توضیح مسائل فقهی به اساس قرآن و حدیث

وقتيکه به مردم مي گويم که کار کردن با کفار حربي صحيح نيست بعضي شان مي گويند که حتي صحابه کرام نيز در سابق با کفار کار مي کردند.آيا اين صحت دارد اگر دارد در کدام شرايط.

خير، اين دروغي است که توسط دنياپرستان ساخته شده است تا درآمد و کسب حرام خود را توجيه کنند و وجهه شرعي به آن ببخشند!! هيچگاه صحابه بزرگوار رسول خدا صلي الله عليه وسلم و شاگردان مکتب محمدي صلي الله عليه وسلم با کفار حربي کار نکرده اند، و بلکه آنها اوج کينه و بغض خود را نسبت به کفار داشتند و چگونه ممکن است با کفار حربي همکار باشند؟؟

خداي متعال اينگونه آنها را معرفي مي کند: « مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا»

يعني: محمّد فرستاده خداست؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند؛ پيوسته آنها را در حال رکوع و سجود مى‏بينى در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را مى‏طلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است؛ اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است، همانند زراعتى که جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ايستاده است و بقدرى نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامى‏دارد؛ اين براى آن است که کافران را به خشم آورد (ولى) کسانى از آنها را که ايمان آورده و کارهاى شايسته انجام داده‏اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است.

ولي کار کردن براي کفار غير حربي (مانند کافران اهل ذمه) جايز است و صحابه رضي الله عنهم براي کفار ذمي کار کرده اند و آنها نيز براي صحابه کار کرده اند، پس کار کردن براي کفار ذمي بشرطيکه به نفع مسلمانان باشد، و مسلمان زيان نبيند جايز است، زيرا خداوند متعال فرموده: «وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً» (نساء 141).

يعني: و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است.

پس حکم کار کردن با کفار حربي با حکم کار کردن همراه کفار ذمي تفاوت دارد؛ کفار حربي آنکساني هستند که به خاک و سرزمين مسلمانان حمله کرده و کشورشان را تحت اشغال خود درآورده باشند، ولي کافر ذمي آنکسي است که در ميان مسلمانان زندگي مي کند و به حکومت اسلامي جزيه مي دهد و او هيچگونه قدرت و حکومتي ندارد جز آنکه يک شهر وند عادي است با اين تفاوت که مسلمان نيست.

پس کساني که با اين توجيهات دروغين نفس خود را اقناع مي کنند تا براي چند روز زندگي دنيايي خود خوش باشند، هرگز نمي توانند چهره صحابه رسول خدا صلي الله عليه وسلم را نيز با اين اعمال خود خراب کنند. ولي کساني که مومن و متقي هستند و بخاطر خدا و دينش بغض و کينه ي کفار را در قلب مي پرورانند، هرگز رزق و روزي خود را از راه ذلت و خواري از نزد کفار نمي جويند، بلکه آنها بر خدا توکل کرده و روزي خود را از خدا طلب مي کنند.

خداوند متعال مي فرمايد: « وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا» (طلاق 2-3).

يعني: و هر کس تقواى الهى پيشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏کند، و او را از جايى که گمان ندارد روزى مى‏دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفايت امرش را مى‏کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام مى‏رساند؛ و خدا براى هر چيزى اندازه‏اى قرار داده است!

من 3 سال پيش با يک دختري ازدواج کردم  و حالا دو بچه داريم،  باخبرشدم که زنم قبل از ازدواج با يک شخص ارتبا‌ط نامشروع داشته، حالا من چکار کنم؟ خانم خود را طلاق دهم؟ هيچ نمي دانم که چکار کنم اگر در اين باره توضيحات بدهيد که راه شرعي چيست؟

اولا شما بايد از منبع خبر مطمئن شويد و يقين حاصل کنيد که آن خبر صحيح و درست است، چرا که خداوند متعال مي فرمايد: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ» (حجرات 6).

يعني: اى کسانى که ايمان آورده‏ايد! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد، درباره آن تحقيق کنيد، مبادا به گروهى از روى نادانى آسيب برسانيد و از کرده خود پشيمان شويد!

پس هرگاه فاسقي خبري رسانيد بايد درباره آن خبر تحقيق کرد و به محض شنيدن آن باورش نکرد و  اقدام نکرد، چون تحقيق نکردن و بسنده نمودن به شنيدنِ خبر خطر بزرگي دارد و سبب مي شود تا انسان مرتکب گناه گردد، چون هرگاه خبر او همانند خبر فرد عادل و راستگو پذيرفته شود به موجب ومقتضاي آن حکم مي شود آن گاه جان و مال هايي به ناحق تلف و ضايع مي گردد که باعث پشيماني و ندامت مي شود، بلکه بايد به هنگام شنيدن خبر فرد فاسق، تحقيق و بررسي کرد؛ پس اگر دلايل و قرينه ها بر صداقت او دلالت داشت به آن عمل شود و مورد  تصديق قرار گيرد ، و اگر قرينه ها و دلايل بر دروغگو بودن او دلالت مي کرد بايد  تکذيب شود.

پس بايد مواظب باشيد و به خبر و سخن هر کسي اطمينان نکنيد، چرا که ممکن است اين اعتماد شما موجب افتراء يا اتهام به يک زن پاکدامن شود.

از طرفي بر طبق شريعت پاک اسلام ازدواج با زن زناکار حرام است مگر آنکه توبه کرده باشد، يعني اگر زني بعد از زنا توبه نمد جايز است با او ازدواج کرد. چنانکه خداوند متعال ميفرمايد: «الزَّانِي لا يَنْكِح إِلا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَة لا يَنْكِحُهَا إِلا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ" (سوره نور آيه 3)

يعنى: «مرد زناكار جز با زن‌ زناكار يا زن‌ مشركي‌ ازدواج‌ نمي‌كند و زن‌ زناكار را جز مرد زناكار يا مشركي‌ به‌ زني‌ نمي‌گيرد و اين‌ امر (يعني: ازدواج‌ با زناكاران‌ و مشركان‌) بر مؤمنان‌ حرام‌ شده‌ است‌».

حال بالفرض که آن موضوع حقيقت داشته باشد و همسر شما قبل از ازدواج با شما مرتکب عمل نامشروع شده باشد، باز بايد حسن ظن و گمان خوب داشته باشيد که ايشان توبه کرده اند و از عمل خود نادم و پشيمان هستند، و بدانيد که خداي متعال توبه بندگانش را مي بخشد:

« قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (زمر : 53)

«بگو اي‌ بندگان‌ من كه‌ بر خود اسراف‌ روا داشته‌ ايد از رحمت‌ خدا نوميد نشويد در حقيقت‌ خدا همه‌ گناهان‌ را مي‌آمرزد».

پس شما نيز – بالفرض صحت موضوع – بهتر است قضيه را فراموش کنيد، و از شر وسوسه هاي شيطان به خدا پناه ببريد، و مگذاريد که شيطان زندگي شما را برهم زند، و در عوض سعي کنيد که محيط خانواده خود را با احکام و شريعت اسلامي و رعايت موازين آن گرم کنيد و تک تک اعضاي خانواده را به سوي دينداري و تقواي بيشتر سفارش کنيد، و آنها را به نماز و روزه و تلاوت قرآن و حجاب و عفت امر کنيد، تا انشاءالله گناهان همه شما بر اثر حسنات پاک شوند، چرا که خداوند متعال مي فرمايد: « انَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» (هود 114).

يعني: براستي که حسنات، سيئات (و آثار آنها را) از بين مى‏برند.

اسامی 9 تن که جدیداً به ولسی جرگه معرفی شدند مشخص شد

فضل احمد معنوی، رییس کمیسیون مستقل انتخابات امروز یکشنبه در نشست خبری اعلام نمود که در نتیجه بررسی های انجام شده آنها، 9 تن از نمایندگان برحال مجلس از کرسی یشان کنار می روند.

بر اساس تصمیم کمیسیون مستقل انتخابات اسامی نامزدان برنده و بازنده به شرح ذیل می باشد:

     ولایت            نامزدان بازنده                  نامزدان برنده

     پکتیکا           حاجی عبدالقدیر            محمود خان سلیمان خیل

    بدخشان         عبدالولی نیازی              عبدالرؤف

    بغلان              ظاهرغنی زاده              حاجی عاشق الله

    سمنگان         طاهر زهیر                   احمدخان سمنگانی

    فاریاب            شاکر کارگر                  گل محمد پهلوان

   هرات             رفیق شهیر                    نثارغوریانی

  هرات              سیمین بارکزی             رحیمه جامی

  هلمند            مسعود خان نورزایی        معلم میرولی

 زابل                عبدالحبیب اندوال             حمیدالله توخی

این در حالی است که 62 نامزدی که  از سوی دادگاه ویژه  برنده اعلام شده اند گفته اند که هیچ گونه تغییر در فیصله دادگاه ویژه انتخاباتی را قبول نخواهند کرد.آنان هشدار داده اند که اگر از میان 62 نامزدی که برنده اعلان شده اند حتی یک نفر هم بیرون باقی بماند مورد قبول ما نیست و به مبارزات خویش تا تطبیق کامل فیصله محکمه ادامه خواهیم داد.

اعضای مجلس نیز به ویژه  گروه حمایت ائتلاف از قانون با تأکید بر موضع قبلی خود اعلام کرده اند که هیچ گونه تغییر در مجلس را نخواهند پذیرفت

نیروهای امریکایی تا سال ۲۰۲۴ در افغانستان میمانند

روزنامه تیلگراف در شماره روز شنبه خود تحت عنوان " نیرو های ایالات متحده ممکن است تا سال ۲۰۲۴ در افغانستان باقی بمانند " مطلبی منتشر نموده و نوشته است که ایالات متحده و افغانستان برای امضای پیمان ستراتیژیکی نزدیک شده اند که برای هزاران عسکر امریکایی فرصت باقی ماندن درافغانستان را تا سال ۲۰۲۴ فراهم می نماید.

نویسنده مقاله تیلگراف در مورد چگونگی این پیمان اضافه می کند چنین پیمانی نه تنها به مربیان نظامی فرصت آماده ساختن نیرو های پولیس و اردوی افغانستان را میدهد؛ بلکه به نیرو های هوایی وعساکر خاص ایالات متحده نیز اجازه میدهد تا در آن کشور باقی بمانند.

نگارندۀ مضمون در رابطه به واکنش همسایه های افغانستان در برابر امکان امضای چنین پیمانی میان ایالات متحده و افغانستان، می نویسد این مساله هم اکنون باعث خشم علنی ایران و عصبانیت پنهانی پاکستان گردیده است.

نویسنده می افزاید از جانب دیگر این موضوع میتواند از طرف طالبان رد گردیده و تلاشها را برای کشانیدن آنان به میز مذاکره مختل سازد.

در مقاله روزنامه آمده است که مقامات ایالات متحده و افغان هردو گفته اند که امیدوار هستند تا این معاهده قبل از کنفرانس بن دوم در مورد افغانستان به امضا برسد.

نویسنده مقاله تیلگراف با تکیه به گفته های داکتر دادفر سپنتا مشاور ارشد امنیتی کرزی می نگارد که به گفته وی پیشرفت های قابل توجه یی در زمینه آماده ساختن پیمان ستراتیژیک صورت گرفته است.

وی گفته است اگر ایالات متحده سلاح و وسایل را در اختیار ما قرار میدهد، لازم تا است امکانات آنرا نیز فراهم نماید.

نویسنده از قول داکتر سپنتا می نویسد که گفته است در پیشنهادی که از جانب افغانها ارایه شده ، ده سال دیگر بعد از سال ۲۰۱۴ تذکر داده شده است، اما این مساله تاکنون تحت بحث و مذاکره قرار دارد.

در مقاله آمده است این در حالیست که چندی قبل مقامات واشنگتن تخمین نموده بودند که بعداً احتمالاً به ۲۵ هزار عسکر این کشور برای حمایت نیرو های افغان ضرورت خواهد بود.

در واکنش به این پیمان نویسنده می نویسد که آندره اویتیسیان سفیر روسیه در افغانستان گفته است که این کشور به چیز های دیگری به غیر از حضور دایمی نظامی چند کشور، ضرورت دارد. وی گفته است که پایگاه های نظامی ابزاری برای صلح نیست.

روزنامه لوموند چاپ پاریس مطلبی درمورد نقش فرانسه در جنگ افغانستان مطلبی منتشر نموده که در آن آمده است، آیا جنگ چنان امر محرمی است که نمیتوان آنرا با شهروندان در میان گذاشت؟

نویسنده مقاله نوشته است در حالیکه ده سال از حمله یازدهم سپتامبر و جواب متقابل کشور های غربی در برابر آن میگذرد، سوالی را باید مطرح نمود که فرانسه در افغانستان چی می کند ؟

نویسنده می افزاید این سوال را بایست در فرانسه مطرح نمود، کشوری که رئیس جمهور آن تصمیم میگیرد، پارلمان آن خاموش است و مردم آن نگرانی های دیگری دارند.

نویسنده علاوه می کند و مهمتر از همه در حال حاضر چگونه از این جنگ خارج شد؟ خروجی که بعد از ده سال در عقبش کشوری را در آستانه یک بحران تازه قرار میدهد.

فرمان رییس جمهوری اسلامی افغانستان درباره تخفیف و عفو مجازات محجوزین و محبوسین به مناسبت نودودومین س

فرمان رییس جمهوری اسلامی افغانستان درباره تخفیف و عفو مجازات محجوزین و محبوسین به مناسبت نودودومین سالگرد استرداد استقلال کشور و عید سعید فطر

فرمان رییس جمهوری اسلامی افغانستان درباره تخفیف و عفو مجازات محجوزین و محبوسین به مناسبت نودودومین سالگرد استرداد استقلال کشور و عید سعید فطر مطابق حکم فقره (18 ) ماده (64) قانون اساسی افغانستان به مناسبت نودودومین سالگرد استرداد استقلال کشور و عید سعید فطر ، تخفیف و عفو مجازات حبس و حجز محکومینی راکه به حکم نهایی محاکم محکوم بجزاء گردیده اند ، حسب ذیل منظور می نمایم : عفو مجازات حبس باقیمانده زنان ماده اول : (1) زنان محبوسیکه به جزای حبس دوام محکوم گردیده اند به شرطی از حبس رهاگردند که الی تاریخ صدور این فرمان حداقل بیش از چهارسال از مجموع مدت حبس محکوم بهای آنها باقی نمانده باشد. (2) زنان محبوسی که بجزای حبس طویل بیش از 10 الی 15 سال محکوم گردیده باشند بشرطی ازحبس رهاگردند که الی تاریخ صدور این فرمان حد اقل بیش از سه سال از مجموع مدت حبس محکوم بهای شان باقی نمانده باشد. (3) زنان محبوسیکه به جزای حبس طویل الی 10 سال محکوم گردیده باشند بشرطی از حبس رهاگردند که الی تاریخ صدور این فرمان حداقل بیش از دوسال ازمجموع مدت حبس محکوم بهای آنها باقی نمانده باشد. (4) زنان محبوسیکه به جزای حبس متوسط محکوم گردیده باشند بشرطی از حبس رها گردند که الی تاریخ صدور این فرمان حداقل یک ثلث (1بر3) مدت محکوم بها را در محبس سپری نموده باشند. (5) زنان محبوسیکه به حبس قصیر محکوم گردیده باشند بشرطی از حبس رها گردند که الی تاریخ صدور این فرمان حداقل ربع (1بر4) مجازات محکوم بهای خویش را درمحبس سپری نموده باشند. (6) زنان محبوسیکه به جرم فرار از منزل یا تشبث به جرایم مندرج ماده (427) قانون جزاء محکوم به حبس گردیده بدون درنظر داشت مدت باقیمانده مجازات محکوم بها و زنانی که دارای یک طفل یا بیشتر ازآن باشند و بیش از سه سال ازمدت حبس محکوم بهای آنها باقی نه مانده باشد ، از حبس رها گردند. تخفیف مجازات حبس زنان : ماده دوم : زنان محبوسیکه ازمزایای عفو مندرج ماده اول این فرمان مستفید شده نه توانند بالترتیب درمدت حبس باقیمانده شان حسب ذیل تخفیف بعمل آید : 1-شاملین فقره (1) ماده اول این فرمان چهارسال . 2-شامین فقره (2) ماده اول این فرمان سه سال . 3-شامین فقره (3) ماده اول این فرمان دوسال . 4-شامین فقره (4) ماده اول این فرمان یکسال . 5-شاملین فقره (5) ماده اول این فرمان شش ماه . عفو مدت حجز باقیمانده اطفال: ماده سوم : (1) محجوزینیکه به جزای حجز بیش از هشت الی ده سال محکوم گردیده اند به شرطی از حجز رها گردندکه الی تاریخ صدور این فرمان حداقل بیش از چهارسال از مجموع مدت حجز محکوم بهای آنها باقی نمانده باشد. (2) محجوزینیکه به جزای حجزبیش از 6 الی 8 سال محکوم گردیده باشند به شرطی از حجز رها گردندکه الی تاریخ صدور این فرمان حداقل بیش از سه سال از مجموع مدت حجز محکوم بهای آنها باقی نمانده باشد. (3) محجوزینیکه به جزای حجزبیش از 4 الی 6 سال محکوم گردیده باشند بشرطی از حجز رهاگردندکه الی تاریخ صدور این فرمان حداقل بیش ازدو سال از مجموع مدت حجز محکوم بهای آنها باقی نمانده باشد. (4) محجوزینیکه به جزای حجز بیش از 2 الی 4 سال محکوم گردیده باشندبه شرطی ازحجز رهاگردند که الی تاریخ صدور این فرمان حداقل بیش از یکسال از مجموع مدت محکوم بهای آنها باقی نمانده باشد. (5) محجوزینیکه به جزای دوسال محکوم گردیده باشند به شرطی از حجز رهاگردند که الی تاریخ صدور این فرمان حداقل ربع (1بر4) مجازات محکوم بهای خویش را درمرکز اصلاح و تربیت اطفال سپری کرده باشند. تخفیف مجازات حجز باقیمانده اطفال: ماده چهارم : محجوزینیکه ازمزایای عفو مندرج ماده سوم این فرمان مستید شده نه توانند بالترتیب درمدت حجز باقیمانده شان حسب ذیل تخفیف بعمل آید: 1-شاملین فقره (1) ماده سوم این فرمان سه سال . 2-شاملین فقره (2) ماده سوم این فرمان دو سال . 3-شاملین فقره (3) ماده سوم این فرمان یک سال . 4-شاملین فقره های (4و5) ماده سوم این فرمان شش ماه . عفو به سبب کبرسن : ماده پنجم : محبوسینیکه سن هفتاد سالگی را تکمیل کرده باشند ، مدت باقی مانده محکوم بهای آنها عفو و از حبس رهاگردند. محکومین جرایم قتل درصورتی میتوانند از این حکم مستفید گردندکه ورثه مقتول ابراء یا از دعوی حق العبدی خود منصرف گردیده باشند. عفومجازات حبس باقیمانده مردان : ماده ششم : (1) محبوسینیکه به جزای حبس دوام محکوم گردیده اند به شرطی از حبس رهاگردندکه الی تاریخ صدور این فرمان حداقل بیش از سه و نیم سال از مجموع مدت حبس محکوم بهای آنها باقی نمانده باشد. (2) محبوسینیکه به جزای حبس طویل بیش از 10 الی 15 سال محکوم گردیده باشند ، به شرطی از حبس رهاگردند که الی تاریخ صدور این فرمان حداقل بیش از سه سال از مجموع مدت حبس محکوم بهای آنها باقی نمانده باشد. (3) محبوسینیکه به جزای حبس طویل الی 10 سال محکوم گردیده باشند به شرطی از حبس رها گردندکه الی تاریخ صدور این فرمان حداقل بیش از دونیم سال از مجموع مدت حبس محکوم بهای آنها باقی نمانده باشد. (4) محبوسینیکه به جزای حبس متوسط محکوم گردیده باشند به شر طی ازحبس رها گردندکه الی تاریخ صدور این فرمان حداقل بیش از نصف مجموع مدت محکوم بهای آنها باقی نمانده باشد. (5) محبوسینیکه به حبس قصیر محکوم گردیده باشند به شرطی رهاگردند که الی تاریخ صدور این فرمان حداقل ربع (1بر4) مجازات حبس محکوم بهای خویش را درمحبس سپری کرده باشند. تخفیف مجازات حبس مردان : ماده هفتم : محبوسینیکه از مزایای عفو مندرج ماده ششم این فرمان مستفید شده نه توانند بالترتیب حسب ذیل درمدت حبس باقی مانده آنها تخفیف بعمل آید : 1- شاملین فقره (1) ماده ششم این فرمان سه سال 2- شاملین فقره (2) ماده ششم این فرمان دونیم سال . 3- شامین فقره (3) ماده ششم این فرمان یک و نیم سال . 4- شاملین فقره (4) ماده ششم این فرمان یکسال . 5- شامین فقره (5) ماده ششم این فرمان سه ماه . موانع استفاده از احکام مندرج این فرمان: ماده هشتم : (1) محبوسین ذیل نمی توانند از مزایای عفو این فرمان مستفید گردند: 1-محکومین جرایم مندرج مواد ( 1-2-3-4-5-13-15-16و23) قانون جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی و محکومین جرایم تروریستی . 2- محکومین جرایم قطاع الطریقی و سرقت مسلحانه به حبس بیشتر از پنج سال . 3- محکومین جرایم قاچاق مواد مخدر ، فساد اداری وجرایم خشونت علیه زن . (2) احکام این فرمان دعوی حق العبدی اشخاص و محکومیت به مجازات سایر مکلفیت های مالی محکوم علیه را اخلال نمی کند. (3) هرگاه مشمولین عفو این فرمان به مجازات مالی و یا اعاده مالی یا جبران خساره نیز محکوم شده باشند زمانی می توانند از مزایای احکام مندرج این فرمان مستفید گردندکه مسوولیت مالی خود را کاملاً ادإ نمایند. (4) محکومینیکه درسال جاری از مزایای تخفیف فرامین قبلی عفو و تخفیف مجازات به مناسبت روزهای دینی یا ملی مستفید شده باشند از تخفیف های این فرمان مستفید نمی گردند. (5) محکومینیکه از تاریخ دخول به محبس تاصدور این فرمان الی چهار مرتبه در مجازات محکوم بهای آنها تخفیف بعمل آمده باشد از تخفیف های مندرج این فرمان مستفید شده نمی توانند. کیفیت تعمیل احکام این فرمان : ماده نهم : (1) بمنظور تطبیق احکام مندرج این فرمان ، مدت بعداز وضع تخفیف مجازات حاصله از تطبیق فرامین قبلی مقام ریاست جمهوری در این خصوص ، مجموع مدت محکوم بهای محبوسین و محجوزین شمرده میشود. (2) محکومین منسوبین قوای مسلح تابع شرایط به خصوص قوانین مربوط می باشند. (3) محکومینیکه درطول یکسال قبل از صدور این فرمان به ملاحظه ضوابط سلوکی محابس مرتکب جرم خشونت ، آشوب گری ، تلاش برای فرار از محبس یا به نحوی باعث اخلال امنیت و آسایش دیگران در محلات سلب آزادی گردیده باشند از مزایای مندرج این فرمان مستفید شده نمی توانند . آمرین و مسوولین محلات سلب آزادی به ملاحظه سوابق و دوسیه های محکومین سلوک آنها را به دقت بررسی و به صورت مستند در زمینه عمل نمایند. تدارک محل مناسب برای رهاشده گان اناث و اطفال : ماده دهم : وزارت های امور زنان و کار و امور اجتماعی شهدا و معلولین مکلف اند هریک در حدود ساحه وظیفوی خویش برای زنان و اطفالیکه مطابق احکام این فرمان از حبس یا حجز رها میگردند ، الی پیدا شدن محرم شرعی یا اویا واوصیا ء آنها ، محل مناسب رهایش را درمرکز وولایات تدارک نمایند. تشکیل کمیسیون ها : ماده یازدهم : (1) به منظور تطبیق احکام این فرمان درمرکز کمیسیونی متشکل از نماینده گان وزارت های دفاع ملی و امور زنان ، اداره حارنوالی ، ریاست عمومی امنیت ملی ، کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان ، رییس مرکز اصلاح و تربیت اطفال تحت نظر قوماندان عمومی محبس مرکزی ودرولایات کمیسیون های متشکل از روسای حارنوالی استیناف ، امورزنان ، نماینده گان وزارت دفاع ملی ، ریاست عمومی امنیت ملی ، کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان ( در صورت موجودیت ) تحت ریاست رییس عدلیه همان ولایت تشکیل میگردد. (2) کمیسیونهای موظف سعی به عمل آورند تا هرچه زودتر درمورد تصمیم اتخاذ و در تحقق اهداف این فرمان از دقت بیشتر کار بگیرند. (3) کمیسیون های موظف ، مکلف اند گزارش اجراات خویش را با قید تاریخ اجراء پیرامون تعمیل احکام این فرمان و فهرست استفاده کنند گان عفو یا تخفیف با تفکیک زنان ، مردان و اطفال به وزارت عدلیه و ریاست عمومی اداره امور و دارالانشای شورای وزیران ارائه نمایند. انفاذ: ماده دوازدهم : این فرمان از تاریخ توشیح نافذ و محبوسین و محجوزینی که الی (9) سنبله سال 1390 واجد شرایط می شوند از مزایای مندرج این فرمان مستفید میگردند.

حامدکرزی رییس جمهوری اسلامی افغانستان .

احمد شاه مسعود، به روایت همسرش صدیقه مسعود

 "احمد شاه مسعود، روایتِ صدیقه مسعود" عنوان کتابی است که در ایران توسط افسر افشاری به فارسی ترجمه و توسط یک ناشر ایرانی روانه بازار شده است.

این کتاب گفته های پری گل، همسر احمد شاه مسعود است که وقتی با مسعود ازدواج کرد طبق سنت خانوادگی نام صدیقه را برای او انتخاب کردند. اگر چه مسعود همیشه او را پری صدا می زده است.

مقدمه ای از گردآورندگان کتاب و یاداشتی از احمد ولی مسعود برادر فرمانده احمد شاه مسعود در ابتدایی کتاب آمده است و در صفحات آخر کتاب چند عکس از احمد شاه مسعود و فرزندانش در کتاب دیده می شود.

البته هیچ عکسی از همسر مسعود دیده نمی شود و همانگونه که گردآورندگان کتاب در مقمه گفته اند " شما هیچ وقت عکسی از او نخواهید دید علت این امر را با خواندن کتاب خواهید فهمید.

آنگونه که درمقدمه آمده است، گرد آورندگان این کتاب در دیدار با مسعود اجازه می گیرند تا با همسرش دیداری داشته باشند. و اولین گفت وگو با همسرش در زمان حیات مسعود انجام می شود و سه هفته بعد مسعود گشته می شود و ملاقات های دیگر با خانم مسعود بعد از مرگ مسعود صورت می گیرد.

"هنگامی که صدیقه مسعود را دوباره می بینیم، توصیف لبخند فرمانده مسعود زمانی که نزد او از خانمش تعریف کردیم، زیباترین هدیه ما به این زن سی و چهار ساله است که مرگ همسرش او را درهم شکسته است... در جریان این ملاقات، او پذیرفت کتابی در باره شوهرش بنویسد. این حقیقت که فرمانده از او خواسته بود تا با ما ملاقات کند و عقایدش را در مجله "ال" بیان کند هیچ وقت سابقه نداشت. به ما این اجازه را داد که به حریم خصوصی او وارد شویم."

و این گونه به تدریج، با صدیقه مسعود دوست می شوند و چندین بار در ایران جایی که همسر مسعود با فرزندانش بعد از مرگ مسعود در آنجا به سر می برد و چند بار هم در پنجشیر ساعات های طولانی صحبت های او را ضبط می کنند.

صدیقه مسعود در دره پنجشیر به دنیا آمده است و آنگونه که در این کتاب بیان شده است، از کودکی با جنگ بزرگ شده. او ۱۷ سال بیشتر نداشته است که کاملاُ محرمانه با فرمانده مسعود ۳۴ ساله ازدواج کرده است.

تصویری که همه از احمد شاه مسعود دارند، مبارزی است که بیشتر عمر خود را جنگ کرده است و همیشه اسلحه بر دوش بوده است. ولی دراین کتاب همسرش ناگفته های زیادی از زندگی شخصی، روحیات و خلوت مسعود می گوید.

این کتاب در ۱۵ فصل جداگانه گرد آوری شده است که بخشهای اولیه کتاب سرگذشت همسر مسعود قبل از ازدواج با او است و بخش های بعدی به دوران زندگی مشترگ آن دو مربوط می شود.

زندگی زیر درختان زردآلو

در فصل اول کتاب پری گل از محل تولد خود می گوید:"من در بازارک، دهکده ای کوچک در کنار رودخانه پنجشیر، در چند صد متری جنگلک، دهکده شوهرم و در صد کیلومتری شمال کابل به دنیا آمدم. اگر آرامش بخش ترین مناظر دنیا را تصور کنید، آن وقت جایی را که من در آن بزرگ شده ام، در نظرتان آمده است. خانه های کاه گلی که زیر درختان زرد آلو پراکنده بودند."

آنگونه که پری گل، روایت می کند وقتی او ۵ ساله بوده است، مسعود دانشجوی موسسه پل تخنیک کابل بوده است که به همراه دوستانش بر علیه دولت دست به شورش زدند و سپس مخفی شدند و پدر پری از همان زمان در کنار مسعود بوده است.

زمانی که کودتایی ۷ ثور به وقوع می پیوندد، پری هشت سال بیشتر نداشته است. که این حادثه زندگی او را دگرگون می کند.

پری ۱۳ ساله بوده که خواستگاران بی شماری داشته ولی خانواده او بی آنکه حتی یک کلمه با او صحبت کرده باشند همه را رد می کردند چون بر این باور بودند که هنوز ازدواج برای او زود است.

چگونه مسعود پری گل را می شناسد؟

پری گل در این کتاب، تعریف می کند که مسعود چگونه به او دست یافته است و به شرح خاطراتی می پردازد که خود مسعود بعد از ازدواج برای او تعریف کرده است: "یک روز بعد از ظهر جوانان مجاهدین به گمان این که او (مسعود) خوابیده است با هم صحبت می کردند. یکی از آنها گفته بود: " می دانی خواجه تاج الدین (پدر زن مسعود) دختر زیبایی دارد؟"

دیگری گفته بود: "تو از کجا می دانی"

"من او را دیده ام"

"خوب به خواستگاریش برو! وگرنه قبل از تو خودم این کار را می کنم!"

پدرم مردی خود رای و کمی خونسرد بود. در نتیجه هیچ کدام از این دو جوان جرات اقدام چنین کاری را نداشتند.

به این ترتیب مسعود از وجود من با خبر شد و خیلی هم طولش نداد."

با اینکه مسعود و همسرش قبل از ازدواج هم در یک خانه سکونت داشتند ولی تا آن زمان هنوز چشم مسعود به پری نیفتاده بود ولی وقتی از وجود پری با خبر شده بود " چند بار هنگام رفتن به اتاقش بدون اینکه در بزند وارد خانه شد. بایستی مرا زیبا دیده باشد زیرا یک شب عزمش را جزم کرد و پدر و مادرم را نزد خود خواند و بدون هیچ مقدمه ای خواسته اش را بیان کرد."

اما جواب پدر پری برای مسعود این بود که: " این غیر ممکن است! او خیلی جوان است! شما به زن پخته تری نیاز خواهید داشت تا در زندگی همدوش شما باشد."

اما "امر صاحب پاسخ داده بود که ابدا، بهترین راه کمک به من این است که همسرم نوع زندگی مرا بپذیرد."

بعد از بحث های فروانی که در این باب صورت گرفته که به تفصیل در کتاب آمده است، مسعود با موافقت پدر و مادر پری با او حضوری صحبت می کند:"در حالی که سر تا پا لباس سبز رنگی بر تن داشتم و به مادرم چسپیده بودم، لرزان وارد اتاقش شدم. آنقدر خجالت می کشیدم که با صدای بسیار آهسته به او سلام کردم. او با مهربانی گفت که چقدر از ازدواج با من خوشحال است."

مسعود بعد از اینکه جواب مثبت را از پری می گیرد از او می خواهد که این ازدواج به خاطر مسائل امنیتی محرمانه برگزار شود.

دوست دارم کسی ترا نبیند

نکته مهم دیگری را که مسعود به همسرش می گوید این است که: "دوست دارم که همسرم را هیچ مرد غریبه ای نبیند و تنها کسی باشم که صورت او را نظاره می کنم. بعدا دوباره در باره اش صحبت خواهیم کرد. من آن قدر از ازدواج با تو به خود می بالم که تو را فقط برای خودم می خواهم. قبول می کنی؟"

در بخش های دیگری از کتاب هم، همسر مسعود به این موضوع اشاره می کند که مسعود مایل نبوده است که با مردان فامیل او روبرو شوم : "برای اولین بار بعد از ازدواجم خواهران شوهرم را ملاقات می کردم و به آنها فرزندانم را نشان می دادم. بی بی شیرین تنها در تراس انتظارم را می کشید. با مهربانی همدیگر را بغل کردیم و بعد از اینکه مدتی با هم دیگر صحبت کردیم، متعجب پرسید: " چرا زودتر برای دیدنم نیامدی؟" وقتی شنید مسعود دوست ندارد پسر خواهرش همسرش را ببیند، بسیار متعجب شد. این در خانواده آنها اصلا مرسوم نبود."

همسر مسعود در ادامه می گوید "بعدها نوشتند که مسعود زنش را منزوی کرده است این دروغی بیش نبود، چه در افغانستان و چه در تاجیکستان همیشه آزادی عمل داشته ام. اما حقیقت دارد که من هرگز مردانی را که در خارج از خانواده خودم بودند ندیدم- حتی برادران شوهرم را."

البته در جای دیگری از کتاب گفته است که من هیچ وقت نه چادری (برقع) داشتم و نه آنرا بر سر می کردم، بلکه سر تا پایم را در حجابی بلند می پوشاندم، اما صورتم را پنهان نمی کردم.

هفده سال اختلاف سن

پری هفده سال داشت و مسعود ۳۴ سال، که با هم ازدواج کردند: "ما زن و شوهر شدیم. آن شب مثل شبهای بعد چیزی بین ما نگذشت. شوهرم صبر کرد تا همدیگر را بشناسیم. من دختر بسیار جوانی بودم و به نوعی چشم و گوش بسته بزرگ شده بودم ما در دره دور افتاده ای، بدون رادیو و تلویزیون، اقامت داشتیم. من هیچ دوستی نداشتم و هیچ چیز از زندگی مشترک نمی دانستم."

در قسمتهای دیگری از کتاب همسر مسعود از شوخی های که شوهرش با او و فرزندانش می کرده است و اینکه مسعود علاقه زیادی به اشعار سیمین بهبهانی داشته، و همیشه از جنگ متنفر بوده است خاطراتی را بیان می کند:

"اغلب اوقات مسعود نا امید به خانه می آمد و می پرسید: "پری آیا فکر می کنی من جنگ را دوست دارم؟"

" آیا گمان می کنی من در روح و روانم یک جنگجو هستم؟"

"من از جنگ متنفرم، از آزار یک حیوان متنفرم چه رسد به بد رفتاری با یک انسان. تصورش را بکن گمان می کنی که روزی برسد که ما زندگی طبعیی داشته باشیم؟"

"وقتی وسط شب از راه می رسید و نسرین (آخرین فرزند مسعود) را می دید که کنار من خوابیده، او را می بوسید و از خواب بیدار می کرد و نسرین به محض این که چهره ی پدرش را می بوسید بی دلیل می خندید. این لبخند دل هیجان زده ی فرمانده جنگ را که در زندگی شخصی اش مهربان ترین بابای دنیا بود، ذوب می کرد... او تعداد زیادی از جلسات مهمش را، در حالی که نسرین در بغلش خوابش برده بود، با شلوار خیس ترک می کرد."

تجارت زمرد

در بخش های دیگری از کتاب پیرامون وضعیت اقتصادی مسعود صحبت شده است: "ثروتمند نبود، اما هیچ وقت مایل نبود حتی غیر مستقیم، از پول مقاومت بر داشت کند. قسمت اعظم مخارجش را از طریق تجارت زمرد تامین می کرد.

در افغانستان معادن به دولت تعلق ندارند و بهره برداری از آن ها توسط اهالی صورت می گیرد. مسعود سنگ های خام را می را می خرید و با کمک واسطه ها به خارج می فرستاد تا با فروش آن اسلحه و یونیفورم بخرد."

در آخرین بخش کتاب، پری گل از آخرین روزهای زندگی خود با مسعود صحبت می کند: "هنگامی که به تراس رفتم، دوربین را از دستم گرفت و از من خواست سوار الاکلنگ(اندل چو) شوم و از من فیلم گرف، بعد از بچه ها فیلم گرفت و در آخر او بالای الکلنگ(اندل چو) رفت و من از او فیلم گرفتم. از صنوبر خواست برایمان چای بیاورد.

بعد به نوبت با احمد، فاطمه، مریم، عایشه، نسرین، زهره (فرزندان مسعود) و با بچه های صنوبر فیلم گرفتیم. زیر درختان، هوا عالی بود. پایان تابستان بود و پایان زندگی او."

خبر مرگش را از تلویزیون شنیدم

پری گل از آخرین ساعاتی که قبل از مرگ مسعود با او بوده است می گوید: " طبق معمول رفتم و به نرده های پاگرد تکیه کردم. زمانی که از پله ها پایین می رفت نگاهش را از من بر نمی داشت. به آرامی از پله های که از میان باغ می گذشت پایین رفت. در هر پله رویش را به طرف من می چرخاند بار دیگر با نگاه هایمان از هم خدا حافظی کردیم."

تا چند روز بعد از مرگ مسعود او نیز مثل خیلی ها از مرگ شوهرش بی خبر بوده است. بعد از آن واقعه همسر مسعود و فرزندانش را به تاجیکستان برداند بی آنکه بدانند چه اتفاقی برای شوهرش افتاده است. او حتی وقتی خبر مرگ مسعود را از تلویزیون دیده و شنیده بود باز هم کسی تاهنوز اصل ماجرا را برای او باز گو نکرده بود.

                         مرگِ فطرت

غمی در سینه دارم من که در گردون نمی گنجد

به جز ژرفای دل ، بنگر که دربیرون نمی گنجد

تمـام عمـر واحسرت ، ز دردِ  نا تمـام  خـویـش

به دل نا گفته ها دارم که در مضمون نمی گنجد

به روی گـونه هـا بنگـر ز طـوفانِ سرشکِ مـن

چنان گرداب می جوشد که در هامون نمی گنجد

به مرگِ فطرتِ انسان ز چشمم سیل خـون بارَد

سرشکِ چشم من بنگر که در جیحون نمی گنجد

بـه نـاپـاکـان و دونـان از سرشت نیک کمتـر گو

که این وارستگی ها ، در مـزاج دون نمی گنجد

بـه قـلبـم داغ هـا دارم  ز مـرگِ سیـرتِ  نیـکــو

همـه داغـم همین باشد ، وزآن افـزون نمی گنجد

                   امیر فروغ                                                 

28 اسد سالروز استقلال افغانستان

همه ساله از  بیست و هشتم اسد  سالروز استراد استقلال افغانستان از بریتانیای کبیردرسراسر کشور  تجیلیل بعمل میآید.ازین روز حماسه ارزشمند و یادگار  برخلاف سایر روزهای ملی درطی بیش از 90 سال گذشته و در دوران  تمام رژیم های گذشته شامل حکومتهای شاهی،جمهوری، حاکمیت حزب دموکراتیک خلق و پرچم و حکومت اسلامی تجلیل بعمل آمده است. امسال معلوم نیست والی غور که خود نوکر ودست نشاندهء و دارای تابعیت رژیم انگلیس میباشد ازین روز ملی چطور تجلیل مینماید!؟  آیا باداران برای نوکران شان اجازه میدهند تا ازین روز تاریخی وملی محفلی گرامیداشت برگذارنمایند و یا به بهانه های واهی میکوشند تا این روز را از خاطره ها فراموش نمایند؟  اگرچه درولایت غور آقای عبدالله هیواد  دربعضی محافل اسلامی بخاطر اغفال بیشتر مردم به مشوره عدهء از ملاهای درباری  با دلی ناخواسته و خجالت زده نام استقلال و آزادی  را آنهم بدون ذکرنام خدا -  گهگاهی به زبان میاورد، چنانچه در هشتم ثور سالروز پیروزی جهاد مردم افغانستان که به ابتکارعدهء از اوباشان و بقایای رژیم مارکسیسی محلفی مسخرهء برپاشده بود عبدالله هیواد والی انگلیسی غور درحالت سرگیچی و سراسیمگی و بهت زده ظاهر شد و تحایفی را برای رفقای از اعضای حزب خلق و پرچم تقدیم نمود؛ اما28 اسد تا 8 ثور تفاوتهای زیادی دارد که به روی این افتخار ملی از طرف نماینده انگلیس بپاس انجام خدمت و چاپلوسی و فرومایگی بیشتر برای بادارانش خاک فراموشی سپرده خواهد شد. درین روزها که  با انتفاضه محرومان تحولات عظیمی در انگليس بوجود آمده و طبقات محروم اجتماعی همه با آن پیوستند، انتظار میرود قبل از بازگشت نوکران بیگانه از سرزمین مخروبهء ما آتش خشم طبقات محروم به سیلی مبدل گردد که بیخ و بنیه مرکز استعمار را از ریشه برکند. تا غلامان اجانب دیگر نه جای در نزد مردم افغانستان  داشته باشند و نه آبروی نزد باداران اصلی شان . تا سیه روی گردند و پشیمانی هم سودی نداشته باشد .

درین روزها  نوکر انگلیس که خود را از مردم بریده و تنها احساس میکند مصروف ساختن حصار بزرگی در اطراف دفاتر ولایت میباشد تا شاید درپشت دیوار ها از خشم مردم محفوظ بماند و با تکیه بردیوار های سنگی دژمحکمی علیه ملت غور بسازد غافل ازآنکه خشم مردم که درپی بیداری اخیر اوج گرفته به چنان طوفانی مبدل  گردد که بزرگترین دیوار ها را با خاک یکسان نماید. آقای هیواد گمان میکند که برای همیش بحیث والی غور خواهدماند که این خود نشانهء دیگری از حماقت وی میباشد.

هنگامی که قلعه جنگی اطراف مقام ولایت را مشاهده میکردم یکی از نگهبانان برایم گفت والی صاحب میخواهد برای مدت طولانی در اینجا بماند، با شنیدن این سخن به یاد دیوکریج افتادم  و با خود گفتم چرا انگلیس نماینده  بیسواد و کم دانش را بحیث والی ما معرفی کرده و شاید هم اینها صرف چوب سوختی باشند که تنها گزارشات را تسلیم سازمانهای (  MI6 و MI5  )   نمایند و تاریخ را قطعاً مطالعه نکرده باشند. در سال 1843 ميلادي  زماني كه ديويد كريج يكي از كشيشان ارتش بريتانيا از افغانستان به كشورش باز گشت دریادداشتی خطاب به مردم انگلیس  چنين نوشت: اين جنگي كه معجون مركبي از ترس و تهور بود، براي اهدافي غير معقولي صورت گرفت. اين جنگِ فاقد سود، دستاوردي جز رنج وتراژيدي نداشت، نه براي حكومتي كه طرح آن را ريخته بود و نه براي ارتشي كه آن را براه انداخت. عقب نشيني ما در آن جنگ يك شكست نظامي بود». درزمستان 1389 زمانیکه عبدالله هیواد عهده دار مسئولیت ولایت غور گردید یگانه نویدی که برای مردم میداد پشتیبانی وحمایت بیدریغ دولت انگلیس از وی بود که بدینوسیله عده زیادی از انسانهای دون همت و پست فطرت، خادمان زر و زور را شیفتهء خود ساخت. ملت ما افتخار دارد که هر زمان در راه استقلال و آزادی و تمامیت ارضی خویش بپا خواسته و پوز متجاوزین ونوکران آنها را بخاک مالیدند.

احکام موسیقی مطابق آیات وحدیث

            موسیقی از نظر اسلام


             الآیات فی تحریم الغناء وآلات الطرب


1ـ الله جل جلاله می فرماید : وَمِنَ النّاسِ مَن یَشتَرِی لَهوَ الحَدِیثِ لِیُضِلَّ النّاسَ عَن سَبِیلِ الله وَیَتّخِذَهَا هُزُوًا أولائک لَهُم عَذابٌ مُّهِِینٌ . { سورة لقمان رقم (6) }

ترجمه: وبعضی از مردم کسانی هستند که خریدار سخنها ی بازیچه هستند تا مردم را از راه الله گمراه سازند بدون هیچ علمی ، وآنرا به مسخره گیرند ، ایشان هستند که برای آنها عذاب ذلت هست .

2ـ همچنین الله جل جلاله می فرماید: أَ فَمِن هَذَا الحَدِیثِ تَعجَبُونَ.{ سورة النجم رقم (59) }

ترجمه : آیا ازاین سخن تعجب میکنید.

3ـ همچنان الله جل جلاله درحالیکه شیطان را مخاطب قرارداده است می فرماید: وَاستَفزِز مَنِ استَطَعتَ مِنهُم بِصَوتِکَ وَأَ جلِبهُم عَلَیهِم بِخَیلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَا رِکهُم فِی الأَموَالِ وَالأَولَاد وَعِدهُم وَمَا یَعِدُهُمُ الشَیطَانُ إِلّا غُرُورًا {سورة الاسراء رقم (64) }

ترجمه: از آنان هرکه را توانستی با آواز خود تحریک کن وبا سواران وپیادگانت بر آنان بانگ درده ، وبا آنان دراموال وفرزندانشان شریک شو وبه آنها وعده بده ، وشیطان جز فریب به انها وعده نمی دهد.

4ـ هممچنان الله جل جلاله می فرماید: فَلَا تَقعُد بَعدَ الذِکرَی مَعَ القَومِ الظَالِمِینَ . {سوره انعام رقم (68) }.

ترجمه: بعد از متذکر کلام الهی با گروه ظالمان ( درمجلس باطل ) منشین .

5ـ همچنان الله جل جلاله می فرماید: وَالَّذِینَ لَا یَشهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِا للَّغوِ مَرُّوا کِرَامًا .{سوره فرقان رقم(72) }.

ترجمه: وبندگان رحمن کسانی اند که گواهی دروغ نمی دهند ـ یعنی درمجالس باطل حضور نمی یابند وآن را مشاهده نمی کنند ـ وچون بر امر لغو بگذرند کریمانه میگذرند ( یعنی از شرکت درآن خود داری میکنند.

الاحادیث الصحیحة فی تحریم الغناء وآلات الطرب

الحدیث الاول : عن بی عامر - وابی مالک الاً شعری قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم : «لیکونن من مًتی اقوام یستحلَون الحروالحریروالخمروالمعازف (هی الدفوف)وغیرها مما یضرب (به)،کما فی النهایه ،وفی القاموس هی الملاهی ، کاالعود والطنبور، ولذالک قال ابن القیم فی الاغاثة ) وهی آلات اللهو کلها ،لاخلاف بین اهل الغة فی ذالک » واوضح منه قول الذهبی فی السیر(21/158) (المعازف) اسم لکلّ آلات الملاهی الّتی یعزف بها ،کالمزمار ، والطنبور ،والشبابة والصنوج» ونحوه فی کتابه «تذکرة الحفاظ (2/1337) الحدیث . علَقه البخاری فی «صحیحه »بصیغة الجزم محتجَا به قائلاً فی «کتاب الأشربة » (10 /51/5590) قال ابن تیمیه : «فی الا ستقامة (1/294) «والآلات الملهیه قدصح فیها مارواه البخاری فی صحیحه » تعلیقاً مجزوماً به ، داخلاً فی شرطه » .

ابن حبان (8/265/6719

ترجمه: از ابی عامر ویا از ابی مالک الاشعری رضی الله عنه روایت است که میفرماید : رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: ازامت من مردمانی خواهند بود که زنا ، ابریشم ، شراب وآلات موسیقی را حلال میشمارند . وکلمه معازف که در حدیث آمده مراد ازآن آلات موسیقی است مانند دفوف وغیره (نهایه ) ودرقاموس آمده که : معازف عبارت از ملاهی یعنی آلات لهو مانند عود وطنبور. وازاینجا است که ابن اقیم در الاغاثه میگوید : معازف عبارت از همه آلات لهو است ، اهل لغت در این هیچ اختلافی ندارند . وروشنتر ازاین قول امام ذهبی در السیر (21/158) است : معازف نام تمام آلات لهوی است که به آن نواخته میشود مانند نی ، طنبور، چنگ وامثال انها .

الحدیث الثانی : عن انس بن مالک رضی الله عنه قال :قال رسول الله (صلى الله عليه وسلم) صوتان ملعونان فی الدنیا والآخرة :مزمار عند نعمة، ورنَة عند مصیبة » البزار (1/377/795) رجاله ثقات کما قال المنذری (4/177) وتبعه الهیتمی (3/13) ، لکن شبیب بن بشر مختلف فیه ، فالاِسناد حسن بل هوصحیح بالتالی . وتابعه عیسی بن طهمان عن انسِ اخرجه ابن السماک فی «الأول من حدیثه » وعیسی هذا ثقة من رجال البخاری ، وقال العسقلانی «صدوق أفرط فیه ابن حبان ، والذنب فیما استنکره من غیره » فصح الحدیث . وله شاهد من حدیث جابر بن عبدالله عن عبدالرحمن بن عوف قال قال رسول الله (صلى الله عليه وسلم) انی لم أنهَ عن البکاء ، ولکنی نهیت عن صوتین أًحمقین فاجرین : صوت عند نغمة لهو، ولعب ومزامیرالشیطان ، وصوت عندمصیبة ، لطم وجوه ، وشق جیوب ، ورنّة شیطان حاکم (4/40 ) بیهقی (4/69) بغوی (5/430) طیالسی فی مسنده (1683) وابن سعدفی «الطبقات » (1/138) وابن ابی شیبه فی «المصنف » (3/393) وعبد ابن حمید فی «المنتخب من المسند » (3/8/1044) وهذا حدیث حسن لغیره

ترجمه : از حضرت انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که می فرمایند: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: دو صوت دردنیا وآخرت نفرین شده اند : صدای نی که در وقت شادی نواخته میشود وآواز که هنگام نزول مصیبت بلند میشود .

همچنین حدیث دیگری که براویت جابر بن عبد الله از عبد الرحمن بن عوف است این حدیث را تأیید میکند : رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند من از گریه نهی نکردم ، ولیکن از دو نوع آواز احمق وزشت باز داشته ام : آواز لهو و لعب وآواز نی که از اعمال شیطانی است واز بلند کردن آواز هنگام نزول مصیبت وزدن صورت وپاره کردن گریبانها وآواز شیطان .

ادامه نوشته

توضیح مسائل فقهی به اساس روایات اهل سنت

در تفسير آيه 3 سوره نساء  که مي فرمايد  «مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ»  گفته اند وقتي بکار ميرود جمع مي شود: يعني 2  و3  و4  که جمعاً مي شود 9تا! مثال ايشان اين است: «فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ» که اينها صيغه جمع است وقتي جدا گفته مي شود کلمه  ( أو) به کار برده مي رود پيامبر وقتي درباره زکات فطر مي فرمايد: صاعاً من تمرٍ او صاعاً من شعير

نخست بايد گفت که ترجمه الفاظ (مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ) در آيه : « وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ» (نساء 3). اشتباه است، بلکه ترجمه صحيح بصورت زير است: «اگر شما را بيم آن است که در کار يتيمان عدالت نورزيد، از زنان هر چه شما را پسند افتد، دو دو و سه سه و چهار چهار به نکاح  در آوريد».

بعبارتي کلمه "مثني" به معناي "اثنين" نيست، بلکه مثني يعني : دو دو، نه دو تا! و همينطور کلمات ثلاث و رباع..

مانند اين فرموده الله تعالي: « الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (فاطر 1).

که ترجمه آن چنين است: ستايش مخصوص خداوندى است آفريننده آسمانها و زمين، که فرشتگان را رسولانى قرار داد داراى بالهاى دوگانه و سه‏گانه و چهارگانه، او هر چه بخواهد در آفرينش مى‏افزايد، و او بر هر چيزى تواناست!

قتاده‌ مي‌گويد: «بعضي‌ از فرشتگان‌ داراي‌ دو بال‌، بعضي‌ داراي‌ سه‌ بال‌، بعضي‌ داراي‌ چهار بال‌ و بعضي‌ بيشتر از آن‌ هستند كه‌ به‌ وسيله‌ اين‌ بالها از آسمان‌ به‌سوي‌ زمين‌ فرود آمده‌ و مجددا از زمين‌ به‌سوي‌ آسمان‌ بالا مي‌روند». (انوارالقرآن).

بنابراين منظور در اينجا داشتن 9 بال نيست! چرا که اگر چنين بود مي فرمود 9  بال دارند و نيازي به بکاربردن دو و سه و چهار نبود تا بخواهيم آنرا جمع کنيم!

جالب اينست که بعضي از جهال ديگر از معناي درست اين الفاظ هم تعبير نادرستي کرده اند و آنها را به دليل حرف (واو) جمع کرده و نيز گفته اند: "مثني" يعني: اثنين اثنين (دوتا دوتا) پس مجموعا مي شود: 18 زن!.

کساني که اينگونه تفسير مي کنند در حقيقت نشانه جهالت آنها به زبان و ادبيات عرب است، زيرا اگر قرار بود که خداوند متعال 9 زن را بطور همزمان جايز قرار داده بود، نيازي نبود تا بفرمايد: دو دو و سه سه و چهار چهار! و آنچه که بعنوان مثال ذکر کرده اند: «أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ» بايد بدانيم که نماز و زکات از جنس همديگر نيستند، ولي اعداد مذکور در آيه (نساء 3) همجنس بوده بنابراين خلاف بلاغت قرآن است اگر بجاي تسعة از الفاظ (مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ) استفاده شود، بنابراين اگر منظور آيه عدد 9 بود، نيازي نبود تا بفرمايد (دو دو و سه سه و چهار چهار)..

از طرفي در آيه: « وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ» (نساء 3). حرف (واو) بدل است و براي جمع بکار برده نمي شود؛ يعني اگر کسي خواست که سه زن بگيرد پس دو را به سه تبديل کند، و اگر خواست چهارتا بگيرد سه را به چهار تبديل کند، بنابراين حرف (واو) در اينجا جامع نيست بلکه بدل است و براي همين حرف (و) را بجاي (أو) آورده است.

ادامه نوشته

دوکان وجدان فروشی حال درشهر ماست

هیواد خان با معیت دوستان و اعضای شهرداری  از تعمیردومنزله فاژه کشان بیرون شدند.  ساعت شش صبح بود، آنها پیاده به پارک رفتند، کمی باهم ورزش کردند، بعد به سوی مارکیت گام گذاشتند که صبحانه بخرند.  در نبش دکان ها، چشم هیواد خان به لوحه یی خورد که به زبان فارسی نوشته شده بود « فروشگاه وجدان » هیواد خان طرف شهر دار اشاره کرد که عینک های من نیست ببین چه نوشته است ؟ شهردار که خواندن لوحه دنیایی از امید را  در قلب او زنده کرد. دور خورد به طرف هیواد خان و گفت : "فروشگاه وجدان". درین حال همه شتابان جانب فروشگاه شتافتند.

در داخل فروشگاه بزرگ اشیا را در ظرف های شیشه یی مرتب چیده بودند، هیواد خان وشهردار و همراهان که وجدانشان  چندی پیش توسط "کمیسیون فساد ملی"  مصادره گردیده بود خواستند چند عدد وجدان نو خریداری نمایند. ویترین های رنگارنگ فروشگاه را از نظر گذرانیدند، مدل های مختلف را گذاشته بودند که دل مشتری را ببرد.  یکی را هیواد خان برداشت، فروشنده با ناباوری پرسید: "آقا به راستی میخواهید اینرا بخرید؟!" هیواد خان که از این سوال ندایه دار به تعجب افتاده بود، پرسید:"مگر چه عیبی داره؟!" فروشنده گفت: "جناب، این جنس بسیار زیاد قیمتی است، "وجدان تاریخی" بی اندازه کمیاب شده، تولید یک عدد آن سالها وقت میگیرد، ضمناً یک قرن گرنتی داره. وبکار شماهم نمیاید چون درین روزها میخواهند وجدان های تاریخی را مکمل مصادره نمایند ،  تا تمام خاطرات استقلال افغانستان از بریتانیای کبیر فراموش گردد. و کس گفته نتواند که استرداد واستقلال افغانستان از انگلیس با حکمروایی نوکران آن درسر زمین ما یعنی چه !؟

هیواد خان که فکر نمیکرد، در  زنده گی  خود اینقدر وجدان قیمتی را ببیند، رفت که از در خارج شود؛ فروشنده مؤدبانه عرض کرد:"محترم، وجدان های ارزان قیمت هم داریم." وی دوباره برگشت، جلو دخل ایستاد شد وطرف شهردار  اشاره کرد که ببین کدام یکی خوب است . درین وقت یکی از ملاهای شهر رسید و گفت قربان یک وجدان ملایی از نوع این حقیر اگر خریداری کنید بهتر خواهد بود . درین زمان فروشنده از قطی های شیشه یی یکی را  برداشت و گفت:" اینهم وجدان ارزان ." هیواد خان  دور و بر  قطی را پالید، روی لیبل آن "وجدان قوماندانی  نوشته شده بود: او  وقتی چشم اش به قیمت قطی افتاد، باز پرسید، از این هم ارزانتر دارید؟ دکاندار قطی دیگری را نشان داد که روی آن « وجدان فرهنگی» نوشته بود. هیواد خان با شهردار در یک صدا پرسیدند : آقای فروشنده قیمت سایر وجدانهای که شما داریند چند است ؟ فروشنده قطی های دیگر را یکی یکی نشان داد که ارزش هر کدام پایین و پایین تر میرفت. وجدان نظامی: ۲٠١٤ دالر،  وجدان فرهنگی: ۲٠١٣ پوند، وجدان اقتصادی: ۲٠١١ یورو، وجدان مذهبی: ١٤٣۲دینار،  وجدان قوماندانی  ١٣٩٠ افغانی،وجدان سرداری 420 پیسه،   وجدان انتخاباتی: ٨٩ روپیه  با ٦۲  فیصد تخفیف!

درین حال یک تیم از نیروهای پی آرتی وارد فروشگاه وجدان شد و شهردار و ملاو قوماندان که وجدان ها را قبلاً بفروش رسانیده بوند با خرید ارزان ترین وجدان ها از فروشگاه وجدان خارج شدند. و فرصت را برای هیواد خان مساعد کردند تا بهمکاری و رهنمایی تیم پی آرتی که در خریدو فروش وجدان مهارت زیادی دارند بتواند به طیب خاطر وموافقه مشاورین خارجی وجدان مورد نظرش را خریداری نماید و شاید قیمت آنرا خارجی ها بپردازند. هیواد خان که از مشاهده وجدان تخفیف دار خوشحال به نظر میرسید، خواست آنرا بخرد، یک دم متوجه شد لباس های ورزشی اش جیب ندارند،و نیروهای خارجی هم از پرداخت قیمت وجدان به بهانه آنکه ما قبلا قیمت وجدان شما را پرداخت نموده ایم، از تادیه مجدد قیمت وجدان خود داری نمودند. هیواد خان که دیگر چاره نداشت  با خجالتی معذرت خواست:" ببخشید که فعلاً پول ندارم، بعداً مزاحم میشوم." فروشنده که نمی خواست در گل صبح، مشتری را بدون دست لاف از دست بدهد، گفت:" یک لحظه صبر کنید، فقط یک لحظه. هیواد خان به گوشه یی رفت و منتظر ماند، فروشنده یک قطی بسیار بزرگ را از زیرخانۀ فروشگاه بیرون آورد، حینیکه گرد و خاک آنرا پوف میکرد، با خوشحالی رو به هیواد خان گفت: " آقا، یک نوع وجدان دیگه هم داریم که گرنتی نداره، ولی قیمت آن "مفت" است. مشتری از شنیدن واژه مفت، کمی متعجب شد، و ضمناً با تردید پیش خود گفت، خدا کند مال پاکستانی نباشد که به مفت خری هم نمی ارزد: صاحب جنس که گویا فکر او را خوانده باشد، با جدیت جواب داد: " نخیر آقا، مال وطن است، چون در این سی سال بسیار تولید کرده ایم، میترسم فاسد نشه، به همین خاطر به وطندارا  و حتی خارجی های بی وجدان، مجانی اهدا میکنیم چنانچه رفقای تان ازهمین نوع وجدان اخذ نمودندبا اندک تفاوت که آنرا دزدیدند درحالیکه رایگان بود و بعداً بهانه کردند که ما گمان کردیم مربوط کندیوالی ها بوده است.

فروشنده وجدان با خوشحالی برای هیواد خان مژده داد که بسته های وجدان مفت  جایزه هم داره! هیواد  خان که دید مفتک الذی صاحب وجدان جایزه دار میشه، با خوشی زیر قطی را طرف بالا گرداند که لیبل اش را بخواند، در همین اثنا، فروشنده با وارخطایی فریاد زد: "آقاااا سرچپه نکنید، "وجدان سیاسی" سرپوش نداره!

مصوبه شورای عالی سترمحکمه در پیوند به کشمکش های انتخابات

شورای عالی ستره محکمه روزسه شنبه 25 اسد 1390 تحت  ریاست پوهاند عبد ا لسلام عظیمی قاضی القضات وسرپرست ستره محکمه تشکیل جلسه داده ومصوبه زیر را تصویب کرد.

طوری که هموطنان گرامی می دانند دراین اواخر دررسانه های کشور اعم ازتلویزیونی ورادیویی بحث روی دو موضوع ، داغ وسر زبانهاست ، برای انکه برای آخرین بار باین بحث ها و اظهاراتی که قسماً ناشی از عدم فهم درست گوینده گان آن و قسماً هم به انگیزه عناد و مغشوش ساختن اذهان و حقایق علمی میباشد نقطه پایان گذاشته شود ، شورای عالی ستره محکمه جمهوری اسلامی افغانستان هردو مورد رامورد بحث قرارداده مراتب اتی را به تصویب میرساند : الف - درمورد قانونیت ویا عدم قانونیت تشکیل محکمه اختصاصی حقوقی انتخابات طوریکه به ملاحظه میرسد معاندین و مخالفین راه حقیقت بدون ارائه اندکترین استدلال ویااستناد حقوقی و نیز بدون صلاحیت قانونی همواره دریک جمله یک مطلب را زمزمه مینمایند و ان اینکه تشکیل این محکمه خلاف قانون است و حتی یکی ازنماینده گان ولسی جرگه بدون اینکه آداب معاشرت و احکام شریعت رارعایت نماید بی شرمانه وبی ادبانه انرا العیاذ بالله ( محکمه حرامزاده ) که یک کلمه مطلق جرمی و مخالف شریعت است خطاب مینماید و ان دیگری با لهجه تحقیر آمیز و استخفاف میگوید : دو نفر ملا آمدند و مارا باهم به جنگ انداختند ... اینست تراوش اندیشه و دانش مردمی که میخواهند قانون ساز باشند که باید برحال انها افسوس و اظهار دریغ نمود . درعقب استعمال این همه عبارات و اظهارات خلاف شریعت که احساسات عامه مردم مسلمان مارا جریحه دار میسازد هرچه باشد ، ولی حقیقت غیر قابل انکار این است که اینان بادامن زدن به چنین اظهارات توهین امیز و خلاف شریعت انهم در رسانه های عام میخواهند جرایم خود راپنهان نموده کشور را به بی ثباتی سوق دهند . هموطنان گرامی ! صاحب نظران وحقوق دانان کشور همه میدانند که صرف مقام ستره محکمه است که حسب ماده 121 قانون اساسی صلاحیت تطابق قوانین ، فرامین تقنینی ، معاهدات بین الدول و میثاق های بین المللی را با قانون اساسی و نیزتفسیر انها را دارد وبس ، پس این آقایون ویا مراجع بکدام مجوز قانونی چنین حق را بخود میدهند که چشم پت دل های شانرا به تکرار همین یک جمله خوش می سازند. باید به آواز رسا و تاکید گفت که نزد ستره محکمه و صاحب نظران و حقوق دانان بی طرف این موضوع دیگر خاتمه یافته تلقی و غیر قابل بحث میباشد و دیگرمحلی به تظاهر دانش این وآ ن نمانده است . ب - درمورد اظهارات مسئولان کمیسیون مستقل انتخابات و هم ابهاماتی که نزد عده ای ازهموطنان ویا نزد حلقاتی اگاهانه و غیر اگاهانه درمورد حکم رییس جمهوری اسلامی افغانستان مبنی بر تطبیق قرار صادره محکمه اختصاصی و دیوان استیناف رونما گردیده دراین مورد نیز ستره محکمه جمهوری اسلامی افغانستان برای رفع سردرگمی و از بین بردن هرگونه ابهام مطالب اتی را تصویب نموده و به اطلاع هموطنان نجیب و شریف میرساند: 1- قرار مورخ 13 ر5 ر1390محکمه استیناف که بعد از بررسی و طی تمام مراحل قانونی به تایید قرار مورخ 1ر4ر1390 محکمه ا ختصاصی صادر گردیده نهایی و غیر قابل تغییر ، تبدیل و یاتعدیل میباشد . 2- چون این قرار نهایی درمورد ادعای حق العبدی صادر گردیده لذاهرگونه تعدیل و تغییر درآن صرف به موافقه و قناعت اصحاب حق و اصحاب دعاوی صورت گرفته میتواند و بس . 3- ازانجاییکه تطبیق احکام و قرار های قطعی و نهایی محاکم وظیفه قوه اجرائیه است ، اصولاً باید به څارنوالی و ارگانهای ذیربط دیگر به حیث وسیله و پرزه تطبیق را جع میگردید تا انرا بدون کدام تغییر و تعدیل تطبیق مینمودند ، اما دراین قضیه بخصوص که ازاهمیت خاصی برخوردار بود و ایجاب توجه و اتخاذ اجراات خاصی را در تطبیق ان مینمود به څارنوالی صراحتاً هدایت داده شد تاا نرا قبل از انکه خود به تطبیق ان اقدام نمایند ، به حضور رئیس جمهور تقدیم نموده تا ایشان در پرتو مصالح علیای کشور به مرجع مربوط هدایت لازم صادر نمایند که خدای ناخواسته درنحوه تطبیق ان تخطی قانونی ویا بی حرمتی رخ نه داده باشد . 4- احاله تطبیق این قرارنهایی محکمه استیناف به کمیسیون مستقل انتخابات از طرف رییس جمهور یگانه را هی بود که باید به کار گرفته میشد و حتی اگرڅارنوالی نیز حسب صلاحیت خود به تطبیق ان اقدام مینمود باید از طریق همین ارگان یعنی کمیسیون مستقل انتخابات انرا عملی میکرد . یعنی درهردو حالت فوق مرجع تطبیق باید کمیسیون مستقل انتخابات بوده باشد ، زیرا این کمیسیون است که باید اسنادووثایق جدید را مطابق به ماده 22 قانون انتخابات برای اشخاص برنده صادر ، ووثایق قبلاً صادر شده را مطابق به حکم نهایی محکمه استیناف ملغی اعلان و تمام مراحل دیگر رانیز طی نماید . 5- این کاملاً « مسخره » خواهد بود اگر مسئولان کمیسیون به نحو عوام فریبانه چنین اظهاراتی را سر دهند که گویا چون الحال څارنوالی و هم محاکم ازاتخاذ تصمیم عا جز گردیده اند ، بالاخره رییس جمهور مجبور گردید تا ازین ارگان طالب کمک گردند، نه خیر و هرگزنه : بلکه رییس جمهورشان به عبارات صریح وواضح بایشان امر اکید وصریح صادرنموده اند که تطبیق قرارهای نهایی دو محکمه اختصاصی و استیناف را درپرتو حفظ مصالح علیای کشور که رییس جمهور تشخیص نموده اند و بارعایت اینکه قضیه ماهیت حق العبدی دارد انرا بدون کم و کاست عملی نموده و نهایی نمایند ، تذکر مواد قانونی که بدان اشاره شده صرف در محدوده تطابق ان با حکم قرار محکمه مرعی الاجرا میباشد وبس که متاسفانه موادیکه بان اشاره شده بااصل موضوع دعاوی کاندید وکلاء معترض هیچ گونه ربطی نداشته بلکه مربوط به روند انتخاباتی است که زمان آن منقضی گشته است . پس نقش کمیسیون به حکم قانون اساسی و سایر قوانین کشور صرف حیثیت یک پرزه را دارد، نه کم و نه بیش . 6- این اظهارات رئیس کمیسیون که چون محاکم نتوانستند ازاجراات شان دفاع نمایند ، لذابرای رفع این معضل که چون دیگران نتوانستند در ظرف چند ماه به آن نقطه پایان دهند ، رئیس جمهور به کمیسیون انتخابات روی اورد تا حل مشکل نماید ، اظهاراتی اند خنده آور که برای بار اول درتاریخ روند قضایی به ثبت خواهد رسید . هموطنان نجیب و شریف و هم خود رییس جمهور میدانند که این نوع اظهارات ، برعلاوه عوام فریبی به معنی تحریف فرمان رئیس جمهور که خودجرم وقابل تعقیب تلقی میگردد . میباشد . زیرا محکمه تحتانی قانوناً صرف مجبور به دفاع از اجراات خود دربرابر محکمه فوقانی میباشد نه در برابر ارگان دیگری و این متهمین اند که باید ازخود در برابر محکمه دفاع نمایند . 7- هرگاه رئیس کمیسیون حسب ادعایش مرجع با صلاحیت در اتخاذ هرگونه تصامیم باشد لطفاً به این سوال ساده جواب دهند و ان اینکه: ایا ایشان میتوانند شخصی و یااشخاصی را از پارلمان حذف ویا به آن معرفی نمایند که شامل لست 62 نفری که محکمه اختصاصی و محکمه استیناف درمورد شان قرارخود را صادرنموده اندنه باشد ؟ نه هرگز نی . هرگاه او چنین کاری را انجام دهد ، یک جرم دیگری را برعلاوه جرایم گذشته اش مرتکب خواهد گردید . 8- درنهایت این را نیز به ملت نجیب و مسلما ن افغانستان باید اعلام نماییم که نزد محکمه اسناد ومدارک دیگری هم موجود است که ارتکاب اجراات خلاف قانون را از طرف کمیسیون مستقل انتخابات به اثبات میرساند و عند الموقع به څارنوالی سپرده خواهد شد .

سومالي سرزمين مرگ

 داستان مادري كه 5 فرزندش در برابر ديدگانش جان دادند

خبرگزاري فارس: يك زن در سومالي كه پنج فرزندش در مقابل ديدگانش براثر گرسنگي و تشنگي جانشان را از دست داده بودند، تاكيد كرد كه سختي اين درد را تنها مادران درك مي‌كنند.

به گزارش مانيتورينگ فارس، همزمان با ادامه بحران قحطي در سومالي رسانه‌هاي دنيا هر روز داستان غم انگيزي را از اين منطقه بحران زده به نمايش مي‌گذارند.

شبكه تلويزيوني الجزيره در گزارشي از اين زن مسلمان كه "بتول حسن " نام داشت و با صدايي بغض آلود گفت: عبدالله، حسن، محمود، يوسف و فاره نام فرزندانم بود كه همگي در مدت كوتاهي جان خود را از دست داده‌اند.

بتول حسن با بيان اينكه اين كودكان يك به يك در مسير حركت از جنوب به سمت موگاديشو بر اثر تشنگي، گرسنگي و بيماري در برابر ديدگان وي جان خود را از دست داده‌اند، ابراز داشت: جسد فرزندانم را تنها در صحرا دفن كرده‌ام و اكنون نمي‌دانم ديگر اجسادشان كجاست.

اين مادر رنج ديده كه شوهرش را در جنگ داخلي سال ها قبل از دست داده بود و به تنهايي فرزندان يتيم خود را بزرگ كرده بود ، گفت نمي‌توانم احساسات خودم را بيان كنم.

اين زن رنج درحالي كه مي‌گريست، ابراز داشت: احساس مرا تنها مادري درك مي‌كند كه فرزندي را از دست داده باشد ولي من 5 فرزند يتيمم را ديدم كه يك به يك در دستانم جان دادند و نتوانستم كمكي به آنها بكنم؛ توصيف اين حال سخت است.

مجري الجزيره كه از حرف‌هاي اين زن منقلب شده بود، گفت: "گريه مي‌كند و تنها گريه او را آرام مي‌كند، او نمي‌تواند فراموش كند كه چه آينده‌اي در انتظار ديگر فرزندانش است، آينده اي كه با گرسنگي، مرگ و آوارگي آميخته خواهد بود.
بتول حسن در ادامه با تشكر از خيرين و نيكوكاران مسلماني كه به وي كمك كرده‌اند، نجات جان خود را مديون كمك‌هاي بشردوستانه به يومالي دانست.

خبرنگار الجزيره درحالي كه در بين چادرهاي حقير مردم سومالي قدم مي زد، گفت‌: اين داستاني است كه مي‌توان شبيه به آن را در داخل هريك از اين چادرها شنيد كه اعضاي خانوادهايشان را از دست داده‌اند.

سازمان ملل در گزارش اخير خود اوضاع در سومالي را فاجعه خواند و خواستار كمك‌هاي فوري بشردوستانه به قحطي‌زدگان اين كشور شد.

براساس گزارش سازمان ملل جان 12 ميليون نفر درپي قحطي و شيوع بيماري در شاخ آفريقا با خطر مواجه است كه در اين بين 2 ميليون كودك هستند كه بيشتر سايه مرگ را احساس مي‌كنند.

جمهوري اسلامي ايران در ادامه كمك‌هاي بشر دوستانه به مردم قحطي زده سومالي دومين محموله‌ كمك‌هاي خود را توسط جمعيت هلال احمر به وزن 40 تن به اين كشور روانه كرد.

اعلامیه شورای سرتاسری علمای افغانستان

بسم الله الرحمن الرحیم نحمده ونصلی علی رسوله الکریم، اما بعد: الله تعالی در آیه 59 سورة النساء می فرماید: ( یا ایهاالذین آمنوااطیعو الله و اطیعو الرسول واولی الاًمر منکم فإن تنازعتم فی شئ فردوه الی الله و الرسول ان کنتم تؤ منون بالله و الیوم الآخر ذلک خیر و احسن تأ ویلا). ترجمه: ای مومنان خدارا اطاعت کنید و پیغمبررا اطاعت کنید و اولوالامر خود را اطاعت نمایید، پس اگر شما با همدیگر در چیزی اختلاف نمودید، پس آنرا محول کنید بسوی خدا و پیغمبر اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارید، این بهتر است و عاقبت آن احسن و نیکوتر. مراد از محول کردن تنازعات و قضایا برای حل و فصل کردن بسوی خداورسول صلی الله علیه وسلم اینست که در پرتو ارشادات الهی و شریعت محمدی، صورت گیرد و یگانه مرجع که منازعات را در پرتو احکام شریعت فیصله می نماید، همانا محاکم است و نصب و عزل قاضی نیز در اسلام منوط و مربوط به زعیم کشور اسلامی میباشد نه به جهات دیگر. لذا حکم و فیصله قطعی و نهایی محاکم،چنانچه در مراجع معتبر فقهی به آن تصریح گردیده است، ملزم وواجب التعمیل است و مخالفت از فیصله های شرعی و اهانت به آن حرام میباشد.

ارگان های محلی شماری از کارمندان بلندپایهء آن اداره بر برکنار کرد


رؤسای اداری و مالی، منابع بشری در جریان یک ماه از کار برکنار شده، معاون ارگان های محلی و تمامی روسای این اداره سلب صلاحیت شده اند. براساس یافته های خبرگزاری بخدی این تغییرات پس از روی کار آمدن عبدالخالق "فراهی" به عنوان رییس این اداره ایجاد شده است. اداره ارگان های محلی حدود سه سال پیش ایجاد شد و هدف آن ایجاد هماهنگی بین رییس جمهور و حکومت های محلی در ولایت ها خوانده شده است. والیان ولایات به شمول تمامی مسوولان اداری از ارگان های محلی هدایت می گیرند و به این اداره نیز گزارش کاری می دهند. در تازه ترین رویدادها، جمال الدین "بدر" والی نورستان از کار برکنار شد و به جای او تمیم "نورستانی" مقرر شده است. مقرری آقای تمیم روز گذشته (دوشنبه) از سوی ارگان های محلی تایید شد. تمیم پیش از این نیز والی نورستان بود و از جمله منتقدین سرسخت دولت به حساب می آید. همچنین قرار است عبدالجبار تقوا والی تخار و منشی عبدالمجید والی بغلان نیز در روزهای آینده نزدیک از کار برکنار شوند. بر اساس اسنادی که یک نمونه آن در دسترس خبرگزاری بخدی قرار گرفته است، عبدالخالق فراهی رییس ارگان های محلی در صدد نصب افراد نزدیک خود در سمت های بالا در ارگان های محلی و ولایات است. بر اساس این اسناد، رییس ارگان های محلی آقای داکتر فرید را به عنوان مشاور ارشد خود مقرر کرده و در نخستین روزهای کاری مبلغ 7 هزار دالر را به عنوان یک ماه معاش پیش پرداخت در اختیار او قرار داده است. همچنین آقای فراهی مبلغ 45 میلیون افغانی در هر سه ماه "یک ربع سال" از بودجه دولت دریافت می کند و هنوز معلوم نیست که این پول در کجا و برای چی به مصرف می رسد. حیف و میل میلیاردها افغانی سؤ استفاده از درآمد و بودجه دولت در افغانستان از نگرانی های عمده جامعه جهانی است. گزارش ها حاکیست که میلیون ها دالر کمک جامعه جهانی در افغانستان حیف و میل شده است. مقام ها در دولت می گویند که درصدی کمی از پول های کمک جامعه جهانی در اختیار دولت قرار می گیرد و برخی از کشورهای خارجی مسوول حیف و میل این پولها در افغانستان اند. یک مسوول در ارگان های محلی که نخواست نامش گرفته شود به خبرگزاری بخدی گفت: عبدالخالق فراهی هفت موتر "زره" را در خدمت گرفته که در سه موتر رفت و آمد می کند. این مسوول تایید کرد که از سرنوشت چهار موتر زره دیگر هیچ خبری نیست. قیمت این موتر ها به صدها هزار دالر امریکایی بالغ می شود. همین اکنون، اغلب مسوولان در ارگان های محلی سلب صلاحیت شده و تمامی مکتوب ها از آدرس رییس ارگان های محلی و مشاور ارشد او صادر و وارد می شود. شماری از کارمندان در ارگان های محلی می گویند که فراهی فقط با چند مشاور خود جلسه و مذاکره می کند و دیگر رؤسا و کارمندان هیچ گونه ارتباطی با او ندارند.

با ادامه کشمکش های انتخابات مشکلات مضاعف میگردد

 ماندگار : اين روزها براي نمايندگان مجلس روزهاي دشواري است؛ روزهاي سرنوشت‌سازِ تواَم با مبارزه و اعتراض نسبت به آنچه كه در مورد نتايج انتخابات پارلماني كشور به وجود آمده است. در حالي كه رياست جمهوري عملاً پاي نهادهاي عدلي و قضايي كشور را از بحران انتخابات بيرون كرد، ولي با صدور فرماني كه بسياري از آگاهان آن را گنگ و چندپهلو مي‌خوانند،

فيصله‌ی نهايي در اين خصوص را يك بار ديگر به كميسيون برگزاري انتخابات واگذار كرد. كميسيون مستقل انتخابات در شرايط دشواري قرار گرفته است؛ از يك‌سو فشار از سوي حلقات خاص و به ويژه رياست جمهوري شدت يافته و از سوي ديگر، نمايندگان مجلس خواهان تأييد موضع‌گيري‌هاي قبلي اين نهاد در مورد نتايج انتخابات پارلماني كشور اند.

برخي از نمايندگان مجلس كه سه شب پیش با فضل احمد معنوي رييس كميسيون مستقل انتخابات ديدار داشتند، از مواضع جديد كميسيون برگزاري انتخابات دچار شوك شده بودند.

اين نمايندگان مي‌گويند در مواضع آقاي معنوي نسبت به گذشته تغييرات فاحشي رونماشده است. آقاي معنوي در اين ديدار شبانه به صراحت به نمايندگان مجلس گفته است كه پس از اين از او انتظاري نداشته باشند، چون ارگ رياست جمهوري و آقاي كرزي خواهان وارد كردن تغييرات در نتايج انتخابات هستند.

رييس كميسيون برگزاري انتخابات براي برائت خود از وضعيت جديد، خاطرنشان كرده كه در كميسيون برگزاري انتخابات هفت عضو اصلي وجود دارند كه در تصميم‌گيري‌هاي كلان از حقوق مساوي برخوردار اند. آقاي معنوي به اين نمايندگان همچنين گفته است كه ارگ رياست جمهوري با اين افراد صحبت كرده و توانسته بر آنها اعمال نفوذ كند.

در همين حال، اين نمايندگان از قول رييس كميسيون برگزاري انتخابات مي‌گويند كه نهادهاي بين‌المللي و سازمان ملل هم در حال حاضر او را تنها گذاشته‌اند.

اين سخنان به چه معناست؟ آيا فشارها بر كميسيون انتخابات سبب مي‌شود كه اين نهاد تصميم‌هاي گذشته‌اش را بازنگري كند و خلاف آنها موضع تازه بگيرد؟

شواهد و قراين در حال حاضر بيانگر چنين وضعيتي است و احتمال دارد كه به زودي كميسيون برگزاري انتخابات، بخشي از نتايج انتخابات را كه در گذشته بر صحت آنها مهر تأييد زده بود، باطل اعلام كند و تغييراتي را در نتايج انتخابات پارلماني كشور به وجود آورد.

اما آن‌گونه كه به نظر مي‌رسد، كميسيون انتخابات قصد ندارد كه كل قرار دادگاه ويژه و استيناف را در اين خصوص به اجرا بگذارد بلكه با توجه به نفوذ ارگ رياست جمهوري، مي‌خواهد كاري كند كه به اصطلاح مردم «نه سيخ بسوزد و نه كباب». حال آنكه هرگونه اعمال سليقه در مورد نتايج انتخابات كه خلاف قوانين كشور باشد، مي‌تواند هم سيخ را بسوزاند و هم كباب را.

آقاي كرزي نمي‌داند كه با اعمال فشار بر نهادهاي مستقل، عملاً اين نهادها را دچار چالش و بحران مي‌كند. بحران انتخابات به مراحل بسيار حساس و تنش‌زا رسيده و حتا مشروعيت كل نظام را زير سوال برده است.

نمايندگان پارلمان كه در حال حاضر حمايت برخي از جريان هاي اپوزيسيون و شخصيت‌هاي معترض را هم با خود دارند، هشدار داده اند كه در صورت وارد شدن هرگونه تغيير در نتايج انتخابات حاضر اند از صلاحيت‌ها و حقوق مدني‌شان استفاده كنند و تا سقوط دولت همچنان بر مواضع‌شان باقي بمانند.

شماري از اعضاي مجلس نمايندگان براي روزهاي متوالي است كه دست به تحصن زده اند و در برابر ساختمان پارلمان كشور در حال بررسي وضعيت و گفتگو با نهادها و سازمان‌هاي ذيدخل در مسايل انتخاباتي اند.

بسياري از سياست‌مداران، بحران فعلي كشور را با تحولات خاورميانه و شمال افريقا مقايسه مي‌كنند و باور دارند كه ميان تحولات اين كشورها با آنچه كه در افغانستان مي‌گذرد، شباهت‌هاي فراواني وجود دارد.

در همين حال، اوضاع كشور به گونه‌ي دراماتيكي در حال رفتن به سمت فاجعه و بيرون شدن از كنترول است. چند روز پيش سران كشورهاي مشترك‌المنافع در «آستانه» پايتخت قرقیزستان با هم جمع شدند و نسبت به آينده‌ي افغانستان بحث و گفتگو كردند.

برداشت اين كشورها از اوضاع افغانستان، نگران‌كننده و توام با نااميدي بود. كشورهايی نظير روسيه، ازبكستان، روسيه‌ي سفيد، تاجیكستان و قرقیزستان نگران اند كه وضعيت در افغانستان به سال‌های دهه‌ي 90 ميلادي بازگردد و يك بار ديگر گروه‌هاي تندرو و افراطي به قدرت برسند.

همسايه‌هاي شمالي افغانستان در حال حاضر هم، از توليد و قاچاق مواد مخدر در افغانستان به شدت آسيب مي‌بينند و معتقدند كه جامعه‌ی جهاني و دولت در راستاي محو كشت و توليد مواد مخدر كار چنداني از پيش نبرده اند.

به هر حال، بازي خطرناكي در كشور از سوي ارگ‌نشينان آغاز شده كه بعيد به نظر مي‌رسد به سادگي بتوان تبعات آن را بر كل كشور ناديده گرفت.

بحران انتخابات، احتمالاً افغانستان را با شرايط دشواري روبه‌رو مي‌كند كه هيچ‌گونه پايان خوشي براي آن متصور نيست. آقاي كرزي بدون آنكه به مصالح كشور فكر كند، در مقطعي از زمان تصميمي گرفت كه حالا به بحرانی تمام‌عيار تبديل شده است.

نابخردي سياسي، محصولي جز فاجعه و بحران به بار نمي‌آورد و اين موضوع را ارگ‌نشينان بايد به خوبي درك كنند. آتش را با آتش نمي‌توان خاموش كرد؛ ولي حالا آقاي كرزي خلاف قوانين طبيعي، سعي دارد كه چنين كاري را انجام دهد.

بهترين گزينه براي آقاي كرزي در شرايط فعلي اين است كه با مسالمت قدرت را به فرد ديگري واگذار كند؛ زیرا او به اندازه‌ی كافي خسته و درمانده به نظر مي‌رسد.

ده سال حكومت براي او از نظر رواني و جسمي، چيزي باقي نگذاشته و به همين دليل ديگر نمي‌تواند با عقل سليم بينديشد و تصميم بگيرد. شايد براي او هم بحران انتخابات درس عبرتي شده باشد، چون به هر حال وقتي تنها است و با خودش خلوت مي‌كند، مي‌داند كه چه بلاهايی را بر سر اين كشور آورده است.

فردي كه نمي‌خواهم نامش گرفته شود و از جمله‌ي ارگ‌نشينان است، قصه مي‌كرد كه چند روز پيش «جناب رييس صاحب» تمام برنامه‌هاي پس از چاشت خود را متوقف كرد و به اتاقش پناه برد و به تماشاي برنامه‌هاي تلويزيوني در مورد بحران انتخابات پرداخت.

اکنون پرسش اينجاست كه ايشان از اين برنامه‌ها چه برداشت كرده‌اند؟

قطعنامه مشرانوجرگه شورای ملی

قطعنامۀ مشرانو جرگۀ شورای ملی در مورد حل بحران انتخاباتی ولسی جرگه با قوۀ اجرائیه وقضائیه:

مشرانو جرگۀ شورای ملی در جلسۀ امروز خود پیرامون وضعیت جاری ولسی جرگه در مسایل انتخاباتی با دو قوۀ دیگر دولت ، مباحث مفصل انجام داده ؛ رفع بحران مذکور را در مطابقت به خواست ها و منافع ملی کشور ،با صدور قطعنامه ی از جوانب ذید خل تقاضا نمود که به معضل موجود در روشنی قوانین کشور اقدام نموده واز تقابل ورویا رویی در داخل دولت خود داری ورزند : 1: در جریان صحبتها واعتراضات ، از استعمال الفاظ رکیک واها نت آمیز علیه رئیس جمهور منتخب افغانستان ،مقامات دولتی وتمام اتباع کشور خود داری شود؛ 2: از ورود افراد نا شناس در محیط پارلمانی وافراز مراکز نظامی در گرد ونواح شورای ملی جلو گیری به عمل آید؛ 3: مشرانو جرگه به حیث یک مجلس شورای ملی که در آن برزگان ومحاسن سفیدان حضور دارند در قبال مسایل کما فی السابق در موضع بیطرفی ومیانجی قرار گرفته ودر رفع بحران موجودهمکاری می نماید ؛ 4: مشرانو جرگه تا آن حد یکه قانون وعدالت اجتماعی اجازه میدهد روابط خوب کاری رابا هرسه قوۀ دولت ادامه داده وخواهان همآهنگی وهمکاری تمام اجزای دولت می باشد .

فاحشه اوکراینی گوئی از زبان زنان سیاستمدار چغچران سخن میگوید

مجری شبکه پارس ،زن های برهنه را نجیب تر از زن های با حجاب دانست و به آنها آفتخار کرد.


هنگامه افشار” ،مجری برنامه “رودررو”با نشان دادن چند عکس مبتذل در پایتخت اوکراین که اندام های خود را برهنه کرده بودند و بر صورت های خود مقنعه زده بودند را نجیب تر از زنان با حجاب جمهوری اسلامی ایران دانست.
جریان از این قرار بود که چندی پیش یک عده از زنان اوکراین به صورت برهنه ولی با صورت های پوشیده جلوی سفارت عربستان تجمع کرده بودند و به حق رانندگی زنان در کشور عربستان اعتراض می کردند.
هنگامه افشار درباره این زنان و زنان با حجاب کشور ایران این گونه سخن گفت: «این زن های برهنه، آزادگانی هستند که برای انسانیت و آزادگی زن هااین جنبش را به راه انداخته اند،باید به این زن ها افتخار کرد،این ها واقعا نجیب تر از آن خانم هایی هستند که با چادر و پوشش و حجاب در جمهوری اسلامی ظاهر می شوند، نجابت این ها ۱۰ برابر خانم های با حجاب است، واقعا آدم باید به این جنبش ها افتخار کند
شایان ذکر است شبکه های سلطنت طلب و رسانه های وابسته به غرب به دنبال هجمه به ارزش های دینی و اجتماعی دین اسلام بوده و سعی دارند این ارزش ها را مغایر با پیشرفت زنان نشان دهند، در حالی که میل و اشتیاق روز افزون زنان غربی به حجاب و ارزش های دینی آنان را به وحشت انداخته است و آن ها با این کارهای تبلیغاتی قصد دارند ارزش زن های برهنه و فاحشه را بیشتر از زن های با حجاب نشان دهند.

با خواندن این خبر به یاد سخنان چند تن از زنان به اصطلاح سیاست باز ولایت غور افتادم و گمان کردم شاید پیوند نزدیکی بین زنان بازاری ما و زنان بدکاره مانند هنگامه افشار وجود دارد. زیرا این مطلبی است که همه روزه ورد زبان زنان سیاستمدار غور و مردان فاحشه کار طرفدار آنان میباشد. زنان اینجا که با پیشکش نمودن تمام ارزشهای انسانی شان به گرگان شهوت پابه عرصه سیاست و حکومت گذاشتند، فاحشه کاری را نمونه از پیشرفت و ترقی میدانند. وهنگام  مواجهه با خانم های متدین با افتخار و مباهات سرگذشت خود را بعنوان افتخارات و الگو وسرمشق برای سایر زنان بیان میکنند. پس میتوان گفت که رابطه ناگسستنی بین تمام فاحشه های دنیا وجود دارد که میبایست مردان و زنان مومین از آن باخبر باشند.

طرح انگليسي براي تجزيه افغانستان افشا شد

اسناد افشاشده توسط یکتن از اعضای پارلمان انگلیس حکایت از طرح شیطانی دولت انگلیس و سایر دول کفری برای تجزیه افغانستان به هشت منطقه جداگانه را دارد. هرچند اهداف شوم دول استعمارگر از ابتدا برای اکثریت مردم افغانستان روشن بود، اما افشای اسناد محرمانه ای اخیر ماهیت اصلی دشمنان افغانستان را بیشتر از پیش روشن میسازد. ولایت غور که طوری مستقیم توسط نوکر انگلیس اداره میشود معلوم نیست مربوط کدام یکی از مناطق هشتگانه مورد نظر انگلیس خواهد بود. دولت انگلیس با داشتن تجارت شیطانی توانسته اجیران خود را در سراسر افغانستان تحت عناوین والقاب گوناگون جابجا بسازد تا ضمن جمع آوری معلومات و تضمین منافع رژیم انگلیس سیاست های خصمانه آن کشور را در افغانستان تطبیق نمایند. با اینهمه جای خوشبختی اینجاست که نوکر انگلیس درغور از ظرفیت و توانمندی چندانی برخور دار نیست که بتواند سیاست های بادارانش را عملی سازد. و درعین حال جوانان وعلمای ولایت غور درهماهنگی و یکدلی با هم میکوشند تا چهره کثیف نوکر اجنبی را برملاسازند تا مردم ساده لوح ولایت غور بیشتر ازین فریب دروغهای شاخدار این دروغگوی بی حافظه  را نخورده بعد ازین گرگ را در لباس گوسفند اشتباه نگیرند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري فارس در كابل، روزنامه ويسا  چاپ افغانستان ديروز با انتشار اين مطلب نام اين وكيل انگليسي را توبياس ايلوود  و نام طرح وي را "طرح سي "  عنوان كرد.
به نوشته ويسا، طرح " ای " همان موافقتنامه بن اول است و طرح  " سی " براي پس از 2014 در نظر گرفته شده است.
ويسا نوشت: به نظر اين عضو پارلمان انگليس ساختار سياسى افغانستان بايد تغيير يابد و نظامي غير متمركز در اين كشور تأسيس شود.
در طرح ياد شده افغانستان به هشت منطقه تقسيم شده است كه مراكز آن كابل ، قندهار ، هرات ، مزار شريف ، قندز  ، جلال آباد ، خوست  و باميان  معرفي شده اند.
بر اساس اين طرح، هشت منطقه افغانستان توسط يك شورا اداره خواهند شد كه اين شورا متشكل از نمايندگان گروه‌هاي مختلف قومى خواهند بود.
بر اساس اين طرح انگليسي در هر منطقه يك يا چند كشور خارجى نفوذ و دخالت مستقيم خواهند داشت، به عنوان مثال مزار شريف تحت حمايت روسيه و آلمان و يا هرات تحت حمايت ايران و فرانسه خواهد بود.
در اين طرح افغانستان علاوه بر رئيس جمهور، نخست وزير نيز خواهد داشت.
اين طرح انگليسي براي طالبان نيز برخي مناطق را پيشنهاد كرده كه از جمله قندهار و مناطق ولايات همجوار آن است و بدين ترتيب طالبان در قدرت شامل مي‌شوند.
نويسنده طرح " سی " پيشنهاد مي‌كند كه ارتش افغانستان كوچك شود.
طراح انگلسيي پيشنهاد مي‌كند در صورتي كه حامد كرزى با پلان " سی " موافقت كند بايد براى به ازاي آن به وي اين شانس داده شود كه براى يك دوره ديگر كرسي رياست جمهوري را احراز كند.
نويسنده در اخير گفته است كه اين طرح نتيجه چندين سال سفرهاى متواتر و مشاهدات وى به افغانستان است.
طرح
B در حالي افشا مي‌شود كه سال گذشته طرح " بی " نيز معرفي شد كه عبارت از تقسيم افغانستان به دو بخش شمالي و جنوبي است.
طرح " بی " را رابرت بلك ويل  سفير سابق آمريكا در هند پيشنهاد كرد كه بر اساس آن جنوب افغانستان از قندهار تا لغمان به طالبان و ولايت‌هاي شمالي به اقوام تاجيك، هزاره و ازبك واگذار شود.
اين طرح‌ها در حالي ارائه مي‌شوند كه قرار است كنفرانس بين المللي بن دوم در دسامبر سال جاري در آلمان برگزار شود.

علت نامگذاري عاشورا به اين اسم

در مورد نامگذاري اين روز به نام عاشورا اقوال و روايات متعددي ذكر شده است، بعضي مي گويند كه سبب نامگذاري عاشورا به اين نام همانا دهم ماه محرم است و اين قول واضح تر و نزديكتر به دهم ماه محرم است، و گفته شده است كه عاشورا روزي است كه خداوند تعالي ده پيامبرش را با ده كرامت افتخار بخشيده است كه از قرار ذيل است.

اول: در اين روز، خداوند موسي عليه السلام را نصرت بخشيد، در دريا راه را  برايش باز نمود تا از چنگ فرعون نجات يافت و فرعون با لشكرش غرق گرديد.

دوم: در اين روز كشتي نوح عليه السلام با سلامتي در جودي (نام یکی از کوه ها) استقرار يافت.

سوم: در اين روز يونس عليه السلام از شكم نهنگ نجات يافت.

چهارم: در اين روز خداوند توبة آدم عليه السلام را پذيرفت.

پنجم: در اين روز يوسف عليه السلام از قعر چاه تاريك بيرون آورده شد.

ششم: در اين روز عيسي عليه السلام به دنيا آمد و در همين روز به آسمان برده شد.

هفتم: در اين روز خداوند داود عليه السلام را مورد عفو و بخشش خود قرار داد.

هشتم: در اين روز ابراهيم عليه السلام چشم به جهان گشود.

نهم: در اين روز چشمان يعقوب عليه السلام دو باره روشن گرديد و بينا شد.

دهم: در اين روز گناهان گذشته و آيندة پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه وآله وسلم بخشيده شد.

دركتاب هاي تاريخ خصائص زيادي در مورد روز عاشورا ذكر شده است كه ارتباطي به نامگذاري آن ندارد، و در مورد پيامبران بايد گفت كه خصائص و كرامات آنان بالاتر از اين عدد است، و بعضي گفته اند كه عاشورا بخاطر اين، به اين اسم نامگذاري شده است كه خداوند امت محمد صلي الله عليه وآله وسلم را به ده كرامات مشرف ساخته است كه بطور مختصر آنرا بيان مي داريم: 1- ماه رجب كه  بر ديگر ماه ها فضيلت دارد. 2- ماه شعبان كه  بر ديگر ماه ها فضيلت دارد. 3- ماه مبارك رمضان كه فضيلت آن بر همه آشكار است. 4- شب قدر كه بهتر از هزار ماه است. 5- روز عيد كه روز پاداش دادن خداوند به بندگان است. 6- روز هاي ده گانة (ذي الحجه) كه روزهاي ذكر خداوند است. 7- روز عرفه كه روزه گرفتن در اين روز كفارة گناهان دو سال است. 8- روز عيد اضحي يا روز قرباني كه سبب نزديكي به خداوند است. 9- روز هاي جمعه كه بهترين روزهاي هفته است. 10- روز عاشورا كه روزه گرفتن درين روز كفارة گناهان يك سال قبل است. (مرجع تحقیق کتاب حقیقت عاشورا مؤلف، محمدعوده رحیلی مترجم قریب الله مطیع)

خواننده گان عزیز! چنانچه شما می دانید که در سال 61 هجری واقعه ای غم انگیز شهادت حضرت امام حسین (رض) در روز دهم ماه محرم در کربلا به وقوع می پیوندند، بعداً یک تعداد کم از اموی های این روز را به خوشحالی تجلیل کردند اما پیروان علی (رض) و فرزندان شان این روز را ماتم گرفتند. که متأسفانه رفته رفته در عهد فاطمی (مصر) و بعداً آل بویه (بغداد) در عهد سلطنت عباسی ها بدعات زیادی وارد عاشورا شد. که هیچ دلیلی به انجام چنین کار ها (سینه زنی، گریه،عزاداری، پختن حبوبات مخصوص «شوله شیرین»، دشنام دادن کسی، خوشحالی کردن، پوشیدن لباس مخصوص، زیارت مساجد، قبرستانها، نصب کردن تکه های سیاه به در و دروازه ها و دکانها و ماشينها... وغیره) وجود ندارد. برادر و خواهر عزیزم! باید در راه از بین بردن بدعت ها کوشا باشیم زیرا پیامبر (ص) فرموده است؛ «هر كسي در اين دين ما چيزي ايجاد كند كه از آن نيست، مردود است» از روی محبت به عزیزان خود بفهمانیم که این کار نادرست است و او را تشویق به ترک آن کنیم تا رستگار دنیا و آخرت شویم (ان شاالله تعالی) موفق و کامگار باشید محتاج دعای خیر شما هستیم.

یک زن مسلمان امامت جماعت نمازگذاران را در ریاض برعهده گرفت

برای اولین بار در عربستان یک زن، امامت جماعت نمازگزاران در ریاض را بر عهده گرفت.

به گزارش مشرق به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حج، “مضاوی الطشلان” در نماز عشاء و تراویح بخش زنان هیئت جهانی معرفی اسلام و با حضور نوار دخیل همسر سفیر قطر در ریاض، امام جماعت شد.

این برای اولین بار نیست که یک زن در یکی از مراکز اسلامی در جهان امام جماعت می شود ‌اما در عین حال این مسئله چندان در بین منابع دینی عربستان بازتابی نداشته است چون الطشان برای زنان پیشنماز شده است.

پیش از این خبر امام جماعت شدن “راهیل رازا” بانوی مسلمان انگلیسی در نماز جمعه مرکز اسلامی شهر آکسفورد که برای زنان و مردان پیشنماز شده بود با سروصدای رسانه ای گسترده ای در سطح جهان مواجه شد و موجی از مخالفتهای دینی با این اقدام از سوی علما و مراکز اسلامی مواجه گشت.

براساس آموزه های دینی زن می تواند امام جماعت زنان شود ولی نمی تواند برای مردان امامت کند علت و فلسفه آن، این است که اگر زن امام شود مردانی که پشت سر او نماز می خوانند احتمال دارد که افکار شهوی به آنان هجوم آورد و نماز که باید منشا ذکر خدا باشد تبدیل به چیز دیگری خواهد شد.

بعضی معلومات دینی به شکل سئوال وجواب

خانمي از چند سالي بدين سو ابرويش را ميچيد وقتي درباره وعيدش برايش گفتم فرمود حالا چون من ابرويم را زياد چيده ام اگر بگزارم ابرويم چون شکلي طبيعيش را از دست داده ضخيم خواهد شد. براي جواب چنين شخصي چه بايد گفت ؟

 

پيامبر صلي الله عليه وسلم صراحتا در مورد ابرو برداشتن مي فرمايد:

«لعن الله الواشمات والمستوشمات والنامصات والمتنمصات والمتفلجات للحسن المغيرات خلق الله» بخاري (5931) ومسلم (2125).

يعنى: خدا لعنت كرده است کسي که خال کوبي مي‌کند و آنکه خواهان خال کوبي کنند، و کسي که ابروها را باريک مي‌کند و آنكه خواهان باريک کردن آنهاست، و کسي که بين دندانها به منظور زيبايي فاصله ميافكند، اينها کساني هستند که آفرينش خدا را دگرگون مي‌کنند. 

حال اين زن بايد بين وعيد و هشدار به کساني که ابروهاي خود را بر مي دارند و بين زخيم شدن موهاي ابرويش يکي را انتخاب کند، اگر توانايي آتش عذاب الهي را دارد، پس هيچ! نتيجتا بايد انسان جاهلي باشد، و اگر ندارد، پس عقل حکم مي کند که براي رهايي از عذاب الهي رنج زخيم شدن موهاي ابرو را تحمل کند.

هرچند که اگر موهايش را از اين به بعد برندارد پس از گذشت يکي دو سال مشکل برطرف شده و موهايش حالت طبيعي تري پيدا مي کنند.

البته اين اشخاص را اگر هشدار هم بدهيد قانع نمي شوند، زيرا آنها بيشتر تابع هوي و هوس و تمايلات خود هستند تا تابع شريعت خداوند، بنابراين بر شما و ديگر مسلمانان تنها اين واجب است که آنها را امر به معروف و نهي از منکر نماييد و آنها را از عاقبت و مجازات کاري که مي کنند آگاه سازيد، بعد از آن نتيجه را به خدا واگذار نماييد و اگر قابل اصلاح و هدايت باشند قطعا خداوند متعال به کسي ظلم نمي کند.

من ميخواهم زکات اموالم را صرف درمان برادر زاده ام که دختري کوچک است و مشکل شنوايي دارد بکنم و پدرش وضع مالي خوبي ندارد و نسبت به درمان اوهم بي توجه است؟

آيا ميتوانم مبلغ زکات را صرف اين مورد بنمايم؟ بلي يا خير؟

بستگي دارد که آيا برادر شما شامل يکي از اصناف هشتگانه زير مي شود يا خير؟

خداوند متعال مستحقين زکات را چنين معرفي مي کند:

« إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاِبْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (60)» [توبه:60 ]

يعني: « زکات مخصوص فقراء، مساکين، گردآورندگان زکات، کساني که جلب محبتشان (براي پذيرش اسلام) مي شود، (آزادي) بردگان، (پرداخت بدهي) بدهکاران، (مصرف) در راه الله، و واماندگان در راه (مسافران درمانده و دور افتاده از مال و خانه) مي باشد. اين فريضه مهم الهي است و الله دانا و حکيم است».

حال اگر برادر شما: فقير (كسانى كه هيچي ندارند)، يا مسکين (كساني كه دخلشان به خرجشان نمى‌رسد، مثل كسيكه درآمدش در روز (90) است و خرجش (100))، يا بدهکاري که توانايي پرداخت بدهيش را ندارد) است، در آنصورت جايز است که زکات مال خود را به برادرتان بدهيد تا او در راه مداواي دخترش از آن کمک بگيرد، وگرنه جايز نيست و اگر زکات خود را به ايشان بدهيد – درحاليکه مستحق نيستند – بريءالذمه نخواهيد شد و زکات از گردنتان ساقط نشده است.

و توجه داشته باشيد که هر پدري موظف است نفقه زن و فرزندانش را تامين کند، و لذا مداواي دختر برعهده پدرش است، زيرا خداوند متعال فرموده‌اند:

«علي الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (البقره / 233)

يعني: «بر کسي که فرزند به او تعلق دارد (پدر) تأمين هزينه و لباس آنها به صورتي شايسته و مناسب، واجب است».

 ولي اگر پدر به دليل مشکلات مالي و فقر توانايي و امکان آنرا ندارد فرزندش را معالجه کند، در آنصورت جايز است که زکات را به پدر آن فرزند داد تا بتواند دخترش معالجه کند، و همانطور که گفتيم اين بشرطي است که پدر آن دختر شامل يکي از اصناف مستحقين زکات باشد تا دادن زکات به او صحيح باشد، ولي اگر او مشمول يکي از آن اصناف نباشد جايز نيست که زکات را به او داد حتي اگر در معالجه دخترش کوتاهي کند، زيرا ديگران مسئول درمان فرزند او نيستند مگر آنکه پدر فرزند ناتوان و مستحق زکات باشد.

از بعضي ها مي شنويم که خروج باد بيصدا و بي بو را شکننده ي وضو نمي دانند آيا اين درست مي باشد و يا خير؟

هر نوع خروج باد (چه بي صدا و چه با صدا) باطل کننده وضو است، و هرکس بعد از آن وضو نگيرد و نماز بخواند، نمازش باطل است، زيرا وضو شرط صحت نماز است و نماز بي وضوء باطل است و بايد دوباره نماز را با وضوي صحيح خواند.

به دليل حديث ابن عمر از پيامبر صلي الله عليه وسلم که فرمود: «لايقبل الله صلاة بغير طهور». يعني: «خداوند هيچ نمازي را بدون پاکي (وضو) قبول نمي‌کند». مسلم (224).

و بايد بدانيد که خروج باد از بدن معمولا همراه بو است، ولي اگر کسي توهم کند که از او بادي خارج گشته ولي صدايي يا بويي احساس نکند، اين فقط يک گمان و شک است و نبايد به آن اهميت بدهد، و وضو باطل نمي شود.

عبدالله بن يزيد انصاري مي‏گويد: « أَنَّهُ شَكَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم الرَّجُلَ الَّذِي يُخَيَّلُ إِلَيْهِ أَنَّهُ يَجِدُ الشَّيْءَ فِي الصَّلاةِ، فَقَالَ: «لا يَنْفَتِلْ أَوْ لا يَنْصَرِفْ حَتَّى يَسْمَعَ صَوْتًا أَوْ يَجِدَ رِيحاً». (بخارى:137)

يعني: از رسول الله صلي الله عليه وسلم  پرسيدم: اگر شخصي، هنگام خواندن نماز احساس کند كه وضويش شكسته است (بادي از شكمش خارج شده است) چه كار بايد بكند؟ ايشان فرمودند: «تا وقتي كه صدايي نشنيده ويا بويي احساس نكرده باشد، نمازش  را ترك نكند».

و از ابوهريره رضي الله عنه روايت است رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: « إذا وَجَدَ أَحَدُكُمْ في بطنِهِ شيئاً فأشكل عليه : أَخَرَجَ مِنْهُ شيءٌ أمْ لا ؟ فَلا يخْرُجَنَّ مِنَ المَسْجِد،ِ حتَّى يَسْمَعَ صَوْتاً أوْ يَجِدَ ريحاً ». أخرجه مُسْلم (362).

ادامه نوشته

به پاسخ هذيانهای يکی از بندگان مارکس عليه قرآنکريم درسايت افغانستان آزاد (بخش پنجم)

                                                      عبدالکریم فاریابی

دربخش چهارم وعده داديم که دلائل بيشتری از قرآنکريم درمورد جهانی بودن پيام قرآن ورسالت پيامبر گرامی اسلام صلی الله عليه وسلم بياوريم؛ اينک شما وآن دلائل:
خداوند متعال در آيهء 18 سورهء الاسراء می فرمايد: " وننزل من القرآن ماهو شفاء ورحمة للمؤمنين ولايزيد الظالمين الاخسارا" يعنی " وفرو می آوريم ازقرآن چيزی را که شفا ورحمت است برای مو منان ونيفزايد ستمگاران را مگر زيان"
ملاحظه می فرمائيد که اينجا خداوند ، قرآن را شفا برای همهء مومنان قلمداد می کند ونه برای عربها ويا مومنان عرب زبان؛ وکلمهء مومنان همهء آنهايی را دربرمی گيرد که اززمان پيامبراسلام تا امروز وتا قيامت به آنحضرت عليه السلام ودينش ايمان آورده اند ومی آورند؛ ونه فقط درعربستان بلکه درهمهء روی زمين .
درآيت 54 سورهء کهف می خوانيم: "ولقد صرفنا فی هذاالقرآن للناس من کل مثل " يعنی " هرآئينه مادراين قرآن برای انسانها از هرمثالی آورديم"
فکرمی کنيم بندهء مارکس با وجود بی سوادی اين را می داند که "انسان" درفارسی ويا " ناس" درعربی، همهء انسانها را درهمهء زمانها ومکانها شامل می گردد!
شبيه همين معنی را نيز درآيهء 58 سورهء روم می توان ديد : "ولقد ضربنا للناس فی هذاالقرآن من کل مثل" يعنی " ويقيناً بيان کرديم برای مردم دراين قرآن ازهرمثالی"
آری!اينجا نيز مورد نظر قرآن ، همهء اولاد آدم درهرزمان وهرمکان است ونه فقط عربها!
درآيهء 41 سورهء الزمر به صراحت بيان شده است که کتاب فرستاده شده به پيامبر عظيم الشان اسلام برای همهء انسانهاست: " انا انزلنا عليک الکتاب للناس بالحق" يعنی " ای پيامبر، مااين کتاب را برتوبرای هدايت همهء مردمان فرستاديم که مشتمل بردين حق است"
اينها مشت نمونهء خروار، آياتی هستند که برجهانی بودن پيام قرآن ، مهرتاکيد می زنند ومعلوم نيست چرا نظر بندهء شياد مائو ولينن بر آنها نيفتاده است؟!
حالا آياتی را مشاهده می فرمائيد که جهانشمول بودن رسالت پيامبر معظم اسلام را مورد تاکيد قرار می دهند:
آيت 79 سورهء نساء باهمهء وضوح وروشنی ، اين حقيقت را بيان می دارد که رسالت پيامبر اسلام صلی الله عليه وسلم برای همهء جهانيان است: "وارسلناک للناس رسولاً وکفی بالله شهيدا" يعنی " وما ترا پيامبر برای مردم فرستاديم وخدا برای گواهی دادن کافيست"
وازين هم واضح تردرآيهء 28 سورهء سبا جهانشمول بودن رسالت نبی مکرم اسلا م صلی الله عليه وسلم با چنان عبارتی مورد تصديق وتاکيد قرار گرفته است که برهمهء هذيانهای شيطان مارکسست درين رابطه مهربطلان می زند؛ لطفاً اين آيت وترجمهء آن را باما بخوانيد: " وما ارسلناک الاکافة للناس بشيراً ونذيرا ولاکن اکثرالناس لايعلمون" يعنی " ترا به پيامبری نفرستاديم مگربرای همهء مردم ؛ مژده دهنده وبيم دهنده ولی بيشتر مردم نمی دانند"
آيا آيتی ودليلی روشن تر وقوی ترازين آيت دراثبات جهانی بودن رسالت پيامبر اسلام ودينش وقرآنش وجوددارد؟ .. هرگزنه ؛ ولی چشم بندهء هرزه سرای مارکس ولينن ومائو آزادل آنرا نمی بيند!
درآيت 107 سورهء الانبياء ، خداوند به پيامبر محبوبش محمد مصطفی صلی الله عليه وسلم مژده می دهد که وی رحمت برای همهء جهانيان است: " وماارسلناک الا رحمة للعالمين" يعنی " ونفرستاديم ترا مگررحمتی برای همهء اهل جهان"
اينگونه آيات درقرآنکريم بسيار زيادند ولی دشمنان اسلام از جواسيس خاد وپرستندگان مارکس امثال آزادل بانهايت مکاری ازآنها چشم می پوشند واحمقانه گمان می کنند که می توان خورشيد را با انگشت پنهان کرد وبا دروغگويی وشيادی، مردم را فريفت!
حال بيائيد به قسمت های ديگر هذيانهای اين خاديست خون آشام وجاسوس جنايتکار نگاهی بيندازيم .
البته دشنامهای رذيلانه وتهمت های دور ازحقيقت اين اوباش مارکسست مبنی برغارت قبائل يهودی توسط پيامبراسلام را، بعداً درهنگام بررسی بخش های بعدی هذيانهای وی که به اين موضوع تعلق دارد، مورد بحث قرار خواهيم داد.
اين بندهء بيعقل لينن دربارهء قصهء ياجوج وماجوج درقرآنکريم چنين هرزه سرائی می کند: " .. مثلاً سورهء الکهف آيات 93 و94 می گويد: تاوقتی به ميان دوسد رسيد دربرابر آن دوسد طدئفه يی را يافت که نمی توانستند هيچ زبانی رابفهمند، گفتند ای ذوالقرنين ياجوج وماجوج سخت درزمين فساد می کنند آيا ممکن است مالی دراختيار تو قرار دهيم تا ميان ما وآنان سدی قرار دهی؟
وبراين آيت چنين تبصره می کند: " افسانهء ياجوج وماجوج که درحدود هزارسال پيش از محمد درميان يهودی ها پيشينهء تاريخی دارد محمد آن را درقرآن آورده تا بادرج اين خرافات وآيده های افسانه يی يهودی جلب توجهء شان را بنمايد . به هرصورت ازاين افسانه فهميده نميشود ياجوج وماجوج که هيچ زبانی را نمی فهمند چطور به ذوالقرنين مکالمه نموده ومعامله را پيشنهاد نمودند؟؟؟؟
دراين هذيانهای بندهء کودن مارکس که درنتيجهء تخدير دماغش با افيون کمونيسم، دچار تناقض گويی می شود، چند موضوع مورد بحث است:
1-
وی قصهء ياجوج وماجوج را افسانه وخرافات می داند- همهء ملحدان امثال وی چنين نظر دارند- چرا؟.. زيرا آن را به چشم نمی بيند! .. ولی اين جانورابله نمی داند که عقلش نيز به چشم ديده نمی شود بناءً عقل مارکسستی وی افسانه وخرافه يی بيش نيست!
مامسلمانان عقيده داريم که ياجوج وماجوج ، سری ازاسرارالهی هستند که پروردگار، آن را دروقت معينش آَشکار می سازد؛ اما بيان اين نکته ضروری است که مشکل اساسی ما با ملحدان ومارکسست ها ، مسئلهء ياجوج وماجوج ويا امثال آن ازقصص قرآنی نيست، بلکه مشکل اساسی، وجود خداست که مارکسست ها وبندگان لينن آن را رد می کنند وقبول ندارند لذا قرآن را نيز بطور کل قبول ندارند. ما فعلاً برای اثبات وجود خدا وحقانيت قران کريم از خود دلائلی درمقابل اين ملحدان نمی آوريم ؛ اگرچه دلائل عقلی زياد ونيرومندی درين باب وجود دارد وحتا همين برای اسکات اين شياطين کافيست که بگوئيم : اگر شما منکر وجود خدا هستيد باين دليل که اورا نمی توانيد ببينيد، مانيز عقل شمارا نمی بينيم پس شما عقل نداريد وسخن سفيه و ديوانه ارزشی ندارد!
آری! ما با بنده های مارکس فعلاً درمورد اثبات خدا وحقانيت قرآن وقصص قرآنی بحث نمی کنيم ؛بلکه دربرابرآنها سخنان دانشمندانی را می گذاريم که به حقانيت وعظمت وشان وشوکت اين کتاب بزرگ ودرست ودقيق بودن مطالب آن ، گواهی داده اند؛ وپرواضح است که اين دانشمندان که بندهء حقير وبی سواد مارکس به خاک پای شان نمی رسد، اين قرآن را بعد ازمطالعهء دقيقش، چنين تعريف وتوصيف کرده اند ونه بدون مطالعه وسرسری!..؛وايشان درهنگام مطالعهء اين کتاب الهی حتماًبه قصهء ياجوج وماجوج وامثال آن از قصص قرآنی برخورده اند ولی هرگز مانند بندهء ابلهء لينن ومائو(آزادل) نگفته اند که اين قصه ها خرافی هستند!!
اينک اين شما واينهم برخی از نظريات دانشمندان غربی درمورد قرآن کريم:
گوته شاعر آلمانی می گويد: " اسلوب قرآن ، حکيمانه وعالی وشگفت انگيزاست" ( گوته وجهان غرب) ازکاترين مومزن.
يکی از خاورشناسان بنام بودلی می گويد:" دراختيارما کتابی قرار داردکه دراصالت وسالم بودنش مانند ندارد؛ درصحتش به همان گونه که نازل شده است ، شکی نيست ، واين کتاب همان قران است"
داکتر هانری کربن اسلام شناس فرانسوی می گويد:" اگر قرآن خرافی بود واز جانب خداوند نبود ، هرگزجرأت نمی کرد که بشر را به علم وتعقل وتفکر دعوت کند؛ هيچ انديشه يی به اندازهء قرآن ، انسان را به دانش فرانخوانده است تاآنجا که نزديک به صدوپنجاه بار درقرآن از عقل وفکر سخن رفته است.( قرآن ازديدگاه 114 دانشمند- محمدمهدی عليقلی) .
بعداز اين مشت نمونهء خروار ازسخنان علمای غربی درمورد قرانکريم ، باز می گرديم به مطالب ديگر قابل بحث درهذيانهای شيطان مارکسست:
2-
اين خاديست بيسواد ازبسکه تحت تاثير چرس مارکسيسم وبنگ ليننيسم قرارگرفته است، تناقض می گويد وحرفی را که درچند سطر بالا گفته است لاشعوری واحمقانه درسطور بعدی رد می کند؛ مثلاً وی قصهء ياجوج وماجوج را خرافات وافسانه می خواند ولی درسطوربعدتر آنرا دارای پيشينهء تاريخی می داند؛ وبدينگونه ثابت می کند که وی از همان الاغ های بسيارابلهء اصطبل مارکسيسم ليننيسم است، واگر اين مارکسست کودن ، اندک عقلی وسوادی می داشت بايد می دانست که آنچه پيشينهء تاريخی دارد، نميتواند خرافات وافسانه باشد؛ زيرا تاريخ، حقائق وحوادثی را می نگارد که درزندگی عملی انسانها واقع شده اند ونه چيزهائی را که اصلاً واقع نشده وخرافاتی وتخيلی هستند!
3-
او ازيکسو با نهايت بی ادبی ورذالت ، پيامبرمطهر اسلام، آن بلندترين قلهء انسانيت ورحمت را متهم به تاراج قبائل يهودی می کند ومی گويد وی باغارت وتاراج آنها ، درمدينه قدرتمندشد وازسوی ديگر ادعا می کند که پيامبراسلام بادرج کردن قصهء ياجوج وماجوج که دربين قوم يهودی پيشينهء تاريخی دارد، خواست توجهء آنهارا به دين خود جلب کند!!
آخرای مارکسست الاغ! کسيکه قومی را تاراج نموده وبرآنها غلبه حاصل نموده باشد ديگر چه ضروتی به جلب توجهء آنها از طريق درج مطالب دينی آنها درکتاب خود دارد؟؟!!
4-
می آئيم به اين اعتراض وی که می گويد" ازاين افسانه فهميده نمی شود ياجوج وماجوج که هيچ زبانی رانمی فهميدند چطور به ذوالقرنين مکالمه نموده ومعامله را پيشنهاد نموده اند" !
مابه پاسخ اين کمونست شعبده باز می گوئيم که اين ترجمهء نادرست توست که چنين اشتباهی را ايجاد می کند ورنه ترجمهء صحيح با آنچه تو ميگويی کاملاًمغايرت دارد ومعنی ديگری را افاده می کند وآن اينکه : آن قومی که ذوالقرنين با آنها درمورد ياجوج وماجوج گفتگو نمود، هيچ سخنی از سخنان ذوالقرنين را نمی فهميدند؛ نه اينکه هيچ زبانی را نفهمند!..زيراکلمهء "قولاً" درآيت مورد بحث ما،به معنی "سخن" است ونه" زبان" وفرق است بين سخن وزبان که معادل آن درعربی " لغة" است ونه قول!.. وباز حتا اگر آن قوم هيچ زبانی را نمی فهميدند آيا دورازامکان است که بااشاره ، مطلب خودرا به ذوالقرنين فهمانده باشند؟!
آنچه ازتفاسيربرمی آيد اينست که ذوالقرنين توسط ترجمانی که زبان هردوطرف را می فهميده است با ايشان داخل گفتگو ومفاهمه شده است.
ادامه دارد

به اثر حمله مهاجمان انتحاری به ساختمان ولایت پروان چهل وچهار تن کشته و زخمی شدند

به اثر حمله مهاجمان انتحاری به ساختمان ولایت پروان چهل وچهار تن از هموطنان ما کشته و زخمی شدند . امروز ساعت یازده و نیم صبح‌یک مهاجم انتحاری خود را در دروازه دخولی ساختمان ولایت انفجار داده و چهار تن دیگر داخل تعمیر ولایت شدند. چندین انفجار دیگر در داخل ساختمان ولایت صورت گرفته و تمام مهاجمان از پای در آوردند. حمله در زمانی صورت گرفت که جلسه امنیتی در دفتر جریان داشت. مسوولین شفاخانه چاریکار می گویند شانزده کشته و بیست و هشت زخمی به این شفاخانه انتقال داده شده است.تاهنوز هم رقم دقیق تلفات روشن نگردیده است. مسئولیت این حملات را تاکنون کسی به عهده نگرفته و احتمالاً طالبان عامل اصلی حملات انتحاری باشند. ولایت پروان از جمله ولایات امن در شمال کابل محسوب میگردید.

اطلاعیه وزارت تحصیلات عالی افغانستان

طلاعيه رياست انسجام امور اکادميک در مورد طرزالعمل اخذ امتحان ازفارغان سويه عالميه مدارس علوم ديني که اسناد شان تائيد کميسيون تحصيلات عالي کشورصادرکننده سند را دارا نباشد.

مقدمه:

اين طرزالعمل درمطابقت وجهت تحقق فيصله هاي دومين کميسيون جلسه موظف ارزيابي اسناد تحصيلي فارغان مدارس علوم ديني ترتيب گرديده است. مطابق فيصله هاي مذکورهرگاه اسناد سويه عالميه مدارس متذکره داراي تائيد کميسيون تحصيلات عالي کشورصادرکننده سند نباشد ، دارنده آن مکلف به سپري نمودن امتحان تثبيت سويه ميگردد که دراخيرهر ربع درپوهنحُي شرعيات پوهنتون کابل اخذ مي گردد.

   پروسه اخذ امتحان متذکره قرارشرح ذيل مي باشد:

  1. رياست انسجام اموراکادميک به کمک رياست نشرات وتکنالوژي معلوماتي اطلاعيه را درسايت وزارت تحصيلات عالي ورسانه هاي دولتي درباره تاريخ ومحل اخذ امتحان به نشرمي رساند وازاشخاصيکه اسناد سويه عالميه شان فاقد تائيد کميسيون تحصيلات عالي کشورصادرکننده سند باشد ، مي خواهد الي اخيربرج دوم هرربع تمام اسناد دست داشته خود را به شعبه ارزيابي اسناد تحصيلات عالي ارائه نمايند.
  2. شعبه ارزيابي اسناد تحصيلات عالي طي دوهفته اول ماه سوم هرربع اسناد را بعداز بررسي در کميسيون مربوطه شامل لست شاملين امتحان نموده ولست واحد شاملين امتحان را به پوهنحُي شرعيات پوهنتون کابل ارسال مي نمايد.
  3. اشخاصي شامل لست شده مي توانند که داراي سند سويه عالميه ازمدارس علوم ديني بوده وسند مذکور را به دوام سند تحصيلي صنف (14) ويا معادل آن اخذ نموده باشند. تائيد اعتبارسند صنف (14) ويا معادل آن توسط وزارت معارف براي شموليت به امتحان حتمي مي باشد.
  4. امتحان درتاريخ معينه توسط هيئت ممتحن که قبلاً به معرفي پوهنحُي شرعيات پوهنتون کابل وموافقه کميسيون ارزيابي اسناد تحصيلات عالي تعيين گرديده درتاريخ معينه مطابق اطلاعيه قبلي ، اخذ مي گردد.
  5. امتحان شامل ده سوال تشريحي ازمضامين اختصاصي شامل نصاب درسي صنوف سوم وچهارم رشته مربوطه پوهنحُي شرعيات ومضامين شامل دوره تحصيلي عالميه مطابق کشف الدرجات ويا ترانسکريپت مربوطه بوده وبه صورت تحريري اخذ مي شود.
  6. امتحان متقاضيان پيروي مذاهب سني وجعفري با درنظرداشت ويژگي ها وتعاليم مذهبي مربوطه طورجداگانه اخذ مي گردد.
  7. حداقل نمره کاميابي درامتحان (60) فيصد مي باشد. امتحان چانس دوم ندارد ، اما در صورت تقاضا طي سه روز بعداز اعلان نتايج به حکم رئيس پوهنحُي شرعيات صرف براي يکبارتجديد نظرشده مي تواند.
  8. تمام صلاحيت هاي مربوط به برگزاري امتحان ، ارزيابي پارچه ، رسيدگي به تقاضا براي تجديد نظرمربوط به پوهنحُي شرعيات مي باشد. نهاد هاي بيروني به شمول رياست پوهنتون ومقامات وزارت تحصيلات عالي از مداخله درآن خودداري مي نمايند.
  9. کسانيکه درروز معينه به امتحان حاضرنمي گردند صرف براي يکبار درامتحانات بعدي که دراخيرهرربع برگزارمي شود ، اشتراک کرده مي توانند. کسانيکه ناکام شده اند، از اين امرمستثني اند.

10.        پوهنحُي شرعيات نتايج امتحان را طي يک هفته به صورت رسمي به ديپارتمنت ارزيابي اسناد علمي خبرمي دهد تا براساس آن کميسيون ارزيابي اسنادعلمي اسناد را بررسي ومورد تائيد قراربدهد.

11.        حق الزحمه ساختن سولات ، اخذ امتحان وارزيابي پارچه ها مطابق پيشنهاد پوهنحُي شرعيات ومنظوري مقام وزارت طي مراحل واجرا گرديده وبراي استادان پوهنحُيي شرعيات تاديه مي گردد.

 

مراحل شکل گیری جنین از دیدگاه قرآن

قرآن کريم در سوره­ي حج و المؤمنون مراحل خلقت و شکل گيري جنين و حيات آن را بيان نموده است، اين مراحل عبارتند از: نطفه که در رحم مستقر شده، علقه  که خون بسته است، مضغه که به صورت گوشت درآمده است، استخوان(به صورت استخوان درآمده و هنوز گوشت نروييده است)، به صورت گوشت و استخوان بندي آن تمام شده قبل از دميدن روح در آن، وبعد ازحلول روح درآن.البته دميدن روح در آن. البته منظور از جنين در اين بحث از زمان انعقاد نطفه است.

خداوند متعال درسوره المؤمنون فرموده:«وَلَقَد خَلَقنا الانسانَ مِن سُلالَةِ مِن طِينٍ ، ثُمّ جَعَلناهُ نُطفَةِ في  قَرارِِ مَکِينِ، ثَمّ خَلَقنا النُطفَةَ عَلَقَةََ فَخلقنا العَلَقَةَ مُضغَةَ ، فَخلقنا المُضغَةَ عِظاماً فَکَسَونا العِظامَ لحماََ ثُمّ أَنشأناهُ خَلقاً آخَرَ فَتَبارَکَ  اللهُ أحسَنُ الخالقينَ١

ترجمه: ما انسان را ازگل خالص آفريديم، و او را به صورت نطفه اي در قرارگاهي استوار کرديم، پس نطفه را به علقه تبديل کرديم وبعد علقه را به مضغه ، آنگاه مضغه را استخوانها گردانيديم، سپس بر استخوانها پردة گوشت کشيديم و با آفرينش ديگر به آن موجوديت بخشيديم، پاک و بزرگوار خدايي که نيکوترين آفرينندگان است.

و در سوره الحج فرموده:«فَإنا خَلَقناکُم مِن تُرابِِ ثُمّ مِن نُطفَةِِ ثَم مِن عَلقةِِ ثُم ّمِن مُضغَةِِ مُخَلّقةِِ وَغَير مُخَلقةِِ لِنُبَينَ لَکُم وَنَقرّ في الارحامِ مانشاءُ الي أجلٍ مسمّي ثُمّ نُخرِجُکُم طِفلاََ ثُمّ لِتَبلغُوا أََشُدّکُم»٢

ترجمه: ما شما را از خاک آفريديم، پس آنگاه از نطفه پس از علقه (خون بسته) پس از مضغه شکل يافته و شکل نايافته، تا اينکه براي شما آشکار و بيان کنيم،  و جنينهايي را که بخواهيم تا زماني معين در رحم مادران نگه مي داريم، آنگاه شما را به صورت طفلي برون آورديم تا به حد رشد و بلوغ برسيد.

قرطبي گفته: «فراء گفته مخلقه يعني : جنيني که خلقتش کامل است ، و غير مخلقه يعني سقط شده (که خلقتش کامل نشده) ابن اعرابي گفته: مخلقه يعني آفرينش  او آغاز شده ، و غير مخلقه يعني شکل و هيئت بخود نگرفته،  ابن زيد گفته: مخلقه يعني جنيني که خداوند سر ، دو دست و دو پاي او را آفريده ، و غير مخلقه آن است که چيزي از آن خلقت نشده، ابن عربي گفته: اگر به اصل اشتقاق لغوي آن مراجعه کنيم، نطفه، علقه، و مضغه مخلقه (خلق شده) هستند، زيرا تمام اينها مخلوق خدا هستند، و اگر شکل و هيئت آنرا که پايان آفرينش خلقت است، چنانچه خداوند فرموده «ثم انشأناه خلقاً آخر» اين همان است که ابن زيد گفته. اما من مي گويم: تخليق از خلق گرفته شده و در آن معناي کثرت و زيادت است، هر چه که مراحل را سپري کند خلق شده بعد از خلق شدني، و اگر نطفه باشد او مخلوق است؛ لذا خداوند متعال فرموده: «ثم انشأناه خلقاً آخر» وگفته شده: مخلقه و غير مخلقه به خود نوزاد برمي­گردد نه به جنين سقط شده ... ابن عباس گفته مخلقه يعني زنده است. وغير مخلقه سقط شده است، شاعر گفته: أفي غير المخلقة البکاء فاين الحزم و يحک و الحياء،يعني آيا براي جنين سقط شده غير کامل الخلقه گريه مي کنيد و اي بر تو پس استواري، استقامت و حيا کجا است.» ٣.

مفسرين قرآن کريم درباره «ثم أنشأناه خلقاً آخر» گفته اند عبارت است از دميدن روح بعد از تکميل خلقت و شکل گيري جنين است٤.صاحب جواهر الکلام فرموده: «منظور از خلقاً آخر روح است»٥.

قرطبي گفته:((در مورد خلقا آخر در ثم أنشأناه خلقاً آخر))علما اختلاف نموده اند، ابن عباس، شعبي، ابوعاليه، ضحاک و ابن زيد گفته اند عبارتست از نفخ روح  بعد از اينکه جماد بود، ابن عباس نيز گفته يعني ورودش به دنيا (متولد شدن) است» ٦.

و منظور از «قرار – بمعناي جاي استقرار- رحم است»۷. ودر سوره السجده آمده:«الذي أحسن کل شيءٍ خلقه و بدأخلق الانسان من طين ، ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهين، ثم سواه و نفخ فيه من روحه»٨

ترجمه: آنکه هر چيز را نيکو آفريد و آفرينش آدميان را از گِل آغازيد، سپس نسل او را از عصارة آب ناچيز  به وجود آورد، آنگاه اندام او را متوازن ساخت پس از روح خود در او دميد.

منظور از سواه درآيه، توازن و هماهنگ ساختن اعضا و اندام است،يعني کامل شدن شکل ظاهري بدن انسان که قبل از دميدن روح است.

چنان كه گذشت،قران  کريم شکل گيري جنين و خلقت آنرا نطفه، علقه ، مضغه، عظام، لحم (روييدن گوشت بر استخوان)، و دميدن روح بيان کرده، آفرينش استخوان ها قبل از روييدن گوشت و عضلات به پايان مي رسد، توازن و هماهنگي اعضاي بدن قبل از دميده شدن روح است.

آلوسي در روح المعاني گفته:«ثم سواه يعني آنرا هماهنگ و تعديل کرد با کامل کردن اعضايش در رحم، و تسويه در لغت يعني قرار دادن اجزاء متساوي» ٩.

منظور از دميدن روح، روح و حيات انساني است نه حيات نباتي و حيواني چنانچه که فلاسفه  قايل به سه مرحله از حيات شده اند حيات نباتي، حيواني و انساني ، حيات نباتي نياز به غذا، تنفس و ... دارد ، حيات حيواني علاوه بر امور نباتي داراي احساس و حرکت اختياري مي باشد١٠، اما حيات انساني  علاوه بر احساس و حرکت قابليت ادراک کليات نيز دارد. به نظر فقها،حيات انساني هنگام دميدن روح آغاز مي گردد، روح به جنين هويت انساني مي دهد نه مخ ١١.

وبا توجه به اينکه روح انساني پديده اي غير مادي است از توان و حيطه انسان خارج است. قرآن کريم فرموده: «وَيَسئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ  قُل الرُّوحُ مِن أَمرِ رَبي وَما أُوتِيتُم مِن العِلم ِالا قَليلاً»١٢  . 

 ترجمه: و ترا از حقيقت روح مي پرسند جواب ده که روح از أمر خداست آنچه  از علم به شما داده شده بسيار اندک است.

بنابراين اينكه برخي ازپزشکان معتقدند که جنين فاقد حيات نداريم و حتي اسپرم و تخمک قبل از لقاح نيز حيات دارند، با دميدن روح بعد از تکامل شکل ظاهري جنين منافاتي ندارد؛ زيرا حيات قبل از دميدن روح،حيات نباتي و حيواني است.

آقاي مصباح مي فرمايد: «اجمالاً  از قرآن بر مي آيد که در آدمي، جز بدن چيزي بسيار شريف نيز وجود د ارد، ولي مخلوق خدا است، نه جزئي از خدا و تا آن چيز شريف در انسان وجود نيابد، آدمي؛ انسان نمي گردد و چون در حضرت آدم به وجود آمد، شأني يافت که بايد  فرشتگان در برابر او خضوع کنند»١٣  .

ادامه نوشته

سخنان بزرگان

 در اينجا شالوده گفتار بزرگمردان تاريخ،كساني كه با انديشه خود توانستند جهان را تسخير كنند. و بزرگترين هژموني فلسفي بشريت را بوجود آورند. و بهترين روش ها را براي بهزيستي بشرتقديم كردند، درج گرديده است.  اما هدف من اينست كه همه باهم  بعد از مطالعه  اين مضمون انديشه ها را ياد نگيريم بلكه انديشيدن را بياموزيم.

آسمان بار امانت نتوانست كشيد * قرعه فال  بنام من  ديوانه  زدند

آن که می گفت با یک گل نشود فصل بهار *  چه خبر داشت که همچون تو گلی می روید

Ø     آدمهامثل كتابند، از روي بعضي ها بايد مشق نوشت، از روي بعضي ها بايد جريمه. بعضي ها رابايد چند بارخواند و بعضي ها رابايد نخوانده دور انداخت.

Ø     اگر ميخواهي ارزش ات را نزد خدا بداني، نگاه كن ببين ارزش خدا نزد تو در وقت گناه چقدر است؟

Ø     افراد نا سالم براي خوردن وآشاميدن زندكي ميكنند، حال آنكه افراد سالم ميخورند و مي آشامند كه زنده بمانند. سقراط

Ø     محبت و دوستي تنها گوهري است كه به ما امنيت و آرامش و سلامتي و صلح  و صفا ميدهد
دريا باش كه اگر كسي سنگي به سويت پرتاب كرد سنگ غرق شود نه تومتلاطم شوي.

Ø     دو چیز هیچ وقت از یاد آدم نمی رود: 1.دوستهای خوب 2. روزهای خوب . یک چیز هم از دل آدم نمیره: روزهای خوبی که با دوستهای خوب گذشت.

Ø     يكي ازراه هاي خوشبختي اين است كه نسبت به كوچكترين نعمت ها شكرگذارباشيم.

Ø     اگرانسانها بدانند، فرصت، باهم بودن شان، چقدرمحدود است. محبتشان نسبت به يكديگر  نامحدود مي شود.

Ø     تمايلات خود را در ميان دو ديوار محكم اراده و عقل حبس كنيد. ارسطو

Ø     ما آمده ایم خود را در زندگی قیمتی کنیم، نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم.

Ø     در دنیا دو قدرت وجود دارد: شمشیر و فکر، اما پیروزی نهایی با فکر است زیرا قدرت شمشیر از فکر است. ناپلئون

Ø     چه قدر حقیرند مردمانی که نه جرأت دوست داشتن دارند، نه اراده ی دوست نداشتن نه لیاقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن با این حال مدام شعر عاشقانه میخوانند.

Ø     هر کس در طلب خیر و سعادت دیگران باشد بالاخره سعادت خودش را هم به دست خواهد آورد. افلاطون

Ø     چقدر دير مي‌ فهميم زندگي يعني همان لحظاتي كه آرزوي زود گذشتنش را داريم.

Ø     آرزو هایت را یک جا یادداشت کن و یکی یکی از خدا بخواه، خدا یادش نمیرود ولی تو یادت میرود که چیزی که امروز داری آرزوی دیروزت بود.

Ø     یک روز رسد غمی به اندازه کـــوه
یک روز رسد نشاط به اندازه دشت
افسانه زندگی چنین است عزیــــــــز
در ساییه کوه باید از دشت گــذشت

Ø     در بيابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم * سرزنشها گر کند خار مغيلان غم مخور.

Ø     پياده در شطرنج اگر تا آخر راه ادامه بدهد ، وزير مي شود.

Ø     دعوتگر بايد همچون آب باشد كه در دلهاي سنگي هم اثر بگذارد.

Ø     اگر خاموش باشي تا ديگران به سخنت آرند بهتر كه سخن گويي و خاموشت كنند.

Ø     اگر تمام شب را به خاطر از دست دادن خورشيد گريه كني، لذت ديدن ستارگان را هم از دست خواهي داد. شكسپير

Ø     تو نمی توانی کسی را وادار کنی دوستت داشته باشد، ولی می توانی به کسی تبدیل شوی که دوستش داشته باشند.

Ø     هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع کند، اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازنند.

Ø     اگر بهره ‌ي يكساله مي‌ خواهي گندم بكار، اگر بهره ‌ي دوساله مي ‌خواهي درخت بكار و اگر مي ‌خواهي كاري بكني كه صد ساله ثمر بدهد مردم را تربيت كن.

Ø     وقتي از كسي كينه‌ اي به دل مي ‌گيري در واقع دشمن را به قلب خود راه داده و براي او جايي تعيين كرده ‌اي. سعي كن خانه دلت را تنها از دوستان پركني و هرگز گوشه ‌اي از آن را در اختيار دشمنان نگذاري.

Ø     اگر روزي دشمن پيدا كردي، بدان در رسيدن به هدف ات موفق بودي! اگر روزي تهديدت كردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزي خيانت ديدي، بدان قيمتت بالاست! اگر روزي تركت كردند، بدان با تو بودن لياقت مي خواهد.

Ø     آنچه که هستی هدیه خداوند به توست و آن چه که می شوی هدیه تو به خداوند است. پس بی نظیر باش.

Ø     تا نشوي بي‌ خبر از جسم و جان *** كي خبر يابي ز جانان يك زمان

Ø     مرگ از زندگي پرسيد: آن چه هست كه تو را اينقدر زيبا جلوه مي دهد و من را تلخ؟ زندگي با لبخند گفت: دروغهايي كه در من هست و حقيقتي كه در تو.

Ø     Nothing is impossible in this world; because impossible…it self says: I_M_POSSIBLE.

Ø     "GODISNOWHERE" This can be read as :" GOD IS NO WHERE" or as: "GOD IS NOW HERE". Everything in life depends on how you look at them! Always think POSITIVE!

Ø     وقتي به دنيا مي ‌آييم در گوشمان اذان مي‌ خوانند، وقتي از دنيا مي ‌رويم بر ما نماز مي‌خوانند، زندگي چقدر كوتاه است، فاصله‌ي اذان تا نماز.

Ø     بازنده ها در هرجوابی مشكلی را می بینند ولی برنده ها در هر مشكلی جوابی را می بینند. سعی كنید مثل برنده ها فكر كنی.

Ø     هفت ریشه خشونت از دیدگاه ماهاتما گاندی

ثروت اندوزی بدون کار Wealth without work
لذت جویی بدون وجدان Pleasure without conscience
دانش بدون شخصیت Knowledge without character
تجارت بدون اخلاق Commerce without morality
علم بدون انسانیت Science without humanity
پرستش فاقد از خودگذشتگی Worship without sacrifice

سیاست بدون قانون و قاعده Politics without principle

بعضی مسائل فقهی درمورد روزه رمضان بشکل سئوال وجواب  

آيا کسي که نماز مي خواند ولي روزه رمضان را بدون عذر شرعي نمي گيرد، کافر مي شود؟

هرکسي روزه را ترک کند و علاوه بر آن منکر واجب بودن آن باشد، در آنصورت به اجماع علماي اسلام او کافر خواهد شد، اما کسي که از روي تنبلي و کسالت روزه را ترک کند؛ بعضي از اهل علم وي را تکفير کرده اما رأي صحيح آنست که او کافر نمي شود ولي بر خطر بزرگي قرار گرفته زيرا روزه رکن بزرگي از ارکان اسلام است و امت اسلام بر واجب بودن آن اجماع دارند، و چنين شخصي مستحق مجازات و تاديب است و بايستي تمامي آنچه را نگرفته قضاء کند.

همچنين از علماي هيئت دائمي افتاء سوال شد: بعضي از جوابهاي شما را خواندم که  گفته بوديد: کسي که روزه مي گيرد ولي نماز نمي خواند روزه اش صحيح نيست، و الان عکس (آنرا مي پرسم) آيا کسي که نماز مي خواند ولي روزه نمي گيرد، نمازش صحيح است؟ و آيا کسي که زکات نمي دهد ولي نماز مي خواند، نمازش صحيح است؟ و آيا کسي که حج مي کند ولي نماز نمي خواند حجش صحيح است؟

جواب دادند: «هرکس روزه ماه رمضان را ترک کند و منکر واجب بودن آن باشد کافر مي شود، و نمازش هم صحيح نخواهد بود. ولي کسي که (روزه رمضان) را عمدا و از روي تنبلي ترک کند بر طبق رأي صحيح کافر نمي شود ونمازش هم صحيح است.

و کسي که زکات فرض را ادا نکند و منکر واجب بودن آن هم باشد کافر است و نمازش هم صحيح نيست. ولي کسي که عمدا و از روي بخل زکات نمي دهد کافر نمي شود و نمازش هم صحيح است. و همينطور حج؛ هرکس حج را ترک کند و بطور مطلق منکر واجب بودنش باشد کافر مي شود، اما کسي که با وجود توانايي آنرا ترک کند کافر نمي شود و نمازش صحيح است».

شيخ عبد العزيز بن عبد الله بن باز ... شيخ عبد الرزاق عفيفي ... شيخ عبد الله بن قعود.

پيامبر صلي الله عليه وسلم مي فرمايند: « إذا جاء رمضان فتحت أبواب الجنة، وغلقت أبواب النار وصفدت الشياطين» روايت بخاري؛ «چون رمضان فرا رسد دروازه هاي بهشت باز شده و دروازه هاي دوزخ بسته مي شود و شياطين به بند کشيده مي شوند» آيا معني اين حديث آنست که هرکس در ماه رمضان وفات کند بدون حساب به بهشت داخل مي شود؟

«اينگونه نيست، بلکه معني آن اينست که درهاي بهشت باز مي شود تا براي انجام دهندگان اعمال (بهشتي) محرک و نيرويي باشد، تا دخول آنها را (به بهشت) مهيا و آسان نمايد، و درهاي جهنم بسته مي شوند، تا اهل ايمان از معاصي و گناهان خودداري و امتناع کنند، تا مبادا به اين ابواب (شر و جهنم) پناه ببرند، و معني آن اين نيست که هرکس در ماه رمضان فوت کند بدون حساب وارد بهشت مي شود، تنها کساني بدون حساب وارد بهشت مي شوند که پيامبر صلي الله عليه وسلم در فرموده اش آنها را چنين وصف کرده: «هُمِ الَّذِينَ لا يَسْتَرْقُونَ، ولا يكتوون، ولا يتطيرون، وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» روايت مسلم.

يعني: آنها کساني هستند که نه طلب رقيه خواندن مي کنند و نه داغ و نه فال بد مي‌كنند، و بر الله توكل مي‌نمايند.

علاوه بر آن، به آنچه که از اعمال صالحه بر آنها واجب شده قيام مي کنند».

بنابراين معناي حديث اينست که: فرصت انجام کارهاي نيک در ماه رمضان براي کساني که طالب بهشت هستند زياد شده، و چون شياطين محدودتر مي شوند پس انجام معاصي و گناهان هم در اين ماه کمتر مي شود.

القاعده بمبهای آلوده به مواد کشنده می سازد

روزنامه های غربی به نقل از منابع استخباراتی خبرمیدهند القاعده موفق به ساخت بم های سمی خطرناگ گردیده است. به گزارش نیویورک تایمز، نیروهای القاعده در یمن در نظر دارند در این بمبهای جدید از ماده کشنده و سمی موسوم به “ریسین” استفاده کنند که از دانه های کرچک استخراج می شود.

در این گزارش محرمانه اطلاعاتی آمده است: نیروهای القاعده در یمن اخیرا تلاشهای خود را برای برداشت مقادیر بیشتر دانه های کرچک، که منبع اصلی ماده سمی ریسین محسوب می شود آغاز کرده اند.

بر این اساس، آنان در نظر دارند ذخایر گیاهی (دانه های کرچک) و کارشناسان دخیل در ساخت این بمبها را به منطقه ای سری در استان “شبوه” یمن انتقال دهند.

نیویورک تایمز در ادامه نوشت: القاعده در نظر دارد به طور سری مقادیری از این سموم کشنده را استخراج کرده و با کارگذاشتن آنها درون بمبها، آنها را در اماکن عمومی منفجر کند. البته کارشناسان مبارزه با تروریسم آمریکا معتقدند هم اکنون نگرانی خاصی از حملات القاعده با استفاده از این مواد سمی وجود ندارد.

این کارشناسان همچنین معتقدند: استفاده از ماده ریسین در بمبهای القاعده با توجه به هوای خشک و آفتابی یمن تاثیر چندانی روی پوست نمی گذارد و قدرت چندانی بر خلاف گازهای اعصاب جهت آسیب رسانی ندارد.

اشتراک گذاری

یک مرد 84 ساله بریتانیائی با معشوقه 94 ساله اش ازدواج کرد

یک مرد ۸۴ ساله بریتانیایی پس از گذشت دوزاده سال انتظار توانست نظر موافق معشوقه ۹۴ ساله اش را برای ازدواج به دست آورد
دادنا: یک مرد ۸۴ ساله بریتانیایی پس از گذشت دوزاده سال انتظار توانست نظر موافق معشوقه ۹۴ ساله اش را برای ازدواج به دست آورد. روزنامه بریتانیایی “میروربا چاپ این خبر نوشت: ” دیریک والکر۸۴ ساله در ۱۲ شهریورامسال با ستانارد ۹۴ ساله ازدواج خواهد کرد.

این مرد بریتانیایی، ۱۲ سال پیش هنگامی که خانم ستانارد از شوهر سابق خود جدا شد، به خواستگاری وی رفت اما ستانارد نپذیرفت.

روزنامه “میرور” در ادامه افزود که شوهر سابق این زن در مهرماه سال گذشته در سن ۹۷ سالگی درگذشت.

بر اساس این گزارش والکر ۸۴ ساله و ستانارد ۹۴ قرار است در شهریور امسال مراسم جشن عروسی خود را با حضور تنها دوستان معدود خود برگزار خواهند کرد.

والکر که بازنشسته نیروی دریایی بریتانیا است در این باره به روزنامه “میرور” گفته است که ” اینک زن دلخواه خود را یافتم

درتقبیح  اعلامیه مورخ نزده اسد سال جاری ولسی جرگه شورای ملی روزشنبه 22/5/1390  جلسه درتالاری استیناف

درواکنش به اعلامیه مورخ نزده اسد سال جاری ولسی جرگه شورای ملی روز گذشته  جلسه درتالاری استیناف ولایت کابل برگزار گردید . در این جلسه محمدشریف شریف رییس حارنوالی استیناف ولایت کابل، فضل کریم سادات رییس حارنوالی نظامی ولایت کابل، عبد الحنان ومولوی ملاجان اعضای دیوان مدنی محکمه استیناف و برخی از قضات، حارنوالان و حقوق دانان ولایت کابل ضمن سخنرانی هایی صدور اعلامیه ولسی جرگه را در مورد به محاکمه کشانیدن اعضای ستره محکمه یک امر خلاف شریعت و فراتر از حدود صلاحیت های ولسی جرگه دانسته روی این اصل تاکید کردند که رسالت قضایی از وظایف انبیا علیهم اسلام بوده که به اولی الامر کشور تعلق دارد و اولی الامر صلاحیت آن را به اشخاص دیگری تفویض مینماید بناً اعلامیه ولسی جرگه در مقابل قوه قضائیه منحیث رکن مستقل دولت یک اعلامیه بالاتر از قدرت و صلاحیت آن بوده و به هیچ وجه توجیه قانونی و شرعی ندارد. در اخیر این جلسه اعلامیه قضات، حارنوالان و حقوق دانان ولایت کابل در پاسخ به اعلامیه صادره 19 اسد ولسی جرگه توسط قاضی حبیب الله منیب رییس محکمه ابتدائیه تجارتی ولایت کابل به شرح ذیل قرائت گردید: « در اعلامی.ه ولسی جرگه آمده است که قاضی القضات و پنج تن از اعضای ستره محکمه به جرم اینکه ایشان در تشکیل و ایجاد محکمه اختصاصی حقوقی انتخابات پارلمانی اقدام نموده اند، به محاکمه سوق گردند. طوریکه همه میدانند افغانستان یک کشور اسلامی بوده ومصدر تقنینی آنرا شریعت غرای محمدی صلی الله علیه وسلم تشکیل میدهد و هرگاه ولسی جرگه اعضای شورای عالی ستره محکه رابه دلیل اینکه آنها مطابق به احکام قانون که ملهم از شریعت اسلامی است به ایجاد محکمه ای به منظور احقاق حقوق متضررین اقدام نموده اند، قابل محاکمه بداند، چنین ذهنیت ساده لوحانه یک مرجع تقنینی کشور نه تنها فهم و برداشت آنان راازتعاریف اصطلاحات حقوقی و جزایی زیر سوال میبرد، بلکه عواقب خطیر وناگواری را درقبال خواهدداشت ، زیرا ارگانی که وظیفه اش قانونگزاری باشد و نداند که جرم به کدام حالات و در چی مواردی اطلاق میگردد و عناصر تشکیل دهنده آن چیست؟ نهایت موجب تاسف و تاثر است. بناً ما قضات، حارنوالان و حقوق دانان ولایت کابل اعلام مینماییم که دفاع از قضا و احکام شریعت اسلامی وظیفه ماست وولسی جرگه باید با درک از حدود وصلاحیت های قانون درصدور اعلامیه ها و مصوبه هایش قوانین و مقررات نافذه کشور را در نظر گرفته و از پخش اعلامیه ها ومصوباتی که متناقض و منافی با احکام شریعت غرای محمدی باشد جداً پرهیزنماید زیرا تاخت و تاز برقضا در واقعیت ایستاده گی در مقابل ارزشهای اسلامی و شرعی است و نتایج غیر از سرافگند ه گی وتسلیمی در مقابل شریعت و قانون را بدنبال ندارد». همچنان جلسات مشابه ای در ولایات بلخ، بغلان، غور و پروان برگزار گردیده بود، درین جلسات اشتراک کننده گان با صدور قطع نامه ها از فیصله های محکمه اختصاصی حمایت و اعلامیه ولسی جرگه را مبنی برمحکمه پنج تن از اعضای ستره محکمه شدید رد کرده اند.