکارعدهء از اوباشان و بقایای رژیم مارکسیسی محلفی مسخرهء برپاشده بود عبدالله هیواد والی انگلیسی غور درحالت سرگیچی و سراسیمگی و بهت زده ظاهر شد و تحایفی را برای رفقای از اعضای حزب خلق و پرچم تقدیم نمود؛ اما28 اسد تا 8 ثور تفاوتهای زیادی دارد که به روی این افتخار ملی از طرف نماینده انگلیس بپاس انجام خدمت و چاپلوسی و فرومایگی بیشتر برای بادارانش خاک فراموشی سپرده خواهد شد. درین روزها که  با انتفاضه محرومان تحولات عظیمی در انگليس بوجود آمده و طبقات محروم اجتماعی همه با آن پیوستند، انتظار میرود قبل از بازگشت نوکران بیگانه از سرزمین مخروبهء ما آتش خشم طبقات محروم به سیلی مبدل گردد که بیخ و بنیه مرکز استعمار را از ریشه برکند. تا غلامان اجانب دیگر نه جای در نزد مردم افغانستان  داشته باشند و نه آبروی نزد باداران اصلی شان . تا سیه روی گردند و پشیمانی هم سودی نداشته باشد .

درین روزها  نوکر انگلیس که خود را از مردم بریده و تنها احساس میکند مصروف ساختن حصار بزرگی در اطراف دفاتر ولایت میباشد تا شاید درپشت دیوار ها از خشم مردم محفوظ بماند و با تکیه بردیوار های سنگی دژمحکمی علیه ملت غور بسازد غافل ازآنکه خشم مردم که درپی بیداری اخیر اوج گرفته به چنان طوفانی مبدل  گردد که بزرگترین دیوار ها را با خاک یکسان نماید. آقای هیواد گمان میکند که برای همیش بحیث والی غور خواهدماند که این خود نشانهء دیگری از حماقت وی میباشد.

هنگامی که قلعه جنگی اطراف مقام ولایت را مشاهده میکردم یکی از نگهبانان برایم گفت والی صاحب میخواهد برای مدت طولانی در اینجا بماند، با شنیدن این سخن به یاد دیوکریج افتادم  و با خود گفتم چرا انگلیس نماینده  بیسواد و کم دانش را بحیث والی ما معرفی کرده و شاید هم اینها صرف چوب سوختی باشند که تنها گزارشات را تسلیم سازمانهای (  MI6 و MI5  )   نمایند و تاریخ را قطعاً مطالعه نکرده باشند. در سال 1843 ميلادي  زماني كه ديويد كريج يكي از كشيشان ارتش بريتانيا از افغانستان به كشورش باز گشت دریادداشتی خطاب به مردم انگلیس  چنين نوشت: اين جنگي كه معجون مركبي از ترس و تهور بود، براي اهدافي غير معقولي صورت گرفت. اين جنگِ فاقد سود، دستاوردي جز رنج وتراژيدي نداشت، نه براي حكومتي كه طرح آن را ريخته بود و نه براي ارتشي كه آن را براه انداخت. عقب نشيني ما در آن جنگ يك شكست نظامي بود». درزمستان 1389 زمانیکه عبدالله هیواد عهده دار مسئولیت ولایت غور گردید یگانه نویدی که برای مردم میداد پشتیبانی وحمایت بیدریغ دولت انگلیس از وی بود که بدینوسیله عده زیادی از انسانهای دون همت و پست فطرت، خادمان زر و زور را شیفتهء خود ساخت. ملت ما افتخار دارد که هر زمان در راه استقلال و آزادی و تمامیت ارضی خویش بپا خواسته و پوز متجاوزین ونوکران آنها را بخاک مالیدند.