رئیس معارف غور فرارنمود.

محمدنعیم فروغ که از مدت سه سال بدینسو بحیث رئیس معارف ولایت غور ایفأ وظیفه مینمود، شامگاه دوشنبه 28 سرطان از مرکز ولایت غور فرارنمود. فروغ که از طرف سارنوالی استیناف ولایت غور متهم به اختلاس و اخاذی گردیده  بود  پرونده آن از طرف سارنوالی محول محکمه گردیده است. وقرار بود امروز سه شنبه 29 سرطان به ریاست محاکم ولایت غور احضارگردد.

گفتنی است، در جریان سال گذشته بیش از 5000 بوجی گندم کمکی موسسه WFP توسط عیدگل عازم معاون تدریسی ریاست معارف غور سرقت گردیده بودکه گفته میشود در آن محمدنعیم فروغ ریس معارف غور نیز سهیم بوده است.

یکی از ادارات دولتی که همواره مورد سبو تاژ قرار گرفته است، ریاست معارف غور میباشد که جرثومه های شوم شیاطین مانند عیدگل عازم در آن جا گرفته و اداره کلیدی معارف را بدنام ساختند.

تصویری از گوانتانامو

تصویری از گوانتانامو

قسمت دوم

آریایی

تحقیق در بگرام

انتقال از كشتی به بگرام

بعد از پنج یا شش روز بعد از صرف غذای صبح، یونیفورم خاكی رنگی به من داده شد و دستور داده شد تا یویفورم كهنه را عوض كنم. بعد از تبدیلی لباس، كار انتقال آغاز یافت. در ابتدا برادرانی كه در اطاق سمت چپ بودند منتقل شدند. دست ها و پاهای همه با تسمه های پلاستیكی محكم بسته شد و به سر هر كدام یك كیسهء سفید كشیده شد. دهن كیسه به گردن هركدام پلستر شد. در آخر نوبت به من رسید كه به مانند دیگران دست و پا بسته و كیسه به سر، از طبقهء ششم تحتانی كشتی به عرشه منتقل شدم و با برادرانی یكجا نشانده شدم كه قبل از من آورده شده بودند. پنج تن افغان بودند كه قبلا از آنان نام بردم، دو عرب ویك مسلمان امریكائی و نفر نهم من بودم. قابل یادآوری است كه فرق من با سایر برادران فقط در رنگ یونیفورم بود. یونیفورم من خاكی و از سایر برادران آبی یا آسمانی رنگ بود.

مدتی طولانی در عرشهء كشتی چشم بسته و دست و پا بسته افتاده بودیم. یكی آب می خواست و دیگری از درد دست وپا فریاد می كشید. كسی فریاد می زد كه خدایا نفسم بند آمد و می میرم، اما كسی نبود كه به فریاد كسی برسد، به كسی آب بدهد یا سخنی انسانی با ما بگوید. تنها در جواب صدای سربازان را می شنیدیم كه با صدای آمرانه و بلند چیغ می كشیدند: Shut up. And stop movement) ) یعنی خاموش باشید و حركت نكنید!

صدای ماشین هلی كوپتر بگوش می رسید. دوسه ساعت به همین منوال گذشت. بعد به داخل هلی كوپتر منتقل شدیم و در آنجا مجددا ما را بستند. به جای دیگری منتقل شدیم كه با هلی كوپتر تقریبا بیست و پنج دقیقه راه بود. هلی كوپتر فرود آمد واز هلی كوپتر به پائین پرتاب شدیم. زمین نرم و ریگی بود و اطراف ما را سربازان محاصره كرده بودند. گاهی ما را با لگد می زدند و گاهی با كفش های سخت سربازی بروی دست ها و پا های ما می ایستادند. دست های ما بسته بود و بعضی از سربازان روی انگشتان دست های ما با كفش های خود فشار وارد می كردند كه سخت دردناك بود.

من در همین حال سایر برادران را دیدم كه شكنجهء‌ مشابهی را تحمل می كردند. یك جنرال امریكائی می خواست مرا ببیند و به همین دلیل كیسه را از سر من كشید و بدون سوال و جواب نگاهی به من انداخت و بعد دوباره سرم در كیسه فرو رفت!

تقریبا دو یا سه ساعت به همین حالت قرار داشتیم. نه اجازه برای نماز داده شد و نه حداقل قطره ای آب برای نوشیدن به ما دادند. به اشارهء سر هم ادای نماز ممكن نبود زیرا به محض كوچكترین حركت باید بارانی از لگد را تحمل می كردیم.

سرانجام برای قضای حاجت ما را بلند كردند كه در این فرصت كمی احساس راحتی كردیم. چندین طیاره نشست و پرواز كرد تا اینكه در آغاز شب یك طیاره برزمین نشست و تا نزدیك ما آمد. ما را به طیاره سوار كردند.

انتقال به طیاره راهی به دشواری پل صرا‍ط و صحنه ای از جان سپردن بود. آن درد جانكاه را حالا هم نمیتوانم تصور كنم. در گوانتانامو همیشه نگران این بودم كه اگر بار دیگر مرا به جائی متقل سازند، چگونه خواهد شد؟

در طیاره از ناحیهء سینه و پاها محكم بسته شدیم. یك تسمهء پهن از وسط هردو ران تا سینه را در بخش هائی از طیاره محكم كردند كه ما را در حالت نیمه خوابیده و نیمه نشسته قرار داد. نه می توانستیم بخوابیم و نه امكان نشستن بود. استخوان های كمر چنان درد طاقت فرسا داشت كه قابل تحمل نبود اما بجز صبر راه دیگری نداشتیم. گاهی به همدیگر تكیه می كردیم اما سربازان بیرحم با ضربات لگد ما را از هم جدا می كردند. اگر كسی نیاز به تشناب هم داشت، به خواستش توجهی نمی كردند و ترجمان هم نبود و اگر هم بود صدایش را نمی شنیدیم. به زبان سربازان هم همه نمی دانستند واگر هم می دانستند از ترس جرئت سخن گفتن نداشتند. به زحمت نفس می كشیدیم و اگر یك سوراخ كوچك هم برای ورود هوای تازه پیدا می شد، برای ما نعمت بزرگی بود. در مسیرراه طیاره دو بار بر زمین نشست. برای بار سوم مسافتی طولانی را پیمودیم تا طیاره فرود آمد و این بار، فرود در میدان هوائی بگرام بود.

رسیدن به بگرام

سربازان ما را از طناب های طیاره باز كردند و از زینه های طیاره با بیرحمی تمام به پائین پرتاب نمودند. چند سرباز با صدای بلند به زبان انگلیسی گفتند: ( This is the big one) یعنی این بزرگ شان است و پس از آن، بارانی از مشت ولگد بر من باریدن گرفت. ضربات فنداق تفنگ را هم احساس كردم. لباس بر تنم دریده شد و تنها كیسه بر سرم باقی ماند و تسمه های پلاستیكی در دست و پایم. تازه برف باریده بود و بعد از یك ساعت لت وكوب، لخت و عریان بروی برف افتاده بودم. سربازان امریكائی زن و مرد سرود می خواندند و گاهی با من كه بی حركت بر زمین افتاده بودم بازی می كردند. یك قسمت از شعری كه آنها می خواندند و بار بار تكرار می كردند تا هنوز در ذهنم باقیست. آنها می خواندند: (امریكا خانهء عدل و انصاف و جانبدار عدالت است. برای همه خواستار عدل است). آنها این رفتار وحشیانه و بیرحمانه با مسلمانان را عدل و انصاف می دانستند و به همین دلیل این شعر را بارها تكرار می كردند در حالیكه چنین عملی در هیچ قانون عدل بشمار نمی آید و هیچكس چنین اعمال وحشیانه را تائید نمی كند.

سرمای شدید تا مغز استخوان نفوذ می كرد و طاقت فرسا بود. من از شدت سرما بشدت می لرزیدم و آنها فریاد می زدند كه حركت نكنstop movement)) ولی این كار در اختیار من نبود. سرانجام پس از سه یا چهار ساعت در اثر سرمای شدید بیهوش شدم و دیگر چیزی احساس نكردم.

وقتی به هوش آمدم در اطاق بزرگی بودم كه شعاع آفتاب از پنجره ها بداخل می تابید. تقریبا ساعت نه یا ده صبح بود. سراپای بدنم بشدت درد می كرد و این برایم سخت طاقت فرسا بود.

همینكه چشم گشودم، در جلویم دو سرباز را دیدم كه چماق در دست آمادهء‌ وارد آوردن ضربه بودند. در دوطرف من تعدادی سرباز سیاه پوست كه همه قوی هیكل بودند و با لب های كلفت وسیاه مانند اشتر ایستاده بودند. مانند دیوها كه در داستان ها شنیده بودم بنظر می آمدند و تفنگچه های شان را بطرف سر من نشانه رفته بودند. دو سرباز تفنگ های (شل دز) شان را بسوی من متوجه نموده و همه با یك آواز فریاد می زدند و سه سوال داشتند:

اسامه كجاست؟

Where is Osama?

ملا محمد عمر كجاست؟

Where is mula omar?

تو در نیویارك و واشنگتن چه كردی؟

 What did you do in New York and Washington?

من در میان آنها لخت و عریان افتاده بودم. این چه عدل و انصاف است؟ آنها هرقدر برمن فریاد زدند،‌ من توان جواب دادن را نداشتم و نمی توانستم زبانم را حركت بدهم زیرا دهان و دندانها همه از شدت سرما باهم قفل شده بودند فقط می توانستم درك كنم كه حالا وقت زدن و كشتن است. از شدت عذاب و روش تحقیر آمیز آنان سخت آرزومند مرگ بودم. خداوند (ج) آنرا در نافرمانی نشمارد.

وقتی آنها متوجه شدند كه من توان جواب دادن را ندارم، از تلاش دست برداشتند و یك لباس آسمانی رنگ را به من پوشانیدند كه از سر تا پا یك پارچه بود. دو سرباز مرا كشان كشان به یك ویرانه بردند و در آنجا پرتابم كردند كه بسیار سرد بود و غیر از این لباس چیز دیگری نداشتم. در اینجا از شدت سرما برای بار دوم از هوش رفتم. و زمانیكه بهوش آمدم در یك لحاف سرتا پا مانند مرده پیچیده شده بودم. خودم را كمی حركت دادم متوجه شدم كه دستها و پاهایم سخت بسته شده است. بزحمت سرم را از لحاف بیرون آوردم و نگاهی به اطراف انداختم. در یك اطاق كوچك و نیمه ویران افتاده بودم كه در نداشت. یك سرباز امریكائی جلوی در نشسته بود. او نزدیك آمد و متوجه شدم كه زن است. با لهجهء نرم پرسید: حالت چطور است و چه می خواهی؟ این نخسین باری بود كه من از یك سرباز امریكائی سخنی نرم و انسانی می شنیدم. توان جواب دادن را نداشتم. زن پرسید: آیا انگلیسی می دانی؟ من هرقدر تلاش كردم زبانم حركت نكرد. او مجددا بسوی در رفت وبروی چوكی نشست.

با خودم می اندیشیدم كه اینجا جزیرهء‌ گوانتانامو است و مرا اینجا آورده اند اما وقتی نظرم به دیوار های ویرانهء اطاق افتاد، دیدم كه طالبان طبق عادت بروی دیوارهای اطاق به زبان پشتو یادگار نوشته اند. تاریخ نوشتن یادگار ها نشان می داد كه از نوشتن آنها مدتهای مدیدی سپری شده است. این خود نشان می داد كه اینجا گوانتانامو نیست بلكه افغانستان است. اما نمی دانستم كه كدام جای افغانستان است. عصر بود ومن در طول این مدت هیچ نمازی را ادا نكرده بودم. در طول این مدت كه به تخمین من یك شبانه روز گذشته بود، لب به غذا و آب نزده بودم. خواب و بیهوشی باهم سپری شده بود. استخوان های سراپایم چنان درد می كرد كه گمان داشتم همه شكسته است. سرم در اثر لت و كوب شكسته بود وسراپایم غرق خون بود. با خود اندیشیدم كه بعد از این چه خواهد شد. زیر لب با خدایم راز ونیاز داشتم كه خدایا تو از من راضی شو و سایر برادارانم را در حفظ و امان خود نگهدار. هیچ مسلمانی را مانند ما در معرض چنین امتحان ذلت بار قرار نده بخصوص علمای دین و اشخاص با عزت را. زیرا تحقیر آنها تحقیر همه مسلمانان است. خدایا! تو به حال مردم مظلوم افغانستان رحم كن و دین خود را نصرت بده. این سخنان در هرشرایط سخت به ذهنم می آمد. خداوند از من بپذیرد.

هوا تاریك شد و صدای روشن شدن جنراتور بگوش رسید. یك لامپ در جلوی دروازهء ویران روشن شد. زبانم كمی به حركت افتاد و باصدای بسیار آهسته به سرباز گفتم:

Can you help me? یعنی می توانی مرا كمك كنی؟ سرباز در جواب گفت: what do you need? یعنی چه می خواهی؟ من اجازهء‌ ادای نماز خواستم و با دست های بسته تیمم نمودم و در حالت نشسته به ادای نماز شروع كردم.

هنوز نماز به پایان نرسیده بود كه دو نفر داخل اطاق شدند و در كنجی نشستند. من نماز را به پایان رسانیدم. بسیار نگران بودم كه شاید مانع نمازم شوند اما خدا (ج) رحم كرد.

بعد از نماز رو به سوی آنها كردم. یكی لباس نظامی بر تن داشت و دیگری غیر نظامی بود. به فارسی حال مرا پرسیدند. فرد غیر نظامی مترجم بود كه فارسی را به لهجهء ایرانی صحبت می كرد. ریش فرانسوی، قد كوتاه و گندمی رنگ بود. او اصلا امریكائی بود اما در ایران بزرگ شده بود و فرید نام داشت. شخص نظامی سیاه پوست و قوی هیكل بود. شاید امریكائی بود.

آنها جویای صحت من شدند واینكه غذا خورده ام؟ هوا سرد نیست؟ من در جواب فقط الحمد لله گفتم و بس. نه از آنچه كه بر من گذشته بود شكایت كردم و نه خواستار چیزی شدم. خون خشك شده را در صورت و بدنم بر حالم گواهي مي داد.

آنها آغاز به سوال نمودند كه بخش اعظم آن در مورد اسامه و ملا محمد عمر بود. از آنجا كه از مرگ و زندگی آنها اطلاعی نداشتم، جواب های من منفی بود. اظهار بی اطلاعی من رنگ چهره های آنان را تغییر داد و آثار خشم در چهره های شان ظاهر گردید. رفته رفته سخنان شان شكل تهدید را بخود گرفت اما جواب من همان بود وبس.

شش روز می گذشت كه من غذا نخورده بودم. غذای سربازی كه سالها قبل تهیه شده بود از گلویم پائین نمی رفت و از جانب دیگر نمی دانستم كه حلال است یا حرام. شش روز بعد یك نوع نان نیمه افغانی را به كمك محقق بدست آوردم كه بایك گیلاس چای خوردم. از آن ببعد هر روز یك یك نان افغانی به من داده می شد. تقریبا یك ماه در همین خرابه بودم و سربازی كه محافظت از من گماشته شده بود وظیفه داشت تا مانع به خواب رفتن من گردد.

تقریبا بیست روز به همین حالت بودم. دست و پایم محكم بسته بود. نه در هنگام صرف غذا و نه هيچ ضرورت دیگر باز نمی شد. همین دو محقق هرروز می آمدند و از من تحقیق می كردند. شكنجهء بی خوابی ادامه داشت. من تنها بودم كه نه كسی را می دیدم و نه صدای كسی را می شنیدم. بعد از بیست روز یك قرآن كریم كوچك را بدست آوردم كه محقق ایرانی برایم آورد.

با قرآن مصروف شدم. سوز سرما بسیار شدید بود اما نمی توانستم از پتو استفاده كنم زیرا دست هایم محكم بسته بود.

شاید بیست و چهار یا بیست وپنجم جنوری ساعت هشت یا نه صبح بود كه ناگهان یك محبوس به اطاق آورده شد وبدنبال آن چند زندانی دیگر را آوردند. شش نفر تازه وارد همه دست و پا بسته و به سر هر يك كلاه هائی بود كه فقط چشمهای شان از سوراخ آن پیدا بود. آنها در كنج و كنار اطاق ویرانه نشانده شدند. بعد یكی دو مترجم زبان عربی آمدند و به همه هوشدار دادند كه صحبت نكنند و خاموش باشند. یك تختهء بزرگ را در سوراخ دروازه نهادند و جلوی آن در داخل اطاق دو سرباز مسلح نشستند. یك ساعت خاموشی مطلق حكمفرما بود تا اینكه این سكوت با سخنان زندانیان درهم شكست. من خاموش بودم اما سربازان هرقدر فریاد زدند كه خاموش باشید، بجای اینكه سكوت برقرار شود، برعكس گفتگو بیشتر شد. محقق عربی زبان آمد و سعی كرد تا به زندانیان بفهماند كه سكوت كنند اما بی فایده بود. یكی از برادران عرب از من به عربی پرسید تو ضعیف نیستی؟ جواب مثبت دادم. بعد هر شش نفر خود را به من معرفی كردند و مرا تسلی دادند. آنها عبارت بودند از سالم سقر، سلمان یمنی، شیخ فیض از كویت، سمیر از الجزایر، طارق كه الجزایری الاصل است اما تابعیت انگلستان را دارد و محمد قاسم حلیمی از افغانستان.

زندانیان بخاطری سكوت را شكستند كه مشخص شد ما را در اینجا از دید كسی یا كسانی پنهان كرده بودند و نمی خواستند كه كسی از وجود ما در اینجا باخبر شود. ما با جرئت بخاطری صحبت می كردیم كه می دانستیم آنها كاری كرده نمی توانند. ما از سربازان می پرسیدیم كه چرا ما را در اینجا آورده اند؟ چرا در را بسته اند؟ آنها در جواب می گفتند كه ما شما را از كسانی پنهان كرده ایم كه اگر شما را ببینند، خواهند كشت. اما ما می دانستیم كه دروغ می گویند.

تا عصر همه با هم بودیم اما با تاريك شدن هوا، شش زندانی را بردند ومن باز هم تنها شدم. اما آنروز برای من در طول دورانی كه به زندان افتاده بودم روز خوبی بود.

شب گذشت و فردا صبح آن شش تن مجددا نزد من آورده شدند. من خیلی خوشحال شدم و به آنان خوش آمدید گفتم. پرسیدم كه دیروز چه واقع شده بود كه شما را اینجا آوردند؟ (آنها قبلا با زندانیان دیگر یكجا زندگی می كردند) در جواب گفتند كه دیروز نمایندگان‌ صلیب سرخ آمده بودند و نامه های زندانیان را به خانواده های شان می بردند. ما و شما را از آنها پنهان كرده اند. آنها امروز هم می آیند اما امریكائی ها نمی خواهند كه نمایندگان صلیب سرخ ما را ببینند و به این دلیل ما را به اینجا آورده اند اما دلیل این پنهان كاری امریكائی ها را نمی دانیم.

تا عصر با هم صحبت كردیم. غذا به اندازهء كافی داده شد و از زمان زندانی شدن این اولین روزی بود كه سیر غذا خوردم. من محمد قاسم حلیمی را آنروز شناختم.

عصر آنان را بردند و من ماندم و ویرانه با باد سردی كه مستقیما از در به داخل می وزید.

دو روز دیگر سپری شد و بعد مرا به اطاق دیگری منتقل كردند كه در آنجا با حلیمی و سالم سقر هم اطاق شدم. با هم صحبت می كردیم. داستان سالم سقر كه با چشم های پر اشك برایم حكایت كرد تا هنوز در خاطرم زنده است. وی گفت كه دختر كوچكی دارم كه تازه به سخن گفتن آغاز كرده بود. در شهر قندهار ما جائی برای پناه گرفتن نداشتیم. از بمباران گاهی به یكجا و گاهی به جائی دیگر فرار می كردیم. یك روز صبح هوا بسیار سرد بود و طفل من با گریه به من می گفت: (ابی برد) یعنی پدر هوا سرد است. اما من هیچ كاری نمی توانستم بكنم. طفلك بار بار با گریه از سرما شكایت می كرد و من و مادرش گریه می كردیم. همسرم حامله بود و درد داشت. شهر هنوز سقوط نكرده بود. من خانواده ام را  به چمن رسانیدم. زنان عرب دیگری هم با ما بودند. زمانیكه خاك افغانستان را ترك می كردیم، هركدام مشتی از خاك افغانستان را به چادر های خود بستند. من از آنان دلیل این كار را پرسیدم آنها در جواب گفتند كه خدا می داند كه ما بار دیگر خاك افغانستان را ببینیم. این خاك خاك سرزمین مقدس جهاد و یگانه محل باقی مانده برای انفاذ قانون خدا در روی زمین است. اما آنها نمی دانستند كه پاكستان با فرزندان آنان چه كرده است.

سه روز با هم یكجا بودیم. روز سوم به محل دیگری منتقل شدیم. شب همانروز حلیمی را برای تحقیق بردند. نماز عشا را ادا كرده بودیم كه سربازان آمدند و به من و سالم گفتند كه شما را به منزل پائین می بریم. زمانیكه به پائین رسیدیم، برادران دیگر را دیدیم كه با دست و پای محكم بسته شده آمادهء انتقال بودند.

تقریبا بیست زندانی با دست و پای بسته و كیسه های سیاه بر سر در كنار هم نشانده شدیم. این نشانهء آن بود كه بزودی به جای دیگری فرستاده می شویم اما كجا؟ خدا می داند.

ادامه نوشته

تصویری از گوانتانامو

قسمت اول

آریایی

خاطرات ملا عبدالسلام ضعیف از زندان گوانتانامو

یک نیزه خون بر این آبدان میگذرد

 

داکتر خاکستر

عبور از خط سرخ [در گوانتامامو ]

نویسنده:عبدالسلام ضعیف

برگردان:وحید مژده

 

پس از نشر و پخش گسترده خاطرات محمد بینیام و شیخ محمدخالد از رندان نظامی گوانتانامو ،" عبور از خط سرخ " نوشته عبدالسلام ضعیف ،تصویر بی مثالی میدهد از شیوه های گرفتاری ،شکنجه و باز پرسی نظامیان امریکایی در افغانستان. پس از خوانش کتاب ،بی آنکه قصد سنجش، پالایش و یا هم پیرایش در میان باشد ،چند نکته را  یاداشت کردم که به عنوان مدخل آنرا در میان میگذارم.

• نویسنده در آستانه آزادی ،با آنکه تعهد سپرده است که بر علیه ‍‍‍‍‍‍‍امریکا و امریکاییان عمل نمی کند ،اما او ، با خاطر آرام  به شرح سرگشتگی ها و بیچاره گی های پرداخته است که بر او روا داشته اند و بر دگران ، هنوز روا میدارند.او خوب میداند که ،شهامت  ایچنینی ،کمترین سزایش برگشت به " گوانتانامو دوم / بگرام " است.اما " ضعیف " دل در گرو معتقدات دارد و عقوبت هر عمل را ،حواله به بالا میکند و در بر گزاری نمایش شهامت ،درنگ نمی کند.

•آقای ضعیف هنوز معتقد به امارات اسلامی است و هیچ گونه نشانه ای از رویکرد دگر اندیشانه بروز نمی دهد .محاق تعطیل دولت طالبانی را ،نه زیانباره گی علمکرد ناشیانه طالبان بل ، با نوع کلام روحی و دیانت ،خواست الهی میپندارد.

•روابط گسترده او با عربهای افغان و بحث روی مولفه های گوناگون در زندان، جای شک نمی گذارد که ،با معتقدین بسیار ساده ،همردیف بوده است که زیاد ترین هم و غم آنان ،جهت قبله ،پخش موسیقی ،برهنه نشدن دسته جمعی به قصد حمام ،حضور باز پرس زن ،چگونگی نوع جماعت ،و مسایل از این دست بوده است." ضعیف " به یک شیفته و تسلیم میماند و کمتر تفکر سیال دینی در او ،مفر و مجرا میابد.

• زبان درشت خویانه "ضعیف " جای شک نمی گذارد که ، دل آزارده گی از نظامیان پاکستان ،به کینه ای دیرپا مبدل گشته است وبیشترین دشنام ها را ، نصیب آنان کرده است.با آنکه نظام طالبان از پاکستان مشروعیت یابیده بود.اما او در طهارت و عظمت مسلمانان پاکستان ،شکی به دل ره نمی دهد.

•درک "ضعیف " از رفتار سیاهپوست ،سپید پوست و بومی تباران امریکاهی با زندانیان به مضحکه میماند .تعمیم تخیل او از نژاد و پوست شگفتی آور است.ایشان هرگز به اسیب شناسی سیستم نظامی  امریکا نمی پردازد.

داکتر حاکستر

هامبودگ ۱۱ جولای ۲۰۱۰ ترسایی

مختصری در بارهء‌ نویسنده:

ملا عبدالسلام ضعیف در سال 1346 شمسی در ولسوالی پنجوائی ولایت قندهار در یك فامیل روحانی بدنیا آمد. پدر وپدر بزرگش از علمای دین بودند. هنوز دوسال داشت كه با مرگ مادر، از شیرین ترین محبت ها محروم شد.  تحصیل را از حلقهء‌ درس پدر آغاز كرد و پس از وفات پدر در حلقهء‌ درس برادر نشست.

در سال 1357 بدنبال كودتای كمونیست ها به پاكستان هجرت كرد و تا صنف نهم در آنجا درس خواند.

هنوز جوان كم سن وسالی بود كه كمر به جهاد بست و تحت فرماندهی  یكی از دوستان پدرش ملا محمد صادق آخند كه فرمانده جبههء‌ صدیقیه در تلفام ولسوالی پنجوائی قندهار بود، به جهاد پرداخت و در عین حال به تحصیل علوم دینی ادامه داد. او بعدا تا به معاونیت آن جبهه نیز ارتقا نمود.

پس از سرنگونی ر‍ژیم كمونیستی،‌ وی سلاح بر زمین نهاد و برای ادامهء تحصیل راهی پیشاور گردید و در كنار تحصیل علوم دینی به مطالعه در مسایل اقتصادی و سیاسی و آموزش زبانهای انگلیسی و عربی پرداخت.

از آغاز تحریك طالبان با این تحریك یكجا شد. پس از فتح هرات وظیفه ریاست بانك به عهدهء‌ وی نهاده شد بعد بحیث رئیس ادرای وزارت دفاع، معین وزارت معادن وصنایع و رئیس عمومی ترانسپورت ایفای وظیفه نمود. آخرین وظیفه رسمی وی سفیر كبیر امارت اسلامی افغانستان در اسلام آباد بود.

در سال 2002 پس از حملهء‌ امریكا به افغانستان، وی خلاف تمام اصول قبول شدهء‌ بین المللی در روابط دیپلوماتیك از طرف مقامات پاكستانی دستگیر و به امریكائی ها فروخته شد. كه سه سال و ده ماه را در زندان مخوف امریكا در خلیج گوانتانامو گذشتاند. كتاب تصویری از گوانتانامو خاطرات ملا عبدالسلام ضعیف از آن دوران است. ملا عبدالسلام ضعیف اكنون در كابل زندگی می كند.

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمهء نويسنده:

ثنا بر آفریننده و نگهدار كاینات و درود بر رهنمای بزرگ عالم بشریت وآل و اصحابش.

خدای عزوجل را سپاس كه با رحمت بی پایان خویش مرا از چنگال خونریز یكی از قدرت های استكباری جهان سالم بدر آورد و به من حیات دوباره بخشید واز تمام آن برادران كه در رهائی من كوشیدند، كمال امتنان را دارم.

از آنجائی كه تحت سیطرهء یك نظام استكباری جهان در قرن حاضر، بنام مبارزه با دهشت افگنی شدید ترین مظالم و دستگیری ها و رهائی های خلاف قانون ادامه دارد و با وجود اعتراضات مجامع بین المللی، در زندان امریكا در خلیج گوانتانامو جمعی از انسانها بدون حكم محكمه و تصریح قانون، بی سرنوشت به بند كشیده شده اند، به باور من این اقدام خود یك عمل تروریستی است. من هم در نتیجهء خوش خدمتی پاكستانی ها در دهن این اژدها افتادم و تا حلقوم آن در زندان گوانتانامو فرو رفتم. بعد از سه سال و ده ماه به دولت افغانستان تسلیم داده شدم.

بسیاری از دوستان علاقمند بودند تا از جریاناتی كه بر من گذشت مطلع گردند. در دیدار ها و یا تماسهای تیلفونی كه با این عزیزان داشتم از من تقاضا نمودند تصویری را كه در ذهن من از آن جریانات نقش بسته است، بروی كاغذ بیاورم و به آنها تقدیم نمایم. به منظور لبیك به این تقاضای دوستان، این خاطرات را كه در مقایسه با رنج هائی كه تحمل كردم بسیار كوتاه و نارساست، نوشتم. امید است كه مورد استفادهء آنان قرار گیرد.

خوانندگان محترم در مطالبی كه در این كتاب تقدیم آنان می شود شاید بر چهار چیز انگشت انتقاد بگذارند. نخست اینكه این نقش قلم را از نظر ادبی ناقص و فاقد سلاست لازم بیابند كه از ايجاز مخل و اطناب ممل خالي نيست. بدون تردید حق با آن عزیزان خواهد بود. چه من نویسنده نیستم و این نخستین تجربهء من در عرصهء نویسندگی است. و از جانب دیگر مشكلات جسمی و روانی كه در دوران زندان تحمل كردم موجب آن گردیده است كه گاهگاهی احساس ناراحتی جسمی نمایم. امید این عذر در جریان مطالعهء كتاب مورد عنایت دوستان قرار گیرد.

دوم اینكه شاید مطالبی از این كتاب موجب تحریك احساسات و فشار های ذهنی گردد وشاید برخی از خوانندگان این انتقاد را بر من وارد بدانند كه بعضی از مطالب نظر به مقتضای شرایط باید ذكر نمی شد. اگر چنین اعتراضی بر من صورت گیرد من به نظر خواننده احترام دارم و آنرا بیجا نمی دانم اما در من دو احساس بسیار قدرتمند است: اول اینكه به مسلمانان تحت نام های مختلف باید رفتار زشت و حیوانی صورت نگیرد. دوم اینكه تحت نام به اصطلاح حقوق بشر، حیله و نیرنگی كه علیه مسلمانان بكار گرفته می شود بصورت واضح وآشكار مورد تقبیح قرار گیرد و جامعهء اسلامی خود را از این سیاست دوپهلو و از زهری كه با عسل درآمیخته است نگهدارد. در برابر این برنامه هاي شوم، هوشیارانه و با بیداری مقابله نماید.

سوم اینكه در این نوشته در مواردی، الفاظی تند بكار رفته است كه شاید در نظر بعضی از خوانندگان بیجا و بدور از موازین ادب تلقی گردد و كسانی هم آنرا ناشی از تعصب نویسنده بدانند. اما به خداوند سوگند یاد می كنم كه با هیچكس دشمني شخصی ندارم اما این گونه الفاظ و جملات ناشی از دو علت است:

اول اینكه این جملات تند از مظلومیت من نمایندگی می كند و در برابر اعمال زشت طرف مقابل عكس العمل طبیعی من است وشاید وسیله ای هم برای تسكين رواني.

مسئلهء دیگر اینكه هركس باید در جامعه متوجه این حقیقت گردد كه مسئول اعمال خودش است و دراین مورد كوچك و بزرگ فرقی ندارند.

نكتهء چهارمی كه در این نوشته شاید مورد انتقاد قرار گیرد اینست كه من به روش منافقانهء بعضی از كشور ها بصورت مستقیم یا غیر مستقیم یا اشاره نموده ویا به الفاظ تند آنرا مذمت نموده ام. اما این موقف من فقط درمورد دولت هاست نه ملت ها. این گونه انتقادات را خوانندهء چیز فهم در حد دولت ها محدود خواهد دانست. من در كشور همسایه پاكستان تقریبا دوسال بحیث سفیر و نمایندهء خاص كشورم بصورت رسمی ایفای وظیفه نمودم. این در شرایطی بود كه جامعهء جهانی بخصوص كشورهاي غیر اسلامی امارت اسلامی افغانستان را خطری بزرگ تلقی می كردند و با كمك بعضی حلقه ها در افغانستان در صدد نابودی این امارت بودند وبرای رسیدن به این هدف روی راهكارهای مختلف كار می كردند. مخالفین امارت اسلامی با حلقه های غرب گرا در خارج شور و مشوره داشتند و در كشور های خارجی بنام های مختلف گردهمائی و كنفرانس دایر می كردند. بر افغانستان تعزیرات اقتصادی تحمیل گردید. بر بعضی از اقلام صادراتی و واردات تجار از خارج، بر داد وگرفت قرضه، حساب های بانكی و سفر مقامات حكومتی موانع ایجاد گردید كه همه ملت را به مشكلات مواجه ساخت. در زندگی من تا آن زمان، آن حالت برای من بسیار مشكل و ناراحت كننده بود وبیش از همه از سیاست دورویهء پاكستان منزجر شدم كه از یك طرف از جهاد مقدس صحبت می كرد واز جانب دیگر میدان های هوائی و معلومات سری استخباراتی را برای كشتن مردم مظلوم افغان و ویرانی افغانستان در اختیار امریكا می گذاشت.

من در دوران دوسال ماموریت رسمی در پاكستان با مقامات دولتی و مردم پاكستان در تماس بودم. مردم پاكستان، احزاب اسلامی و مطبوعات این كشور مسلمان و علاقمند به اسلام اند وبه اسلام عشق می ورزند. آنها مخالف این عمل ناروای مشرف اند و تلاش بسیار كردند تا دولتمردان را از این عمل بازدارند وكاری نكنند كه در برابر یك همسایهء دایمی در جبین تاریخ پاكستان لكهء سیاه ننگ باقی بماند و روزی هم خودش با همان حالت مواجه گردد.

مردم پاكستان با افغانستان نیكی های بی شمار كرده اند و در گذشته رویهء آنان با مردم افغانستان برادرانه بوده است. محبتی كه مردم پاكستان با طالبان داشتند، قبلا با مجاهدین نیز با همان محبت برادرانه رفتار كرده بودند و تا امروز مهاجرین را در كشور و خانهء خود جا داده اند. این رویهء مردم پاكستان در نزد افغانها از ارج و اهمیت زیادی برخوردار است. من بسیاری از خواهران و برادران پاكستانی را دیدم كه برخلاف پالیسی دولت پاكستان با طالبان همكاری های زیاد می كردند و تظاهرات بزرگی را سازمان می دادند. حتی زنان زیورات خود را كه نزد شان بسیار عزیز است به طالبان هدیه می دادند. من شاهد بودم كه یك حمال فقیر هم به اندازهء توان خود كمك می كرد كه این خاطرات در قلب من چون تصویر ابدی نقش بسته است.

من برای تمام آن مسلمانانی كه خود را در غم افغانها شریك می دانستند و با آنها فقط بخاطر خدا دوستی و محبت داشتند، از بارگاه خداوند بزرگ در دنیا و آخرت اجر بزرگ تمنا دارم. اگر رحمت خدا (ج) شامل حال من گردد، من در روز محشر در مورد این برادران و خواهران كه در غم ما شریك بودند شاهد خواهم بود. انشاالله.

عملكرد های ضد انسانی و پالیسی های دیكتاتوران و مزدوران غرب در پاكستان، آثار آن خدمات بزرگ مردم پاكستان را از میان می برد كه در طول چند دهه با افغانها كرده اند.

من به نوبهء خود از همهء آن برادران و خواهران ابراز امتنان می كنم كه دربرابر تجاوز تجاوزگران در حد توان خویش با ما همكاری كردند. خداوند بزرگ ما را در معرض ابتلا وامتحان های سخت تر از این قرار ندهد و فتنه هاي اذهان زهرآگین عصر حاضر را مجال پیاده شدن در كشور ما و سایر كشور های اسلامی ندهد. والسلام

با احترام

ملا عبدالسلام "ضعیف"

ادامه نوشته

ایرنا:

متکي که بعد از ظهر روز دو شنبه براي شرکت در نشست بين المللي کابل وارد پايتخت افغانستان شد، در ديدار با کرزي بر گسترش مناسبات دو جانبه تاکيد کرد.

وزير امورخارجه ايران ابراز اميدواري کرد که نشست کابل گامي در جهت سپردن امور و کارها به ملت و دولت افغانستان براي پيشرفت و ترقي اين کشور باشد.
وي با کرزي در باره موضوعات منطقه‌اي و بين ‌المللي و بويژه نشست بين المللي کابل که امروز (سه شنبه) با شرکت 70نفر از وزراي امور خارجه و سازمان هاي جهاني کمک کننده به افغانستان برگزار مي شود، بحث و تبادل ‌نظر کرد.
متکي ثبات و امنيت افغانستان را در ثبات و امنيت منطقه موثر خواند و ابراز اميدواري کرد که اين نشست، مقدمه اي براي واگذاري مسووليت ها به ملت و دولت اين کشور باشد.
وي بر ضرورت اتخاذ راهکاري نو و جامع در باره موضوع افغانستان که ابعاد سياسي، اقتصادي و امنيتي را نيز شامل شود،تاکيد کرد و خواهان استفاده از ظرفيت‌هاي منطقه‌اي و بين‌ المللي در اين رابطه شد.
وزير امور خارجه ايران تصريح کرد که در چنين شرايطي استفاده از ظرفيت‌هاي اقتصادي چهره افغانستان را دگرگون مي کند.
متکي يادآور شد که ايران همانند گذشته آماده مشارکت و همکاري با دولت و ملت افغانستان است و تاکيد روساي جمهور دو کشور به رويکرد منطقه‌اي را مورد اشاره قرار داد.
حامد کرزي رييس جمهور افغانستان نيز در اين ديدار با ابراز خرسندي از حضور متکي در کابل گفت که سفرهاي متعددي به ايران داشته است.
کرزي با استقبال از ديدگاه‌هاي وزير امور خارجه ايران در مورد رويکرد منطقه‌اي براي حل مشکل افغانستان، تصريح کرد: تکميل حلقه همکاري‌هاي همه جانبه براي افغانستان بسيار مهم و حياتي است.
رييس جمهور افغانستان در ادامه بر همکاري‌هاي سه جانبه ايران، افغانستان و تاجيکستان تاکيد و ابراز اميدواري کرد که سه کشور در آينده هميشه در کنار يکديگر باشند.
وزير امور خارجه ايران با "زلمي رسول" همتاي افغان خود و "محمد يونس قانوني" رييس مجلس نمايندگان اين کشور و شماري از شخصيت هاي جهادي، سياسي و فرهنگي افغانستان نيز ديدار و گفت‌و گو کرد.
کنفرانس بين‌المللي کابل امروز سه‌شنبه با سخنراني حامد کرزي و بان کي مون دبيرکل سازمان ملل متحد گشايش مي يابد.

ادامه نوشته

       کنفرانس هاي بين المللي کمک به افغانستان، از حرف تا عمل

 

آریائی:

در حالي که کشورهاي اهدا کننده کمک هاي مالي امروز براي نهمين بار از زمان آغاز جنگ افغانستان در سال 2001 تا کنون در افغانستان گردهم جمع مي شوند تا کنفرانس کابل را برگزار کنند، اما تجربه نشان داده است که اين اجلاس ها تاثير چنداني در روند توسعه اين کشور نداشته است.

به گزارش ايرنا ، شبکه تلويزيوني الجزيره ضمن اعلام اين خبر افزود: کابل در نظر دارد تا از کشورهاي اهدا کننده حاضر در کنفرانس کابل بخواهد تا 80 درصد از بودجه کمک هاي خود را بر روي فهرستي متمرکز کنند که از جانب دولت افغانستان تهيه شده و بر اساس 23 برنامه اولويت بندي شده است.
بر اساس اين گزارش، فهرست برنامه هايي که از نظر دولت افغانستان در اولويت قرار دارند، در جريان کنفرانس کابل از سوي مسولين اين کشور اعلام خواهند شد.
از سوي ديگر مسئولان افغان تلاش مي کنند تا روند کمک ها سازماندهي شده و کاملا مشخص و شفاف باشد، چرا که کشورهاي اهدا کننده اغلب از ارائه گزارش هايي در خصوص چگونگي هزينه شدن وجوه اختصاص داده شده براي کمک به مردم افغانستان، کوتاهي مي کنند که اين امر در نهايت منجر به بي تاثير بودن کمک ها منتهي مي شود.
عمر زهکيلوال وزير اقتصاد و دارايي افغانستان هفته گذشته در جريان يک کنفرانس خبري در همين خصوص گفت: " اين امر صرفا به منظور تقويت وجهه مشروع و قانوني دولت نيست،بلکه به زعم ما اين همراه شدن با اولويت هاي دولت افغانستان که همان اولويت هاي مردم اين کشور است، محسوب مي شود و در نهايت باعث خواهد شد تا کشور به پيشرفت هاي ماندگاري دست يابد."
بر اساس اين گزارش، اهدافي که از جانب دولت افغانستان به عنوان اولويت در نظر گرفته شده اند ، مسائل و موضوعات تازه و جديدي نيستند.
بر اساس اين گزارش، کنفرانس لندن که با موضوع افغانستان و کمک به اين کشور در سال 2006 ميلادي برگزار شده بود، سندي را تبيين کرد که در آن چارچوب اقدامات لازم براي بازسازي افغانستان مشخص شده بود.
در آن سند نيز گفته شده بود که دولت افغانستان در تعيين اولويت ها براي کمک به اين کشور آن ونه که در استراتژي توسعه ملي افغانستان تعريف شده، مختار است.
گفتني است که استراتژي توسعه ملي افغانستان سندي است که در جريان کنفرانس کمک به افغانستان تدوين شده بود.
از سوي ديگر کنفرانس بعدي که در سال 2008 ميلادي در پاريس در خصوص کمک به افغانستان برگزار شد، در نهايت به انتشار بيانيه اي ختم شد که کشورهاي شرکت کننده طي آن متعهد شده بودند که کمک هاي شفاف ، شايسته و قابل پيش بيني خود را به اين کشور افزايش دهند.
بر اساس اين گزارش، در حالي که هنوز تقريبا هيچ يک از اين وعده هاي داده شده در طول تمامي اين کنفرانس ها جامه عمل نپوشيده اند، کشورهاي اهدا کننده بار ديگر در نظر دارند تا در کنفرانس ديگري در اين خصوص شرکت کنند.
اين در حالي است که بر اساس بررسي اي که سال گذشته از جانب وزارت اقتصاد و دارايي افغانستان صورت گرفته است، 77 درصد از کمک 29 ميليارد دلاري که از جانب جامعه بين المللي قول آن به افغانستان داده شده بود، بدون اينکه نتيجه آن از سوي دولت افغانستان اعلام شده باشد، هزينه شده است.
بر اساس اين گزارش و به گفته اشلي جکسون رئيس مرکز سياست هاي افغانستان در آکسفام ، البته دولت افغانستان نيز براي خود توجيه نسبتا قابل قبولي را ارائه مي دهد، به اين ترتيب که نيمي از اعتباراتي که به استراتژي توسعه ملي افغانستان اختصاص داده شده بود، در حقيقت خارج از چارچوب اولويت هايي است که در نظر دولت اين کشور لحاظ شده است.
وي در جريان مصاحبه اي در کابل در همين خصوص گفت: "هيچ سندي در خصوص اينکه گروه هاي بومي بازسازي افغانستان چه اقداماتي را در اين خصوص انجام
داده اند، وجود ندارد و بسياري از کشورهاي اهدا کننده کمک ها نيز در خصوص گزارش عملکرد خود بسيار ضعيف عمل کرده اند."
به گفته دولت افغانستان گروه هاي بازسازي افغانستان اغلب در ارائه گزارش عملکرد خود قصور مي کنند.
بر اساس اين گزارش، دفتر نظارت دولتي آمريکا که بازوي تحقيقاتي کنگره اين کشور نيز محسوب مي شود، هفته گذشته با صدور گزارشي اعلام کرد که بسياري از برنامه هاي مربوط به توسعه کشور افغانستان از شاخص هاي مناسب اجرايي برخوردار نبوده اند. به عبارت ديگر دولت آمريکا قادر نيست به اين موضوع پي ببرد که آيا اين برنامه ها موثر واقع شده اند يا خير؟
بر اساس اين گزارش، مقامات آمريکا و ناتو، کابل را تشويق کرده اند تا به تشکيلات محلي اين امکان را بدهند که کنترل و نظارت بيشتري بر روي چگونگي هزينه کردن کمک ها داشته باشند.
بر همين اساس اولين شوراي اجتماعي محلي سال گذشته در ولايت لوگار تاسيس شد. وظيفه اين شوراها به ظاهر اين بوده است که ارتباطات لازم و مناسب را ميان توزيع کمک ها و نيازهاي مردم برقرار کنند، اما در برخي از موارد تلاش هاي اين شوراهاي محلي با مسائلي چون فساد مالي و مواردي چون پارتي بازي و غيره، خدشه دار شده است.
بر اساس اين گزارش، 9 سال پس از آغاز جنگ در افغانستان، بي اعتمادي عميق و گسترده اي همچنان در ميان دولت افغانستان و اهدا کنندگان بين المللي وجود دارد. به اين ترتيب که اهدا کنندگان بين المللي اغلب تمايل ندارند که کمک هاي مالي خود را به دست دولت کابل بسپارند و از آن بيم دارند که فساد و سوء مديريت روند کمک به افغانستان را با اختلال مواجه کند.
از سوي ديگر حامد کرزي رييس جمهوري افغانستان گام هاي مثبت و جدي اي را در جهت پايان دادن به فساد در کشور افغانستان بر نداشته است و نتيجه آن هم اين شده است که امروزه در اين کشور فساد به مقوله اي غير قابل انکار تبديل شده است.
صدها ميليون دلار (اگر نخواهيم بگوييم ميلياردها دلار) توسط مسولان دولتي در کشور افغانستان دزديده شده است . بر اساس گزارش هاي جديدي که در همين خصوص منتشر شده اند، افغانستان در سال 2009 ميلادي دو برابر بيشتر از سال 2006 ميلادي شاهد پرداخت مبالغ غير قانوني تحت عنوان رشوه بوده است.
اما مشکل اصلي ضعف پايدار بسياري از وزراي کشور افغانستان است. بر اساس آماري که از سوي يک موسسه در سال 2008 ميلادي منتشر شده است، موسوم به شاخص ضعف دولتي ، افغانستان پس از سومالي به عنوان دومين کشور جهان معرفي شده است که نهادهاي دولتي آن با ضعف مواجه هستند.
اما با گذشت زمان اين ضعف برطرف نشده و طبق آماري که در ماه آوريل سال ميلادي جاري از سوي وزارت دفاع آمريکا (پنتاگون) منتشر شده است، دولت افغانستان در نقاط مختلف اين کشور کمترين حضور را داشته است.
از سوي ديگر هر چند که اهدا کنندگان کمک هاي بين المللي به افغانستان به خاطر ضعف دولت افغانستان حاضر به اعتماد به آن و سپردن کمک هاي مالي خود به مسولان دولتي افغان نيستند، از طرف ديگر مقامات دولتي اين کشور اعلام کرده اند که برخورد با وزرا و مسئولان دولتي خلاف کار در اين کشور بيشتر باعث ضعف دولت خواهد شد.

 

اخبارومقالات روز

درخواست‌های بلند‌پروازانه حکومت از کنفرانس کابل: این ره که تو می‌روی به ترکستان است

8 صبح :فردا کابل میزبان بزرگ‌ترین نشست بین‌المللی در تاریخش خواهد بود. نمایندگان حدود 80 کشور جهان که ریاست برخی از آن‌ها را وزرای خارجه به عهده دارند، در کنفرانس بین‌المللی کابل شرکت می‌کنند. این کنفرانس که دولت افغانستان امید زیادی برای آن بسته است، در شرایطی اتفاق می‌افتد که ناامیدی گسترده‌ای مردم افغانستان را فراگرفته و همه نسبت به آینده پرسش‌های زیادی را در سر می‌پرورانند.
احتمالا این کنفرانس با وعده‌ها و تعهدات جدیدی همراه خواهد بود، که برخی از آن‌ها هم مانند هشت کنفرانس قبلی بین‌المللی در ارتباط به افغانستان هیچ گاهی جامعه عمل نخواهند پوشید و یا جدی گرفته نخواهند شد. این در حالی است که  تصور عمومی بر این است که جامعه جهانی از جنگ طولانی و درازمدت افغانستان خسته شده و می‌خواهند به خاطر خروج سریع و آبرومند از افغانستان، زمینه انتقال سریع مسوولیت‌های نظامی و برنامه‌ریزی را به دولت این کشور آغاز کنند. در حالی که هیچ گونه اطمینان  واقع‌بینانه و موثری از ظرفیت حکومت افغانستان برای تحویل‌گیری این مسوولیت‌ها وجود ندارد و دولت افغانستان نیز نتوانسته است ثابت کند که می‌تواند این مسوولیت‌ها را به صورت مسوولانه‌ای به عهده بگیرد.
بدون شک این کنفرانس یک فرصت استثنایی و تاریخی برای دولت افغانستان است. این کنفرانس آزمونی است برای دولت افغانستان تا اثبات کند که یک شریک موثر و مفید برای جامعه جهانی است و در عین حال توانایی رهبری افغانستان را دارد. اما دولت‌مردان فاسد، ناتوان و عدالت‌ستیز افغانستان که بخش عمده‌ای از توجه‌شان صرف پر کردن حساب‌های بانکی‌شان در داخل و خارج از کشور است، تاکنون به اثبات توانایی و ظرفیت خود در این زمینه کمتر به اقدامات موثر، روشن و شفاف پرداخته‌اند و کمتر توانسته‌اند اثبات کنند که برنامه‌ای به جز از منافع شخصی، خانوادگی، گروهی، سمتی و زبانی‌شان برای افغانستان دارند.
گفته می‌شود که دولت افغانستان طرحی پانزده میلیارد دالری را تدوین کرده است که براساس آن اولویت‌های بازسازی افغانستان طی چند سال آینده پیش‌بینی شده است. افغانستان براساس این طرح خواهان دریافت بخش عمده‌ای از کمک‌های جهانی به حساب دولت این کشور است، زیرا به گفته مقام‌ها، پرداخت مستقیم کمک‌ها باعث خواهد شد تا موثریت و شفافیت پروژه‌ها افزایش بیابد. این در حالی است که تاکنون دولت افغانستان نتوانسته در مورد فساد رو به گسترش در داخل نهادهای خودش، اقدامات موثری را انجام دهد. به جز ایجاد چند کمیسیون مبارزه با فساد و در نهایت ایجاد اداره عالی نظارت بر فساد، هیچ کس در افغانستان شاهد پیگرد، محاکمه و مجازات مقام های عالی‌رتبه دولتی نبوده است. در عوض، برخی مقام‌های دولتی که از سوی سارنوالی متهم شده بودند، از سوی رییس جمهور مورد حمایت قرار گرفتند.
درست است که دولت افغانستان ادعا می‌کند که بخشی از مشکل فساد اداری در بروکراسی گسترده اداری در ساختارهای آن است، اما واقعیت مساله این است که توجه محض به کاهش بروکراسی اداری بدون موجودیت میکانیزم‌های نظارتی، بازخواست، پیگرد و محاکمه متهمان به فساد، هیچ دردی را دوا نخواهد کرد. از سوی دیگر، این تصور گمراه کننده که فساد اداری در افغانستان صرفا و صرفا رشوت است، باعث می‌شود تا زوایای تاریک، پنهان و پیچیده فساد اداری در افغانستان از نظر دور نگهداشته شود. دولت افغانستان برای برخورد با آن عده از مقام‌های ارشد دولتی که به  سواستفاده از قدرت و امکانات دولتی، دخالت در امور ادارات مستقل، عدم رعایت و تطبیق قوانین به ویژه قانون اساسی، بی‌مسوولیتی در انجام وظایف محوله و... متهم می‌شوند، باید میکانیزم‌های مشخص برخورد قانونی را تدوین و آن را بالای همه به صورت یکسان تطبیق کند. ابعاد دیگر فساد اداری نیز نباید از نظر دور انداخته شود و باید برای آن‌ها تعریف مشخص و همه‌قبول تدوین و برای رسیدگی به آن‌ها اقدامات سخت و برابر صورت گیرد. بدون اتخاذ چنین اقداماتی، کم کردن و کاهش بروکراسی اداری، دست فاسدان را بازتر خواهد ساخت و زمینه‌های فساد اداری را سهل‌تر و ساده‌تر خواهد کرد.
متاسفانه شرکای بین‌المللی افغانستان تصور می‌کنند که انتقال مسوولیت های صرفا نظامی به نیروهای افغان می تواند در تامین ثبات و امنیت موثر واقع شود. در حالی که ضعف حکومت، فقدان عدالت، حضور جنگ‌سالاران، ناقضان حقوق بشر و جنایت‌کاران جنگی در مقام‌های ارشد حکومتی،  فساد گسترده اداری و مالی و از همه مهم‌تر، نبود تعهد، وفاداری و توانایی لازم برای ساختن یک اداره موثر، شفاف، کارا و پاسخ‌گو، باعث خواهد شد تا روند انتقال مسوولیت‌های صرف نظامی نتواند منجر به ایجاد ثبات، پایداری، صلح و از همه مهم‌تر، اطمینان مردم افغانستان شود.

ادامه نوشته

اخبارومقالات روز

                          ارزیابی سیاست‌های طرف‌های موثر در افغانستان

یکی از اصلی ترین طرف های تاثیر گذار در افغانستان آمریکاست .سیاستهای آمریکا در افغانستان را بصورت کلی می توان به دو دوره دوران زمامداری بوش و اوباما تقسیم نمود .

هر چند مبارزه با تروریسم و حضور نظامی گسترده در منطقه در دوره بوش آغاز گردید  اما دستاوردهای چندانی را نمی توان برای این دوران از سیاستهای آمریکا ترسیم نمود . حمله به عراق در واقع به مفهوم عبور از موضوع مبارزه با تروریسم  توسط آمریکا و ایجاد تردید جدی در میان هم پیمانان این کشور نسبت به جدی بودن این مبارزه ولو در افغانستان بود ، تاکید بیش از اندازه بر نظامی گری ، عدم وجود استراتژی مناسب برای کنترل رفتارهای دوگانه پاکستان و همچنین عدم توجه لازم به موضوع مواد مخدر و تاثیر آن بر توسعه فعالیت گروههای شورشی در افغانستان از جمله موارد مهمی بود که مانع از کسب دستاورد موثر برای آمریکا در افغانستان و در دوره بوش گردید .   

سیاستهای جاری آمریکا در قبال افغانستان پس از بوش را باید در قالب دو راهبردی که اوباما در ابتدا و انتهای سال 2009 اعلام نمود مورد ارزیابی قرار داد

از نظر اوباما، افغانستان و بخشهائی از شمال پاکستان جبهه اصلی جنگ با تروریسم است. اوباما معتقد بود که انتقال تمرکز جنگ از افغانستان به عراق انحراف از مسیر مبارزه با تروریسم بود .  وی تعهد کرد تا نیروهای آمریکا را از عراق فرا بخواند و آنها را با هدف سرکوب طالبان و شبکه القاعده به کمک نیروهای نظامی‌اش به افغانستان بفرستد. اوباما در ابتدا اعلام کردکه نیروهای آمریکایی دست به حملات نظامی پیشگیرانه به مناطق تحت نفوذ طالبان و القاعده درخاک  پاکستان خواهد زد، حتی اگر اسلام‌آباد با آن مخالفت کند.
در داخل آمریکا درخصوص استراتژی جنگ در افغانستان دو جریان اصلی وجود دارد: جریان نخست دعوت به عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی از این کشور می‌کند و معتقد است که اداره امور این کشور باید به مردم واگذار شود. جریان اول چنین استدلال می‌کند که هیچ قدرتی در طول تاریخ نتوانسته است براین کشور سلطه پیدا کند. این جریان می‌گوید که واشنگتن باید کمک کند تا به یک مصالحه سیاسی با جناح میانه‌رو جنبش طالبان دست یابد. این امر می‌تواند تضمین کننده عدم استفاده از خاک افغانستان برای شروع حملات تروریستی برضد متحدان آمریکا باشد، اما عقب‌نشینی آمریکا از افغانستان از نظر این جریان، به معنای عدم تلاش برای تعقیب شبکه القاعده نیست. گروهی از تحلیلگران و استراتژیستهای واشنگتن طرفدار این جریان هستند.

جریان دوم که اکثر تحلیلها ونوشته‌های محافل سیاسی و رسانه‌ای آمریکا آن را بیان می‌کنند، برضرورت حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان تاکید دارد. این جریان براین باور است که مسئله افغانستان با بسیاری از مسائل اساسی موردنظر آمریکا چون جنگ برضد تروریسم، منازعه برسر انرژی در آسیای میانه، پرونده هسته‌ای ایران و مقابله با محور چینی - روسی، پیوستگی و ارتباط نزدیک دارد. بدین علت این جریان خواستار افزایش تعداد نیروهای آمریکایی و بین‌المللی در افغانستان با هدف سلطه برآن و رهایی از القاعده و جنبش طالبان است.

ادامه نوشته

صلاحیت های شورا های ولایتی در افغانستان "بیشتر" میگردد

داره ارگان های محلی حکومت افغانستان نشست سه روزه را با شرکت نماینده گان شورا های ولایتی هشت ولایت کشور به منظور معرفی پلان واستراتیژی جدید اداره ارگان های محلی در کشور فعالیت های شورا های ولایتی و نقش و طرزالعمل این شورا ها را در افغانستان، در کابل بر گذار نمود.

در این نشست سه روزه که زیر نام " نمایندگی بهتر"  دایر شده است نماینده گان ولایات دایکندی هرات قندهار سرپل غور تخار سمنگان وپکتیکا  شرکت دارند هدف ازان افزایش صلاحیت های شورا های ولایتی به هدف نظارت درست از کار کرد های حکومت ومشوره دادن به مقامات محلی در ولایات وولسوالی ها در سراسر افغانستان خوانده شده است.

غلام جیلانی پوپل رییس اداره ارگان های محلی بروزشنبه در کابل گفت این اقدامات پس ان صورت میگیرد که صلاحیت های قوا اجراییه درافغانستان افزایش یافت وتصمیم گرفته شد تا نقش شورا های ولایتی نیز قوی تر گردد.

اقای پوپل میگوید به منظور پیشرفت مسایل اقتصادی واجتماعی ضرورت بود تا صلاحیت های لازم رادر اختیار ارگان های محلی در ولایات قرار بدهیم.

آقای پوپل گفت براساس پلان های جدید ارگان های محلی برخی صلاحیت های دیگری که در گذشته در اختیار شورا های ولایتی قرار نداشت بر اساس پلان های جدید در اختیار انها قرار داده خواهد شد.

غلام جیلانی پوپل رییس اداره ارگان های محلی گفت پس از این نقش شورا های ولایتی نظارتی بوده وبرعلاوه والیان تمامی مقامات محلی مکلف اند تا در اخیر هر ماه گزارشاتی کاری شان را به شورا های ولایتی ارایه بدارند

اما برخی از اعضا شورا های ولایتی بدین باور اند که در حال حاضر نقش انها نمایشی بوده ومقامات ولایتی ومحلی به مصوبات ومشوره های انها ارزشی قایل نمیباشند           

نجیب الله خالقیاریکی از شرکت کننده گان این اجلاس و معاون شورای ولایتی ولایت تخارازکار کرد های حکومت مرکزی وولایتی انتقاد نموده میگوید که برای انها صلاحیت ها واختیارات کمتری در نظر گرفته  شده است .           

اما غلام جیلانی پوپل رییس اداره ارگان های محلی میگوید قانون برای اعضا شوراهای ولایتی صلاحیت قانون گذاری را که از صلاحیت ولسی جرگه میباشد نداده است .                                

رئیس اداره ارگان های محلی افغانستان نقش اعضای شورا های ولایتی رادر تقویت پروسه صلح و نزدیک ساختن وادغام مجدد مخالفان دولت ارزنده خواند.

 این چارمین اجلاس نماینده گان شورا های ولایتی به منظور دریافت راه حل برای حکومت داری خوب ونمایندگی بهتر در ولایات ولسوالی های این کشور میباشد.

جامعه جهانی همواره ازحکومت افغانستان خواسته است تا تلاش های بیشتری را به منظورراه اندازی حکومت داری خوب دراین کشور به خرچ بدهد اما تا هنوز این تلاش ها نتیجه چندانی ببار نیاورده است

 

فرجام یک بازی مضحک

 در جریان روزهای اخیر چند تن از جنگسالاران محلی ولایت غور که منافع شان را درهمکاری همدیگر گره خورده می دیدند ، به ایجاد اتحادیه( مجاهدنما+کمونیست= جنایتکاران) قندو قروتی ساختند.  و در اولین اقدام گروپی را بنام طالبان دینی تشکیل دادند. طالبان دینی که به اساس فتوی - شیخ عطامحمدخان و تائیدی شیخ معاون احمدخان - و چند تن دیگر از کبار قوم بوجود آمده بود، گروپ های منظمی از سارقین را درمناطق مختلف ولایت غور جا بجا و مطابق دستورات نامقدس رهبران شان و با الگو قراردادن سابقه سلف خود و با توجه به ضعف وناکارایی دولتمردان مزدبگیر، دست به یکسلسله اقدامات  نا بخردانه و عجولانه زدند تا شاید بتوانند ازین طریق  مجدداً صاحب نامی و نانی شوند. آنان با استفاده از افراد بیکار، ولگرد  و دارای سوابق جرمی و معتادین مواد مخدر گروپ های چریکی ده الی پانزده نفری تشکیل و با دراختیاردادن سلاح و امکانات نظامی مورد نیاز وظیفه اخلال امنیت را در بخش های از چغچران، ولسوالی دولتیار و ولسوالی  چهارسده را  بعهده آنها گذاشتند. ونام آنان را ( طالب + مجاهد – دین و عزت و ناموس )نهادند  و چند تن از ملاهای ناخوانده درتبعیت از شیوخ فوق ، به نفع دزدان سرگردنه فتوی جهاد سردادند. و قریب بود که رئیس دزدان را امیرالمومنین خطاب نمایند و بدینوسیله برتمام مناطق کوهستانات حکم برانند.


ادامه نوشته

               مختصری از تاريخ ايماق ها و نژاد ترك ها در افغانستان

   

قسمت دوم

به همين شکل ميتوان ادعاکردکه ايران از اير(مرد) تورکي گرفته شده که به آن با اضافه نمودن ا،ن جمع مرد ساخته اند (مثليکه درپاکستان درجمع نمودن کلمه خاتون” زن” تورکي خواتين ساخته اند ) ولي بدون اينکه به معني اصل کلمه بانديشند کلمه ايران را گرفته شده از ايريا ، آريا و آرين …. فکرکرده اند.

موضوع ديگر نيز قابل بحث دانسته ميشود برعلاوه کلمات فوق که اززبان تورکهاي ساکاها توکيوها وقلچ ها حتي مغولي ها هنوز درفرهنگ پشتو جاي داشته است خود کلمة پشتو نيز بزبان تورکي قديمي همريشه ميشود، ميتوان گفت پش يا پک قوم باشد وتو،جاي ،محل وستان او،مانند: ارپه تو،اريتو، شباغتو، جغه تو،جِنـَيتو، چيچکتو ، جَوزرتو، شولوکتو، کررکتو، پودينه تو، گيخاتو،اولجاي تو، شاتو، ارکتو ،…. (معناي لغوي اصل کلمه” تو” ريشه ، بيخ وبنياد راميگويد که تاهنوزهم دربين مردم اوزبيک اولوسوالي اندخوي ” تو” ودربين ديگر اوزبيکها ” تيب يا تويب”استعمال ميشود)… ديگر اين را هم ميتوان گفت که دراخير(تون) پشتو(ن) غوننه باشد تلفظ نشود اگر(ن) غوننه نباشدهم بين تون وتو يک (ن) فرق دارد که درپشتوهم بجاي ستان،جاي محل تون آمده مانند: درملتون ، پوهنتون… ودر تورکي نيزبجاي ستان، زار وجاي محل ومسکن (تو) استعمال شده است مانند :چيچکتو، جغه تو، شُليکتو،تورپاختو…. که درسطور فوقوسيعأ نام گرفته شد، بجاي پوهنتون ويونرستي بيليم تون يا (تو)، بجاي پوهنحي وفاکولته بيلر تو بجاي انستيتوت بيلگي تو وبجاي مکتب اوقول يا اوقووتو وبجاي شفاخانه ايسن تو تورکي تحريرو معادل ميشود. بجاست که گفته شود کشمش را درزبان تورکي (مييز) ميگويد باعلاوه نمودن يک حرف (م) به اوّل آن (مميز) ساخته اند، ميتوان گفت که باعلاوه نمودن يک حرف(ن) تو را(تون) ساخته اند… وازکلمات دري هم مانند جاي را حاي وجانرا حان .. ساخته اند.

درارتباط پشتونها: مؤرخين ومحققين ايراني يا ازروي بعضي ازتواريخ اسلام ويا ازروي افسانه ها بااحتمالات به اين باور شده اند که ابتدايي ترين اين قوم ازبني اسراييل اند . ودرصفحات کتاب (افغانان) جاي – فرهنگ – نژاد ،نوشته مونت استوارت اين را نيزتأييدنموده است : همچنان سيدجمال الدي افغان دراثرخود تاريخ الافغان پشتونهارا ازنسل دوسبط بني اسراييل نوشته است. که دراثر مهاجرتها خودرا به کوه پايه هاي جنوب شرقي افغانستان وپشاور ميرسانند بزندگي خود ادامه ميدهند وبالاخره باباشندگان آنجا زبان مشترک پيداميکنند که عبارت اززبان پشتو باشد. وبالخاصه قالاچ هاکه ازنسب تورکي اندازقبل دراينجا وجودداشته اند باآنها ملحق ومدغم ميشوند بااستفاده اززبان تورکي قالاچها وزبان دري به ايجاد اين زبان (پشتو)نايل ميآيند ، کلمات کثيريکه اززبان تورکي و دري درزبان پشتوموجوداست دليل اين مدعاست ودليل ديگر اينست که : اگرخواسته باشيم مضمونيرا اززبان فارسي به زبان اوزبيکي يا به پشتوبرگردانيم اوّلين کلمات آن به آخر وآخرين کلمات آن به اول جمله ميآيد واگرجمله يي را ازپشتو به اوزبيکي ويا ازاوزبيکي به پشتوترجمه نماييم درآن صورت هرکلمه جابجا ترجمه ميشودودرهردو زبان صفت قبل ازاسم تحريرو تکلم ميشود . وهمچنين درهردو زبان پسوند (ده)و (دي) درآخرجملات استعمال ميشود که درتورکي (دور، دير يا دي و ده) بجاي (است) ودرپشتوهم (دي و ده) بجاي (است) استعمال ميشود که هنوزهم دربين اوزبيکهاي مرکزميمنه ، قيصار، المار، وکهستانات فارياب بجاي دور يا دير دي (است) بيشترطرف استعمال قرار ميگيردکه نزديکيت هردو را نشان ميدهد. يا درساختار مصدر کلمات پشتو ازهمان شيوة يساول ، بوکاول ،چاپاول،هراول،قراول وغيره کارگرفته شده مانند : استول، اچول، رسول، غوله ول ،نازه ول وغيره وغيره… که مترادف باکلمات فوق مصدر تورکي ميباشد که يکسان تلفظ ميشود.

براعلاوه گروپي ازبني اسراييل (قبلأ زبانشان بايد عبراني باشد) وقالاچهاکه درفوق تذکريافت گروه ديگري از ابتدايي ترين انسانها دربين اين کوهپايه ها بنام (کرماشيها) زيست داشتند با آنها ملحق ميشوند که ازداشتن علايم انسانهاي ابتدايي آنها است که عبارت ازموجوديت درازي اضافه گي ايکه درختم پاييني ستون فقرات وعدم سنتي بودن ذکرايشان است ؛ که الي 40 سال قبل اين علايم در وجود شان ديده شده است.

اين را نيز قابل ياد آوري ميدانم که براعلاوه ازسه گروه فوق ديگر ازعروق واحفاد تورکها نيز درجريان تاريخ ازاثر زيست باهمي به آنها مدغم وملحق ومتکلم بزبان پشتو شده اند ازقبيل : جاجي ها(جوجي ها)، تورانيان،بک ها(بيک ها)، اچين ها،بابريها،تايموريها،وباقيمانده ازسلالة تيموريها، جمشيديها، زيرکيها، زووريها(ظهوريها) ،ايماقها قپچاقهاي غوروهزاره ها وتورکلانيان يا تورکانيان و اُتمان خيل ،چيلويشتي (چيل باشي ها) وميرزاکه (ميرزا اکه ) ……

بايد متذکر شدکه پارسي ها واشکانيها ازقديم ترين اقوام پارسي زبانان که مانندپيشداديان، کيانيان ساسانيان وسامانيان ادامه هاي بعدي آنها ميباشند، دري زبانان يا پارسي گويان اصلي ميباشند وديگردري گويان باداشتن نسبتي هاي قومي باابتدايي ترين عروق پارسي زبانان داراي ارتباط نسبي نميباشند بلکه ازاقوام اتراک هستندکه تغييرزبان وفرهنگ نموده اند. که هنوز بانامهاي قديمي ترين قومي ونسبي خود يادميشوند. واصل دري زبانان مانند تاي،داي،زاي، يا خيل داراي پسوند يا پيشوند نسبتي عروقي نيستند. وديگر پارسي گويان عمومأ ازاقوام اتراک ميباشندکه دردرازناي تاريخ دري گوي وجذب وحذف شده اند. مانند : قسمتي ازايماقها،تاتارها،بيات ها،باياني ها،زاولي ها،کاوليها ، تايمني ها ، تايموري ها، هزاره ها ، تورکمن هاي هزاره ها ، نايمني هاي هزاره ها، قرلوق هاي هزاره، سايغاني ها ، مولقاني ها، کوشي ها (کوشاني ها)، شاهرخيها ، قزل باش ها ، بابري ها ، تيموري ها (بازمانده گان امير تيمور) ،تورانيان ،بيک ها ، سلجوقي ها ، اوتکي ها(هوتکي ها) ، غوريها (قيپچاقها ،ايماق ها وتايمني ها ) شنسبي ها ، يفتلي ها ، بادغيسيها( باي قيزيها)، قلماق هاي کابل ، سيتي ها…….

تذکربايدداد: کتاب درسي که بچاپ رسيده وبه دپارتمنت تاريخ وادبيات پوهنتون کابل تدريس ميشود ازنزدم مفقودگرديده اسم آن کتاب نيز فراموشم شده است محصليني که آن را در پوهنتون کابل خوانده اند حتمأ ياددارند درآن قوم پشه يي ها ونورستاني ها نيز ازاحفاد کوشانيها وسيتي ها نشان داده شده است يعني تورکي النسب ميباشند.

درصفحه408 کتاب افغانان ، جاي – فرهنگنژاد ، چنين مينويسد : ناصريان به گمان اغلب بازمانده گان سيتي هاي ديروز وتاتارهاي امروز اند . ودرصفحه 434 همان کتاب ذکر ميکند : …… درمورد باشندگان هرات يک دهم دراني ومابقي مغول،ايماق، چغتايي و بلوچ اند.

موضوع ديگرقابل ذکر،موضوع ابداليها ميباشد دربعضي ازتواريخ ودايرة المعارفهاابدال را (اََودَل) پسرسوم (ترين) ودرجايي هم پسر (خبرشون ياشرخبون)فردنامدار ازآن قوم ذکرگرديده است. ودربعضي از تواريخ ابدال را يک عروق جداگانه خوانده است. اما درصفحة 359 کتاب (افغانان) جاي – فرهنگ – نژاد،چنين ذکرميکند: دُرانيان راپيشتر ابدالي ميناميدند، تا اينکه احمدشاه درپي خوابي که روحاني معروف چمکني(چکمني) ديد، نام ابدالي رابه دراني تغييرداد….. ودرصفحات 481- 482 همان کتاب نيزمشرح استدلال فوق را تصريح ميدارد. ولي متکي برسکيج صفحات اخير کتاب شجري تراکمه ابداليهارا نيزازعروق تورکمن يادکرده است.

درصفحه 290 جلددوم لغت نامه علي اکبردهخدا ابدال که ازبدل کردن وتبادله گرفته شده چنين ميخوانيم : ابدالي ازطوايف افغانستان درزمان نادرشاه درحوالي هرات منزل داشتند ونادرشاه آنان را ازسرحد ايران کوچ داده نزديک قندهارمسکن گرفتند ودرسال 1160هـ ق يکي ازبزرگان اين طايفه موسوم به احمد خان به پادشاهي تمام افغانستان وقسمتي از هندوستان نايل آمد وتمام طايفه به دراني موسوم شدند…….. دراينجاقابل تذکردانسته ميشودکه ابداليها درحقيقت از (اَودل)گرفته شده باشدوياخبرشون ياشرخبون فردي ازچنين قومي بوده باشد داراي تاريخ ديگري ميباشندولي گنگ، والي بالاي ادعاي شجرة تراکمه مهر صحه بايد گزاشت (ابداليها) درحقيقت تورک باشند وغلجيها هم تورک اند ، پس پشتونهامتشکل اکثرأ ومطلقأ ازتورکها بايدباشند. به هرصورت اين بمعني آن نيستکه هرقوم وعروقي که زبان وفرهنگ خودرا تغييرداد نسب خودرا نيز تغيرداده باشد. اگرنسب خودرا دقيقتر شناسايي کرده نميتوانند ازمورفولوژي يعني شکل وشمايل وسيماي ظاهري شان هويداست که دراصل تورکي الاصل ميباشند. براي اينکه قديمي ترين پارسي ويا پشتون اگرباديگر قومي ارتباط خوني نگرفته باشند تغيرشکل ننموده اند وآن پارسي گوي يا پشتوزبانيکه چهره اوّلي پارسي وپشتون را ندارند تورکي الاصل ميباشند.

بلي چنين گروهي هم وجود دارندکه بکلي اصل نسل خودرا گم کرده وخودرا ازنسب پارسي الاصل ميدانند مانند: آنها ييکه ازنسل يوناني ها که داراي چشمان آبي ويا قسمأ ميشي وعلايم بخصوص يوناني را دارند که با شکست سلالة سکندر درکوه پايه هاي هندوکش وپنجشيرونورستان پناه برده زنده مانده اند ويا بعضي ازعروق تورکي مانند کاوليها وزاوليها …..

ادامه نوشته

خطاب به آقای محقق

طوری که  همگان می دانند آقای محقق یکی از حامیان اصلی حامد کرزی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری بود.
وی هر از گاهی به خاطر مخدوش ساختن افکار مردم عادی قوم هزاره دست به کارهایی از قبیل اعتصاب غذایی، کاری و تجمعات اعتراض آمیز می زند و گاهی هم در گفتگو با رسانه ها از عملکردهای حکومت حامد کرزی انتقاد کرده و مشروعیت حکومت وی را زیر سوال می برد.
پس کسی نیست که از آقای محقق سوال کند وقتی چنین بوده و یا اینچنین است چرا وی با تمام توان از حکومتی که اکنون ایشان آن را فاسد و غیرمشروع می داند، حمایت کرد؟
جناب محقق نمی دانست تمام وعده هایی که آقای کرزی به وی می دهد صرفا به خاطر جمع آوری رای مردم هزاره در جریان مبارزات انتخاباتی است و بس و به هیچ یک از وعده هایش جامه عمل نخواهد پوشید.

پیشنهاداتی که محقق برای آقای کرزی در جریان مبارزات انتخابات نموده بود قرار ذیل است:

پنج سال ضمانت برای قوم هزاره که به آرامی بتوانند زندگی نمایند، سپردن چند وزارت خانه به افراد مربوط بخود، تحت نام قوم هزاره، تغییر چند ولسوالی هزاره نشین به ولایت، حل مسـأله هر ساله یورش بردن کوچی ها به مناطق هزاره نشین در تابستان

البته شرطهای دیگری هم بود که همین چهار شرط بالا، شرط های اساسی وی به خاطر حمایت از آقای کرزی در زمان مبارزات انتخاباتی را تشکیل می داد.

آقای محقق که پنج سال ضمانت به خاطر زندگی آرام مردم هزاره از حامد کرزی گرفته بود اما ما شاهد یورش دوباره یک تعداد افراد مجهول الهویت تحت نام کوچی به مناطق هزاره نشین بودیم که این خود عدم پایداری آقای کرزی و ضعف آقای محقق را در قبال سیاست مدار بودن ایشان نشان می دهد.

در مورد وزیران پیشنهادی محقق به حامدکرزی و رد آنها از طرف مجلس نماینده گان باید بگوییم که این همه بازیهای پشت پرده در داخل ارگ ریاست جمهوری برنامه ریزی و اجرا می شود، قسمی که نمایندگان دست نشانده حکومت با دستور گیری از حامد کرزی وزیران پیشنهادی حامیان وی را رد می کنند تا ضربه مهلکی به وی و چهره هایی مثل او که از حامد کرزی در دوران انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرده بودند، زده باشند و چهره های شان را میان مردم بدنام سازند که این باز هم بر می گردد بر نبود نبوغ سیاسی آقای محقق و امثال وی.

براساس اطلاعات روزنامه آرمان ملی، آقای محقق طرح تغییر چند ولسوالی اکثرا هزاره نشین را تهیه و به حامدکرزی سپرده بود که طرح وی از همان اوایل به باد فراموشی سپرده شد و حامدکرزی هیچوقت این چنین کاری را نخواهد کرد.

طرح چهارم محقق که حاوی مساله یورش تعدادی افراد بی هویت تحت نام کوچی به مناطق هزاره نشین بود که ما بازهم شاهد یورش بردن، سوختاندن مزارع، خانه ها و آواره ساختن هزاران تن از مردم هزاره مان بودیم.

پس آقای محقق که خود را رهبر قوم هزاره و سیاست مدار می گیرد، چه جوابی به این همه نابسامانیهایی که در حق مردم هزاره صورت گرفت، دارد؟ این همه مشکلات بوجود آمده، نبود آگاهی درست آقای محقق از سیاست امروز کشور نشان می دهد و چنین می رساند که پشت پرده زد و بندهای دیگری وجود داشته و دارد.

جناب محمد محقق روزهایی که سر و صدا برپا کرده بود به هر گوشه از مناطق مرکزی و شمال سفر می کرد و برای آقای کرزی مبارزات انتخاباتی می کرد و از مردمش می خواست تا رای خود را ضایع نساخته و آن را به صندوق انتخاباتی حامدکرزی بریزند و در هر گوشه از افغانستان جلسه و گردهماییهایی را به طرفداری از کرزی تشکیل می داد و مردم را تشویق به رای دهی به کرزی می کرد، پس اکنون چرا این قدر ناتوان شده تا پیشنهادات خود را که به کرزی داده بود، در برآورده ساختن آن ناتوان مانده است.
جناب محقق چرا در همان زمان تصمیم درست نگرفتید و قوم هزاره را تا حدی مجبور به رای دهی به آقای کرزی نمودید؟ آیا نمی دانستید که آقای کرزی به وعده های خود پایبند نیست و هیچ یک از شرط های شما را جدی نمی گیرد و صرفا منتظر به قدرت رسیدن با استفاده از شما و دیگر انسانهایی مثل شما هستند و بعد هر چه آقای کرزی خود بخواهد آن را انجام می دهد و شما را به حاشیه می راند.
جناب محقق اکنون هرچه شما سرو صدا برپا کنید، هیچ تاثیری بر تصمیمات کرزی نمی گذارد چرا که مردم همه شاهکارهای شما را در به قدرت رساندن آقای کرزی دیده اند و شنیده اند و می دانند که شما خود یکی از حامیان سرسخت آقای کرزی بودید و به وی تا حد توانایی خود مشروعیت بخشیدید. پس چرا حالا عوام فریبی می نمایید؟

آقای محقق اگر سیاست بلد نیستید، پس بگذارید دیگران که توانمندی سیاست بازی درست دارند و می دانند چگونه حق خود را بدست بیاورند، وارد صحنه سیاست شوند. تا چه وقت عوام فریبی؟ تا چه وقت پول پرستی؟
پس بر مردم شریف هزاره کشورمان است تا تصمیم سرنوشت خود را، خودشان بگیرند و نگذارند تا هر کسی به نام رهبر قومی با سرنوشتشان بازی نامشروع سیاسی نموده، با استفاده از اعتراضات و حرکتهای مدنی حقوق خود را بدست بیاورند.

ادامه نوشته

اخبارومقالات روز

باز هم، ملیشه سازی

به استناد گزارش واشنگتن پست، گفته می‌شود که طرح کمک به روستاییان برای دفاع از خودشان در برابر طالبان، که از طرف جنرال پتریوس پیشنهاد شده است، با مخالفت آقای کرزی رو به رو شده است. جنرال پتریوس با تاکید بر این‌که تغییر فرماندهی به معنای تغییر در استراتژی جنگ نیست، گفته است که به مردم روستایی باید کمک شود که خودشان بتوانند علیه طالبان بجنگند. این طرح قبلا آزموده شده توسط دولت خلقی، که بعدا به پیمانه وسیع‌تری توسط حکومت مجاهدین مورد اجرا قرار گرفت، نه فقط موجب شدت گرفتن خصومت‌های قومی و رقابت‌های ناسالم سمتی و منطقه ای در افغانستان شد که بدتر از آن، جنگ سالاران گوناگون را بر مقدرات مردم افغانستان مسلط ساخت و از سلطه و سیطره حکومت بر همه مناطق کشور جلوگیری کرد. گفتنی است که ایده این طرح ناموفق، قبلا نیز مطرح شده بود و دولت یا شخص آقای کرزی در مخالفت با آن، موضع‌گیری نکرده بود. ظاهرا مقام های ارشد امریکایی قصد دارند این پروژه را در بیست منطقه گوناگون، تجربه کنند. مناطقی که احتمالا در طرح‌های قبلی وجود نداشتند. این در حالی است که اوباما قصد ارسال 30 هزار نیروی بیشتر را به افغانستان، اعلام کرده است. بی‌هیچ گفتگویی یکی از فوری‌ترین نتایج اجرای چنین طرحی کند شدن روند افزایش و تربیه نیروهای اردوی ملی خواهد بود، زیرا خیلی از کسانی که ممکن است قصد پیوستن به اردوی ملی را داشته باشند، ترجیح دهند در گروه‌های دفاع محلی سمت و منطقه خود نام‌نویسی کنند که احتمالا امتیازات و فرصت‌های برتری دارد. حالا تربیه و آموزش چنین قطعاتی چگونه و طی چه مدتی انجام خواهد یافت؟ از طرف دیگر امکان این که تروریست‌ها و هراس افگنان محلی نیز بتوانند از طریق آشنایی‌ها و تعلقات سمتی و منطقه‌ای، در چنین قطعاتی نفوذ کنند، اندک نیست. چیزی که نمونه‌های آن را در گذشته دیده‌ایم. در هر صورت این طرح، طرحی است عقیم که نتایج و پیامدهای منفی آن برای مدت‌های مدید دامن‌گیر مردم افغانستان خواهد شد.  این طرح رقابت ناسالمی را نهادینه خواهد کرد که از میان بردن آن در شرایط کنونی ممکن نخواهد بود. بهتر آن خواهد بود که همه کوشش‌ها وقف تقویت و تربیه اردوی ملی و نیروهای امنیتی گردد. نیرویی که در همه مناطق کشور و با داشتن انگیزه‌های فرامنطقه‌ای  و فراسمتی به دفاع از کشور پردازد.  هرگاه نیروهای محلی و سمتی تشکیل شود، عملکرد آن بر سایر نیروهای امنیتی نیز اثر خواهد گذاشت، به ویژه این‌که نطفه‌های وایروس قوم‌پرستی و سمت‌گرایی در همه جا وجود دارد و اردوی ملی نیز از آن مصوون نیست. در واقع نزاع‌های منطقه‌ای و کوچه به کوچه در آغاز دهه هفتاد هجری توسط آن‌هایی حمایت و حتا هدایت می‌شد که به نام نیروهای دفاع خودی یاد می‌شدند و ستون فقرات جنگ‌های داخلی را می‌ساختند.

ادامه نوشته

نامه های پیامبر بزرگوار اسلام به سه پادشاه

اسلام دینی جهان شمول است و پیام یکتاپرستی آن همه جوامع بشری را فارغ از رنگ و نژاد شامل می‌شود، بر همین اساس پیامبر(ص)، رسالت خود را در حوزه سیاست خارجی، با ارسال نامه‌هایی به پادشاهان سرزمینهای ایران، روم و حبشه آغاز کرد.

پیامبر اکرم سه نامه به سران کشورهای مطرح آن روز نگاشت تا آنان را به اسلام دعوت کند . نجاشى حاکم حبشه ، خسرو پرویز شاهنشاه ایران و هرقل امپراتور روم شرقى .

*
نخستین نامه، نامه‏اى است که از سوى پیامبر و توسط دحیة کلبى به هرقل امپراتور روم شرقى ارسال شد:

بسم الله الرحمن الرحیم


من محمد بن عبدالله و رسوله الى هرقل عظیم الروم سلام على من اتبع الهدى. اما بعد: فانى ادعوک بدعایة الاسلام، اسلم تسلم و اسلم یؤتک الله اجرک مرتین. فان تولیت فعلیک اثم الاریسین.

به نام خداوند بخشنده مهربان

از محمد بنده و فرستاده خدا به هرقل، بزرگ رومیان . کسى که پیرو راستى گردد گزند نمى‏بیند. اسلام بیاور تا سالم بمانى و اسلام بیاور تا خدا دوبار تو را پاداش دهد و اگر از پذیرش آن سر باز زدى، گناه رعایا (کشاورزان) بر گردن تو خواهد بود.

*
دومین نامه به نجاشى پادشاه حبشه است که عمر و بن ابى امیه ضمرى مأمور ابلاغ آن شده بود:

بسم الله الرحمن الرحیم


من رسول الله الى النجاشى الاصحم ملک الحبشه .

سلم انت . فانى احمد الیک الله الملک القدوس السلام المومن المهیمن و اشهد ان عیسى بن مریم روح الله و کلمته القاها الى مریم البتول الطیبه الحصینه فحملت ‏بعیسى فخلقه الله من روحه و نفخه کما خلق آدم بیده و نفخه . انى ادعوک الى الله وحده لاشریک له و الموالاة على طاعته و ان تتبعنى و تومن بالذى جاءنى، فانى رسول الله و بعثت الیک ابن عمى جعفر و نفرا معه من المسلمین . فذا جاءک فاقرهم، و دع التجبر. فانى ادعوک و جنودک الى الله، فقد بلغت و نصحت، فاقبلو نصحى . والسلام على من اتبع الهدى .

به نام خداوند بخشنده و مهربان


از محمد پیامبر خدا به نجاشى اصحم پادشاه حبشه.

تو با ما در صلح هستى . من بر خداى ملک قدوس سلام مؤمن مهیمن درود مى‏گویم و شهادت مى‏دهم که عیسى پسر مریم روح خدا و کلمه اوست که وى را به مریم دوشیزه پاکیزه القا کرد و عیسى را بار گرفت و خدا عیسى را از روح خود آفرید، چنان که آدم را با دست و دمیدن روح خود در او آفرید. من تو را به خداى یگانه بى‏شریک و اطاعت از وى دعوت مى‏کنم که پیرو من شوى و به خدایى که مرا فرستاده ایمان بیاورى که من پیغمبر خدایم و پسر عمویم جعفر و جمعى از مسلمانان را به سوى تو فرستاده‏ام و چون بیایند، آن‏ها را بپذیر و از تکبر بر کنار باش که من تو را با سپاهت ‏به سوى خدا مى‏خوانم. من پیام خدا را ابلاغ کردم و اندرز دادم . اندرز مرا بپذیر و درود بر آن که پیرو هدایت‏ شد.

*
نامه پیامبر اسلام به خسرو پرویز پادشاه ایران که توسط عبدالله بن حذافه سهمى به خسرو رسانده شد:

بسم الله الرحمن الرحیم

من محمد رسول الله الى کسرى عظیم الفارس . سلام على من اتبع الهدى و آمن بالله و رسوله و شهد ان لااله الا الله وحده لاشریک له و ان محمد عبده و رسوله. ادعوک بدعاء الله فانى رسول الله الى الناس کافة لانذر من کان حیا و یحق القول على الکافرین. فاسلم تسلم . فان ابیت فان اثم المجوس علیک .

به نام خداوند بخشنده و مهربان


از محمد فرستاده خدا به خسرو، بزرگ پارسیان. درود بر آن که پیرو هدایت ‏شود و به خدا و پیغمبر وى ایمان آورد و شهادت دهد که خدایى جز خداى یکتا نیست. من پیامبر خدا به سوى همه کسانم تا زندگان را بیم دهم . اسلام بیاور تا سالم بمانى و اگر دریغ کنى گناه مجوسان به گردن تو است.


محمد بن جریر طبرى، تاریخ الرسل و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم (بیروت، دارالتراث، 1378 ه.) ذیل وقایع سال ششم هجرى.

اخبارومقالات روز

شوراهای محلی نهادهای غیررسمی موازی با دولت

در حالی که اکثر اعضای شوراهای محلی را افراد بی سواد و غیرمسلکی تشکیل می دهند، اما این شوراهای غیررسمی در بیشتر موارد تصامیم فراتر از صلاحيت شان اتخاذ می نمایند و قضایای جرمی و حقوقی را حل و فصل می کنند.
این شوراها پس از آغاز برنامه همبستگی ملی توسط وزارت احیا و انکشاف دهات، شکل گرفتند.

شوراهای محلی مسوولیت دارند تا اولویت های پروژه های انکشافی را در مناطق شان تعیین کنند.
در حالی که این شوراها تنها به منظور تشخیص اولویت ها در مناطق شان شکل گرفته اند، اما فعالیت هایی فراتر از صلاحيت شان، به خصوص در قسمت حل و فصل قضاياي جرمي، حقوقي و منازعات، انجام می دهند.
چنانچه برخی از اعضای این شوراها می گویند، فساد اداری در نهادهای دولتی و طولانی بودن روند رسیدگی به جنجال ها و منازعات محلی، باعث شده است تا مردم برای حل موارد جنجالی، به این شوراها مراجعه کنند. اعضای این شوراها می افزایند در خیلی از موارد نهادهای عدلی و قضایی دوسیه هایی را برای رسیدگی و حل، به این شوراها می فرستند.
حاجی محمد موسی خان، یک تن از اعضای شورای محلی موسوم به شورای «صلح» در ولسوالی پغمان کابل می گوید زمانی که کدام مشکلی در میان مردم در این ولسوالی رخ می دهد، آنان به ولسوالی مراجعه می کنند اما ولسوال عرایض شان را برای رسیدگی به شورا می فرستد. او افزود پس از بحث و تحقیق بالای موضوع، اعضای این شورا بالای آن، تصمیم نهایی را می گیرند. حاجی محمد موسی خان گفت: «افغانستان یک جامعه سنتی است، همین که ما در مقابل روس ها قیام کردیم، فرماندهی همین بزرگان ما بود. همین که در برخی از مناطق این کشور امنیت تامین است، از برکت همین بزرگان است. از طرف دیگر خود حکومت هم احترام زیادي به موی سفیدان و بزرگان دارد، و اگر حرف موی سفیدان را گوش نکند، باوجودی که همین مقدار توپ، تانک و طیاره است، یقین کنید که شما دیگر از کمپنی بالاتر آمده نمی توانید.» وی افزود: «مردم اول عرایض خود را به حکومت تقدیم می کنند اما بازهم همین حکومت، همین مقام ولسوالی و محکمه، جریان را دوباره به موی سفیدان و شورا راجع می سازند که شما (شورا) این مشکلات را حل کنید تا آتش نفاق در میان مردم بلند نشود.»
شورای صلح ولسوالی پغمان که توسط عبدالرب رسول سیاف، یک تن از فرماندهان سابق جهادی و عضو کنونی مجلس نمایندگان شکل گرفته و رهبری می شود، به گفته ی اعضای آن، فیصله هايی مطابق با قانون صادر می كند. حاجی محمد موسی خان اضافه می کند که این شورا غیررسمی است اما پل ارتباطی میان حکومت و مردم می باشد.
با آن که نهادهای مربوط به دولت در تمام ولسوالی ها حضور دارند، اما به گفته اعضای شورای صلح در پغمان، به قضایایی که در مدت یک هفته در این شورا رسیدگی می شود، در طول یک سال حکومت به آن ها رسيدگی کرده نمی تواند. محمد موسی خان می افزاید که برخی از افراد اکنون مستقیما عرایض شان را به شورا تحویل می دهند و به نهادهای عدلی و قضایی دولت مراجعه نمی کنند. او می گوید: «در افغانستان قانون کاغذپرانی حاکم است نه قانون. در افغانستان زور، فساد، رشوت و بی قانونی حاکم است که مردم ما توانایی اين قدر نابسامانی ها را ندارند. به همین دلیل به موی سفیدان خود مراجعه می کنند.»

ایجاد عقده
بیشتر قضایایی که از سوی شورای صلح ولسوالی پغمان کابل حل و فصل شده اند، عبارت از جنگ و دعوا بر سر زمین، آب، قتل، اختطاف و دیگر منازعات محلی و حقوقی می باشند. خالقداد، یک تن دیگر از اعضای این شورا می گوید که آنان از آغاز سال جدید خورشیدی تاکنون به 25 قضیه جرمی و حقوقی رسیدگی کرده اند. به گفته او، فيصله هاي نهادهای دولتی، نمی توانند که مشکل را به صورت ریشه ای حل کنند. خالقداد می افزاید فیصله های نهادهای دولتی باعث ایجاد «عقده» در طرف های منازعات می شوند. وی اضافه می کند: «نهادهای دولتی عقده به بار می آورند و یک جانبه قضاوت می کنند. اما، ما هر دو طرف دعوا را راضی می سازیم و میان شان مصالحه می کنیم که در میان شان عقده نمی ماند و محبت و صمیمیت به بار می آید.»
همچنین زلگی احمدی، رییس شورای محلی قریه صلاح خان خیل ولسوالی سید خیل ولایت پروان، می گوید این شورا که از سوی وزارت احیا و انکشاف دهات به منظور تشخیص اولویت های پروژه های همبستگی ملی ایجاد شده بود، به «کشمکش» های محلی نیز رسیدگی می کند. به گفته او، بیشتر منازعات در میان باشندگان این قریه بر سر زمین و آب رخ می دهد و آنان به منظور رسیدگی به این منازعات، ابتدا به شورای محلی مراجعه می کنند. رییس شورای محلی قریه صلاح خان خیل می گوید: «مردم برای رسیدگی به کشکمش های شان ابتدا به شورا مراجعه می کنند و اگر شورا توانست فیصله کند که خوب، و اگر نتوانست بعد به ولسوالی مراجعه می کنند.»
آقای احمدی تاکید می کند که مردم به فیصله های این شورا احترام دارند و مورد پذیرش شان قرار می گیرد. او می گوید مردم از فساد اداری در نهادهای دولتی اطلاع دارند و از همین رو تا حد توان نمی خواهند به نهادهای عدلی و قضایی مربوط به دولت جهت رسیدگی به مشکلات قضایی و جرمی شان مراجعه کنند.
همچنین عبدالسلام، عضو دیگر شورای محلی قریه صلاح الدین خیل ولسوالی سیدخیل می گوید تا جایی که اعضای شورا می توانند به قضایای جرمی و حقوقی رسیدگی می کنند. به گفته او، این شورا از زمان ایجادش تاکنون به هشتاد درصد از منازعات محلی رسیدگی کرده است. او گفت: «اول مردم جهت حل مشکلات قضایی شان به شورا مراجعه می کنند و اگر به ولسوالی هم بروند، پس به همین جا (شورای محلی) راجع می شوند. چون شورای محلی مربوط به خود همان محل است و با تمام چیزها آشنایی دارد.»
شوراهای محلی که نهادهایي غیررسمی هستند، با فعالیت هايي فراتر از محدوده صلاحیت شان، می توانند موجودیت نهادهای دولتی را در محلات و مناطق دور دست زیر سوال ببرند و اعتماد مردم را نسبت به دولت كمرنگ سازند.

ادامه نوشته

خلیلی استعفا خواهد کرد

  يک منبع آگاه گفت به تعقيب موضع گيرى محمد کريم خليلى، معاون دوم رئيس جمهور در قسمت رويداد دايميرداد و بهسود اکنون رئيس جمهور کرزى با معاون خود در فضاى سرد کار مى کند و تلاش دارد تا وى را وادار سازد از سمت خود استعفا دهد.

سفر چند بار محمد کريم خليلى به انگلستان به منظور معالجه و تداوى اين فرصت را براى حامد کرزى داد تا خليلى علت استعفاى خود را معاذير صحى وانمود کند اما وى که گفته مى شود از وضعيت صحى مناسب برخوردار است تاکنون نسبت به فشارهاى حامد کرزى تسليم نشده و نمى خواهد استعفا دهد.

براساس اطلاعات روزنامه آرمان ملی، رئيس جمهور در نظر دارد تا با دور شدن خليلى از سمت معاونيت دوم رياست جمهورى سيد نورالله، معاون جنبش جنرال دوستم را بعنوان معاون دوم خود بگمارد.

آشفتگى وضعيت در مناطق هزاره نشين در بهسود و دايميرداد، راى عدم اعتماد دو وزير (دانش و نجفى) از پارلمان، مناسبات حامدکرزى را با جامعه هزاره دچار مشکل ساخته و حامدکرزى ديگر اعتماد اين قوم را از دست داده است.

با آنکه معلوم است سياستمداران هميشه مشکلات را ميان خود کتمان مى کنند، ما منتظر جواب معاون دوم رئيس جمهور در اين رابطه مى باشيم

معلمین مکاتب درصفوف طالبان مسلح  

به گزارش خبرنگار سایت ولایت غور، دربین کسانی که اخیراً درولایت غور علیه دولت فتوی جهاد صادره نموده  و دست به اعمال خرابکارانه زدند 45 تن از معلمین مکاتب مختلف ولایت غور شامل  اند. معلمین که درصفوف طالبان همکاری مینمایند اغلباً مربوط مکاتب مناطق گرم سیر میباشند که میخواهند ایام رخصتی را در خدمت طالبان مسلح سپری نمایند. ونکته جالب توجه اینست  که درعین زمان از  ریاست معارف معاش ماهوار دریافت مینمایند.

معلم نماهای نمک حرامی که  با گرفتن مزد از دولت بجای تعلیم و تربیه اولاد مردم ، به ظلم و ستم و بیداد گری میپردازند ، و بجای قلم وکتاب و تباشیر وتخته تدریسی ، کلاشینکوف و نارنجک و وسکت انحاری را بکار میگیرند. زمانیکه موضوع را از ریس معارف جویاشدیم ، او میگوید بنابه معاذیر امنیتی ، کمبود پرسونل ، تعطیلی مکاتب مناطق گرم سیر و مصلحت های منطقوی ریاست معارف غور نمیتواند بر عملکرد معلمین خویش نظارت داشته باشد. به قول رئیس معارف وظیفه ارگانهای کشفی است تا هنگام مواجهه با همچو حالات به شناسائی افراد بپردازند  نه  معارف ؛ زیرا  کشف و شناسائی افراد و جرایم جزء وظایف معارف نبوده و ریاست معارف درین بخش کدام مسئولیت قانونی ندارد.

به گفته کارمندان ریاست معارف ولایت غور درطی 4 سال اخیر تعدادی بیشماری مکاتب نوتأسس ایجاد گردیده که با افزایش مکاتب ، ریاست معارف  طوری فزاینده  به  کاهش کیفیت درسی و عدم پابندی معلمین به مقرراات مکتب مواجه گردیده است .

اخبارومقالات روز

 

36  نامزد از لیست نهایی انتخابات حذف شدند

کمیسیون شکایات انتخاباتی 36  نامزد انتخابات پارلمانی را به شمول پنج نامزدی که از لیست ابتدایی حذف شده بود، به دلیل عضویت آن ها در گروه های مسلح غیرقانونی، از لیست نهایی نامزدان انتخابات پارلمانی حذف کرد.
احمد ضیا رفعت، سخنگو و عضو کمیسیون شکایات انتخاباتی، در نشست خبری روز گذشته به خبرنگاران گفت افرادی که متهم به عضویت در گروه های مسلح غیرقانونی بودند، پس از مدت تعيين شده از سوی این کمیسیون، نتوانستند اسناد عدم عضویت شان در گروه های مسلح غیر مسوول را از کمیسیون ویژه رسیدگی به اتهام ها علیه نامزدان به دست آورند.
به گفته رفعت، کمیسیون بررسی فرماندهی یا عضویت نامزدان در گروه های مسلح غیرقانونی، وابسته به کمیسیون مستقل انتخابات که صلاحیت رسیدگی به اتهام ها علیه نامزدان را دارد، با ارایه به کمیسیون شکایات انتخاباتی، سی و یک تن از نامزدان انتخابات پارلمانی را، عضو گروه های  مسلح غیر قانونی دانسته است.
رفعت گفت: «نامزدان متهم به عضویت در گروه های مسلح غیر قانونی در جريان مهلت قانونی تعيين شده از سوی کمیسیون شکایات انتخاباتی به منظور دفاع از خود در برابر کمیسیون بررسی فرماندهی یا عضویت  کاندیدان در گروه های مسلح غیر قانونی، نتوانستند سند برايت را به دست آورند. بنابراین، کمیسیون شکایات انتخاباتی، نامزدان متهم به عضویت در گروه های مسلح غیر قانونی را بر طبق بند هفتم ماده دوازدهم قانون انتخابات، محکوم به محرومیت از حق نامزدی می داند.»
به گفته وی، در کمیسیون یاد شده نمایندگانی از وزارت های دفاع، داخله و ریاست عمومی امنیت ملی به سرپرستي كميسيون انتخابات حضور دارند.
یک مسوول کمیسیون شکایات انتخاباتی که نخواست از وی نام برده شود به روزنامه 8 صبح گفت در میان کسانی که حذف شده اند، هیچ یک از چهره های سرشناس و اعضای  کنونی مجلس نمایندگان به چشم نمی خورد.
بر بنیاد اعلام لیست ابتدایی، دو هزار و 577 تن خود را برای احراز 249 کرسی مجلس نمایندگان، نامزد کرده بودند. کمیسیون شکایات انتخاباتی، پیش از این نیز نام پنج تن را از لیست کاندیدان پارلمانی حذف کرده بود.
بر بنیاد تصمیم کمیسیون شکایات انتخاباتی، در حال حاضر 36 تن نمی توانند در انتخابات پارلمانی که قرار است در 27 سنبله برگزار شود، حضوریابند.
هرچند، کمیسیون شکایات انتخاباتی، اعلام اسامی نامزدان حذف شده از سوی این کمیسیون را از صلاحیت های کمیسیون مستقل انتخابات می داند ولی تاکید دارد افراد حذف شده مربوط به هفده ولایت افغانستان می باشد.
در این میان، بیشترین نامزدهایی که از شرکت در انتخابات پارلمانی حذف شده اند، مربوط به ولایت های شمالی، غربی و مرکزی افغانستان می شوند.
رفعت می گوید بررسی عضویت نامزدان در گروه های مسلح غیرقانونی، در صلاحیت کمیسیون شکایات انتخاباتی نیست.
رفعت گفت: «کمیسیون شکایات انتخاباتی، هر گونه تخلف و تخطی را بررسی می کند و در مورد آن فیصله صادر می کند، اما در مورد کسانی که عضو گروه های مسلح غیرقانونی هستند، کمیسیون شکایات انتخاباتی دوسیه های شان را بررسی نمی کند، فقط همان کمیسیون وظیفه دارد تا شناسایی کند که کی ها عضو گروه های مسلح غیرقانونی هستند یا فرمانده گروه های مسلح غیرقانونی.»
هم اکنون پیکارهای انتخاباتی نامزدان انتخابات پارلمانی ادامه دارد، مقام های کمیسیون شکایت انتخاباتی می گویند افزون بر 500 شکایات از مراحل گذشته روند انتخابات پارلمانی، از شروع پیکارهای انتخاباتی، 50 مورد شکایت هاي ديگر مانند، نصب تصاویر و برگه های تبلیغاتی نامزدان در مکان های دولتی و شخصی، حتک حرمت و افترای یک نامزد به نامزد دیگر و چگونگی حذف پیش از وقت نامزدان از لیست نهایی، به این کمیسیون رسیده است.
بر بنیاد قانون انتخابات، فیصله کمیسیون شکایات انتخاباتی نهایی می باشد و کمیسیون مستقل انتخابات باید به آن عمل کند.
در عین حال، سخنگوی کمیسیون شکایات انتخاباتی هشدار می دهد در صورتی که از نامزدان تا روز انتخابات، عضويت شان در گروه هاي مسلح غيرقانوني شناسایی شوند و یا از سوی محاكم به حرمان از حقوق مدنی مجرم شناخته شود، از لیست نهایی نامزدان حذف خواهند شد.
رفعت گفت: «تا روز انتخابات هم اگر کسانی شناسایی شوند که فرمانده یا عضویت در گروه های مسلح غیرقانونی دارند و از سوی کمیسیون خاصی که به همین منظور تاسیس شده است، به کمیسیون شکایات انتخاباتی معرفی شوند، طبیعی است  که کمیسیون شکایات انتخاباتی به حذف نام های شان از فهرست نامزدان  خواهد پرداخت.»

ادامه نوشته

ملا محمد عمر  رهبر فراری طالبان بازداشت شد!

یک  منابع خبري پاكستان از دستگيري ملاعمر رهبر طالبان افغانستان ، در خاك پاكستان خبر داد.

شبكه خبري جيئو در پاكستان به نقل ازمنابع خبري امريكايي اعلام كرد، ملا عمر سه ماه قبل در شهر كراچي پاکستان دستگير شده است و در بازداشت استخبارات پاکستان به سر می برد.

اما تاکنون دولت و منابع نظامي پاكستان اين خبر را تاييد نكرده اند .

                          کامپیوتری که سن شما را پیش بینی می کند

كارشناسان موفق به ارائه مدل کامپیوتری جديدي شده‌اند كه با شبيه‌سازي زندگي بشر نشان مي‌دهد هرچه طول عمر افزايش يابد، ميزان بروز بيماري‌ها و دردهاي ناشي از سالخوردگي در افراد كمتر مي‌شود.

به گزارش سي‌نت، در اين شبيه‌سازي کامپیوتری مدلي ارائه شده است كه احتمال رسيدن سن شما به 100 سالگي را به سادگي پيش‌بيني مي‌كند.

اين مدل ساختار ژنتيكي افرادي كه به سن 100 و 110 سالگي رسيدند را بررسي كرده است و بيان مي‌دارد كه افزايش سن با ميزان بروز دردها و بيماري‌ها در افراد رابطه عكس دارد و هرچه طول عمر افراد به 100 سال نزديك‌تر مي‌شود، ميزان بروز بيماري‌هايي مانند فشار خون، زوال عقل و اختلالات قلبي-عروقي در آن‌ها كمتر مي‌شود.

نتايج حاصل از مطالعه دانشمندان حاكي از آن است كه از 6 هزار نفري كه روي كره خاكي زندگي مي‌كنند، تنها يك نفر به سن 100 سالگي مي‌رسد و در اين ميان، 85 درصد افراد 100 ساله در كره زمين را زنان تشكيل مي‌دهند.

طراحان اين مدل کامپیوتری كه نتيجه تحقيقات آنها در آخرين شماره از نشريه بين‌المللي Science منتشر شده است، اعلام كردند كه هنوز به طور مطمئن نمي‌توان از اين سيستم شبيه‌سازي استفاده كرد.

اين دانشمندان صحت نتايج حاصل از بررسي سيستم شبيه‌ساز کامپیوتری خود را 77 درصد گزارش كرده‌اند.

               مختصری از تاريخ ايماق ها و نژاد ترك ها در افغانستان

قسمت اول

ايماقها: اصل کلمه اويماق بوده درصفحات تاريخ اويماق، اويماقات، اويماقلي،اويماغلي ياايماق وايماغلي آمده است برعلاوه که به تورکي بودن اصل کلمه هيچ شک وترديدي وجودندارد اين کلمه چگونه بالاي اين قوم گذاشته شده است يعني که اين قوم ياتورکي الاصل بوده و يا اين نام را تورکها بالاي اين قوم گذاشته وبه قسم جز تورکي الاصل قدامت تاريخي داده اند.

به اين قوم که گاه گاهي، جمشيدي، ايماق يا ايماقات اويماق يا اويماقات گفته اند بايد متذکرشد که تورکها ازسومري ها تاسلجوقي ها وتيموريها فيصدي زياد ايشان صحراگرد وصحرانشين بوده اند،در ارتباط به ايماقهاييکه مانندبخشي ازايماقهاي ميمنه که خودرا کويي ياکوهي ميدانند برعلاوه دلايل فوق دليليکه درصفحه 121 کتاب خاطرات دودمان تورک واوزبيک در مسير تاريخ تأليف ابي الاسفارعلي محمدبلخي آمده است:… قدامت تورک ها که در جزيرة قرَم 3 هزارسال پيش از حضرت عيسي (ع) قبيله ي بناءًم طاوري (تاوري) سکونت داشته اند اين قبيله ي که تورکي به قوم کوهي يا کوهستاني تعبيرشده است 4986 سال قدامت تاريخي دارند.

اين جمله را مأخذ ازصفحه 33 رساله تاريکي هاي سرخ ومجلّة وارليق شماره 7و8 سال پنجم ماههاي مهر وآبان 1362 ص 5 نشان داده است.

درصفحه 143 همان کتاب در باره ايماقها چنين آمده است:… اگر از شعوب ابتدايي باشد که ازقبيله اصلي که شامل 92 عروق ميباشد مجزاشده باشد تاجايي در تواريخ وجود دارد مانند قبيلة : آچاميلي، قازاياقلي، که از قبيلة (مين) انشعاب کرده اند

عروق (مين) به استناد ص 124 و 131 همان کتاب عروق نمبر(1) از 92عروق احفاد اتراک بوده است.

دررابطه به کويي ياکوهي بودن اين قوم بايد گفت: ازاينکه درزبان مردم کويي بوده قرارگفته هاي بزرگسالان ومحاسن سفيدان محلی درطول کمترازيک قرن است که دري زبانان به معني تورکي آن ارجي نگذاشته اصل کلمه را اززبان دري تعبير نموده کوهي تحريرنموده اند.

درصفحات (70-79) تاريخ مقيم خاني نوشته (منشي محمديوسف شبرغاني) درقرن 10 و11هـ ايماقات را از سلالة تورک خوانده ايماقهاي قندوز و قطغن (قتغن) زمين را قرايي تحرير نموده است. ازقوم بزرگ قرايي ياقره يي در المار، قيصاروکوهستانات ولايت فارياب نيز وجود دارندکه بزبان تورکي اوزبيکي تکلم مينمايند. اين به همه گان واضح است کلمه قره يا قرا (سياه) تورکي ميباشد. در صفحة 3728 جلد3 لغتنامة علي اکبر دهخدا آمده است: (تورکي مغولي) تبار و قبيله (غياث اللغات) چ ايماقات، طايفه دودمان چ ايماقات (فرهنگ فارسي معين).

ناگفته نماندکه ازعروق ايماق درهر جا و دربين هرقوميکه جاگرفته اند هنوز کلمات اساسي مانند: آته، آنه ،آپه،آچه، آيه، ايجه، اينه ،جييه، کورپه… اززبان اوّلي (تورکي) شان بالخاصه درزبان نوزادان ايشان موجود است.

در ارتباط 12 ايماق درص31و32 کتاب شجره تراکمه نوشته ابوالغازي بهادرخان تحت عنوان “اون ايککي يوزلوک وييگيرمه تورت ايماق نينگ معني سي نينگ ذکري ” چنين آمده است: … ايل نينگ وخلق نينگ يوزلريغه توقان يوزليک لري تورور تيمک بولور وتقي اول کيم اوغوزخان نينگ بير نيچه آت قويغان کشيلري وقومادين توققان نبيره لري . مونلرهم ييگيرمه تورت کشيلرايرديلر،برچه سي نينگ آتلريني يوقاريده بيربير ايتيب تورورميز، بولرنينگ برچه سي ايونينگ تشقريسينده اولتورديلر،واون ايککي سي آت توتوب اولتوردي واون ايککي سي ايشيکده اولتوردي بوييگيرمه تورتدن توققنلرغهايماق” ديديلر،اصل ده”اوماق”رسم تورورکيم قره اولوس نينگ برچه سي سوزني بوتون ايته بيلمس،يارتي ايتورلر، اوشبوچاغده هم بيرکشي بيرکشيدين سورسه ايلينگ ني اوماقي ني تورورتيب سورور.

ادامه نوشته

                                                         اسرار قلب

در صحیح بخاری آمده است که :

 

قال رسول الله صلی الله علیه و سلم : إن فی الجسد مضغة إذا صلح، فصلح الجسد کله و إذا فسد، ففسد الجسد کله ! ألا و هی القلب .

رسول الله صلی الله علیه و سلم میفرماید : همانا در بدن پاره گوشتی هست که اگر پاک و صالح شود، تمام بدن پاک می شود و اگر فاسد شود، تمام بدن فاسد می شود ! آگاه باش که آن قلب است .

حدیثی بسیار زیبا که در وصف یکی از اعضای حیاتی بدن آدمی آمده است .. قلب عضو همیشه در تکاپوی ما انسانها، عضوی که و ظیفه ای بس سنگین بر دوش دارد .. نه تنها در مادیات که در معنویات نیز همواره یکی از اعضای مهم بشمار می رود .. در این گفتار که سعی شده به اختصار خدمت شما عزیزان عرضه شود ،گوشه نظری به چگونگی زدودن زشتی ها از مأمن پاکی ها که همان قلب می باشد داشته ایم .. امید است که مورد قبول پیشگاه باری تعالی واقع گردد.

قلب مـعـنـوی :

« يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ، إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ » شعراء

« روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمى‏دهد ، مگر كسى كه دلى پاك به سوى خدا بياورد »

هرگاه سخن از بد طینتی کسی به میان می آید یکی از عباراتی که بکار می رود عبارت قسی القلب است، براستی این قلب سخت چیست ؟

در سوره زمر آیه 22 و 23 چنین می خوانیم :

« أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ، اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاء وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ » ترجمه : « پس آيا كسى كه خدا سينه‏اش را براى [پذيرش] اسلام گشاده و [در نتيجه] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مى‏باشد [همانند فرد تاريك دل است] پس واى بر آنان كه از سخت‏دلى ياد خدا نمى‏كنند اينانند كه در گمراهى آشكارند ، خدا زيباترين سخن را [به صورت] كتابى متشابه متضمن وعد و وعيد نازل كرده است آنان كه از پروردگارشان مى‏هراسند پوست بدنشان از آن به لرزه مى‏افتد سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مى‏گردد اين است هدايت‏خدا هر كه را بخواهد به آن راه نمايد و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست »

براستی درجه نرمی قلب ما چقدر است ؟ آیا هنگامی که ذکر و یاد الله در گوش و جان ما طنین انداز می شود وجودمان به تلاطم می افتد ؟؟ اگر خدای نکرده این چنین نیست ؛پس بیایید تا با یکدیگر به قلب خود جانی دگر بخشیم ..

در حدیثی صحیح آمده است که : « عن زيد بن أرقم رضي الله عنه أن رسول الله صلى الله عليه وسلم كان يقول اللهم إني أعوذ بك من علم لا ينفع ومن قلب لا يخشع ومن نفس لا تشبع ومن دعوة لا يستجاب لها » در این حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم از قلبی که خاشع و پاک نباشد به خداوند پناه می برد .

ما در اینجا به حول و قوه الهی راهکار های از بین بردن زنگار از قلب را خلاصه وار بر میشمریم امید است باری تعالی توفیق عمل نصیب فرماید :

1.      ذکر و یاد خداوند:

در ساعت های متمادی که از عمر  می گذرانیم به تمامی جزئیات زندگی فکر می کنیم و هر سخنی  را بر زبان میرانیم حال آنکه کمتر زمانی به یاد خالق این متحرک گوینده (زبان) می افتیم ، خداوند در بین کلمات زیبایی که بر رسول خود تحت عنوان قرآن فرو فرستاده چنین می گوید :« ألا بذکر الله تطمئن القلوب » یا « إنما المؤمنون الذين إذا ذكر الله وجلت قلوبهم » در عالم ماده امروزی بشر همواره در این فکر است که چگونه می توان فلزات را از زنگ زدگی دور کرد و از هر ماده ای برای این کار استفاده می کند .. چه زیباست که ما کمی نیز در فکر قلب خود باشیم تا آن را از زنگار گناه پاک کنیم و به یاد الله جلا و روشنی اش بخشیم ؛ همانا مؤمنان واقعی کسانی هستند که هنگامی که ذکر و یاد خداوند را بر زبان می آورند قلبشان جلا و روشنی می یابد .

زنگار زمانی بر قلب ایجاد می شود که آدمی در باتلاق گناه و فساد بیفتد و از ذکر و یاد محبوب دور شود .. هرچه بیشتر در این باتلاق فرو رود قلبش سیاه تر خواهد شد .. و در آخر خواهد مرد !

و این مرگ ارمغان دوری از ذکر و یاد خداوند است .

پس دل انگیز بر ما زمانی است که زبان را با یاد خالق هستی تر کنیم چرا که : « أحب الأعمال إلى الله أن تموت و لسانك رطب من ذكر الله » دوست داشتنی ترین اعمال نزد پرودگار این است که در حال مرگ زبان با یاد خداوند خیس باشد ..حدیث صحیح ( صحیح و ضعیف الجامع الصغیر )

 

2.      اخلاص در عمل :

برای اینکه در عمل اخلاص داشته باشیم باید ابتدا معنی و مفهوم اخلاص را در یابیم .

اخلاص بدین معناست که هدف از همه گفتار، کردار و زندگی فقط و فقط رضایت و خشنودی الله باشد . رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید : « إن الله تعالى لا يقبل من العمل إلا ما كان له خالصا وابتغي به وجهه » همچنین برخی از بزرگان اخلاص را چنین تعریف می کنند :اخلاص یعنی اینکه کسی را جز الله شاهد بر اعمالت نگیری . ما در ابتدای بحث به آیاتی زیبا از قرآن اشاره کردیم که تکرار آن خالی از لطف نیست : « يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ، إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» در دنیای ما شیء که ناخالص نباشد پاک محسوب می شود. فراموش نکنید کـــه « أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ » بیایید بین این دو آیه ارتباطی بر قرار کنیم ؛محل و مأوای ایمان قلب است چرا که رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید : « إن الله تعالى لا ينظر إلى صوركم وأموالكم ولكن إنما ينظر إلى قلوبكم وأعمالكم » لذا بزرگان معتقدند جایگاهایمان قلب آدمی است  و این قلب زمانی پاک و سالم خواهد بود که ایمانی پاک و سالم را در خود جای دهد و این امر نیز به نوبه خود باخالص بودن ایمان همراه می شود .. پس برماست که از قلب خود همچو ابراهیم حنیف چنین ندا بر آوریم : « إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ، لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ » ترجمــه : « در حقيقت نماز من و [ساير] عبادات من و زندگى و مرگ من براى خدا پروردگار جهانيان است ، [كه] او را شريكى نيست و بر اين [كار] دستور يافته‏ام و من نخستين مسلمانم » زمانی که چنین فریادی از قلب برآمد آنگاه اخلاص وارد زندگی ما خواهد شد و قلب ما قدمی دیگر به دوری از زشتی ها نزدیک خواهد شد ..

در آخر این قسمت زیباست به این آیه اشاره کنم : « قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ، قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ، إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ، قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ، إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ »

امید است باری تعالی ما در زمره مخلصین قرار دهد ..

3.      توبـــــه :

در دو بخش پیشین با ذکر و یاد خداوند اخلاص را در قلب جای دادیم ؛ حال باید در پی عملی باشیم که ناخالصی دوباره وارد قلب ما نشود و دامان قلب از زشتی ها خود را دور بگیرد ..

توبـــــه، بهترین سد در برابر رذالت های اخلاقی ..

توبـــــه به معنای بازگشت و رجوع است؛ بازگشت و رجوعی از صمیم قلب به سوی خالق هستی..توبـــــه با علم و آگاهی خود شخص آغاز می شود، علم و آگاهی نسبت به جرمی که مرتکب گشته است و در نتیجه با علم به اینکه در حضور همیشگی چه کسی مرتکب این جرم شده است، به سوی خالق مهربانی ها بازگشتی زیبا را شروع می کند ..

توبـــــه برای خود مراحلی دارد که شامل : 1. پشیمانی ، 2. ترک گناه ، 3.عزم بر عدم بازگشت به سوی گناه

انسان زمانی می تواند از کرده خود پشیمان شود که ترس از خداوند در قلبش جای بگیرد در نتیجه این ترس ،ترک گناه حاصل می شود و که با ذکر و یاد خداوند و تفکر و تأمل در زیبایی ها عدم بازگشت به سوی گناه را برای ما میسر خواهد کرد. پس چه بهتر است اینکه از هم اکنون ذکرب اری تعالی بر زبان رانیم تا قلب نیز به تلاطم افتد .. پروردگار مهربان می فرماید : « قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ، وَ أَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ، وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ » تر جمـه : « بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏روى روا داشته‏ايد از رحمت‏خدا نوميد مشويد در حقيقت‏خدا همه گناهان را مى‏آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است ، و پيش از آنكه شما را عذاب در رسد و ديگر يارى نشويد به سوى پروردگارتان بازگرديد و تسليم او شويد ، پيش از آنكه به طور ناگهانى و در حالى كه حدس نمى‏زنيد شما را عذاب در رسد نيكوترين چيزى را كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل آمده است پيروى كنيد » آری بزرگواران این است سخنان مهربان ترین مهربانان ..

و این بود خلاصه ای کوچک از وظیفه ای بزرگ که بر دوش تمامی ما نهاده شده است زدودن سیاهی ها از قلب و جلا دادن آن بوسیله نیکی ها که طوری خلاصه تقدیم شما خوانندگان گرامی گردید.

کریما ! همه ما را جز سلیم القلوبان قرار ده و توفیق عبادت خالصانه را به ما ارزانی دار تا از بندگان راستین درگاهت باشیم . آمین یا رب العالمین.

                                                گرد آورنده : عبدالله همقدم

اخبارومقالات روز

          مجمع فقهای شریعت آمریکا کمک‏رسانی به نیروهای اشغالگر را حرام اعلام کرد

مجمع فقهای شریعت در آمریکا ارسال کمک به سربازانی که در قالب نیروهای اشغالگر در کشورهای اسلامی هستند را تحریم نموده و خاطرنشان کرد: فقط کمک کردن به کسانی جایز است که در کارهای نیک شرکت می‏کنند نه کسانی که مرتکب جنایت می‏شود.

فتوای مذکور از سوی مجمع فقهای شریعت در آمریکا، زمانی صادر شد که جمعی از مسلمانان آمریکا از این مجمع پرسیده بودند که "آیا برای مسلمانانی که شرکت باربری دارند، جایز است مواد غذایی و پوشاک و ... را به بندرها ببرند، در حالی که می‏دانند  این مواد به نیروهای اشغالگر در کشورهای اسلامی فرستاده می‏شود؟"
بزرگترین رسانه‏های آمریکا که این فتوا را نقل کردند می‏گویند: «این تحریم آمریکا، از طرف برخی از علمای شریعت است در حالی که خود آنها در آمریکا زندگی می‏کنند.
این مجمع فقهی بعد از بحث و تبادل نظر و رجوع به منابع شرعی، با استناد به آیه: «و تعاونوا علی البر والتقوی و لاتعاونوا علی الإثم والعدوان» فتوایی با این مضمون صادر نمود: «هرکس بر اساس نیکوکاری و تقوی کاری را انجام بدهد، برای دیگران جایز است که وی را کمک کنند، اما اگر کسی بر اساس گناه و اعمال تجاوزکارانه اقدام به کاری نماید، همکاری با وی گناه و حرام است و فرقی بین نظامی و شهروند وجود ندارد و این فتوا شامل تمام نقاط جهان می‏باشد.»
این مجمع در ادامه خاطرنشان کرد: «مسلمانان مهاجر در حبشه در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم از پادشاه حبشه دفاع کردند و علیه افرادی که در مقابل حکومت حبشه شورش کرده بودند جنگیدند و این حادثه در زمان پیامبر، بر حوادث و رخدادهای امروزی نیز صادق می‏آید.».

ادامه نوشته

گام نهادن  جوانان در دوایر دولتی غور

با اینکه  انواع فساد و خلأ نظم وضوابط در تمام بنیه های اساسی حکومت محلی غور موریانه بسته و بخش های عمده و اساسی آنرا متلاشی ساخته است که همگان بشمول مسئولین عالی رتبه دولت به آن اذعان دارند، با آنهم درصورتیکه مسئولین ذیصلاح لازم دانند  ودرپی استخدام افراد به اساس معامله و ترجیح روابط بر ضوابط نباشند و حقیقتاً در جستجوی یافتن راه های حل اصولی باشند، هنوزهم  فرصت ها طوری کامل فوت نشده و میتوان دنباله حکومت را از متلاشی شدن نجات داد. 

گماشتن افراد جوان ، تحصیلکرده ، آگاه ، دلسوز، صادق، متعهد و کارفهم عوض افراد فرتوت ، نافهم، معامله گر، کذاب، خائن و بیسواد ، یگانه راه حل بخاطر ایجاد اصلاحات واقعی و جلوگیری از انارشیزم دولتی میباشد.

خوشبختانه درطی روزهای اخیر چند تن از جوانان ولایت غور به پست های مهم دولتی مانند : حاجی عبدالحکیم در پست معاونیت اداری معارف، عبدالغنی جامی در پست معاونیت تدریسی معارف، داکتر گل احمدعثمانی  درپست ریاست کار اموراجتماعی و  قاضی گل احمد در پست ریاست سارنوالی استیناف غور معرفی شدند که مورد استقبال گرم تمام مردم دلسوز به ولایت غور واقع گردیده است . هرچند عده عناصر خائن ،اوباش و مرتجع در تلاش میباشند تا مجددأ با استخدام افراد بدنام و بدسابقه وابسته بخود  به سیر قهقرایی در ولایت  غور ادامه دهند که برای هیچ فردی از باشندگان ولایت غور دیگر قابل پزیرش و تحمل نمی باشد.

درین اواخر پست معاونیت ولایت غور نیز از طرف کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی در پروسه رقابت آزاد قرار داده شده که اکثراً جوانان تحصیلکرده ولایت غور کاندید احراز پست معاونیت ولایت میباشند و امید میرود با درنظرداشت شایستگی ، صداقت و لیاقت بدور از وابستگی های  گروهی و معامله گری های سیاسی یکتن از جوانان تحصیلکرده و نیک نام غوری در پست یادشده توظیف گردد.

ادامه نوشته

اخبارومقالات روز

دستیگری 5 تن از دزدان مسلح در ولسوالی چهارسده

 روزیکشنبه 13 سرطان بدنبال درگیری مختصری که بین نیروهای پولیس و دزدان مسلح تحت نام طالب در منطقه زنبورک ولسوالی چهارسده  ولایت غور رخ داد 5 تن از طالب نما ها دستگیر و 3 تن دیگرزخمی گردیده اند.

گفتنی است، عدۀ از فرماندهان محلی در ماه های اخیر بخاطر باج گرفتن از دولت دست به ساختن گروپ های مسلح بنام طالب زدند که سؤظن های را درمورد دست داشتن مقامات دولتی ولایت غور در ایجاد گروپ های مسلح غیر مسئول بوجود آورده بود. اما با دستگیری  5 تن از افراد مسلح  غیرمسئول توسط نیروهای دولت از بدگمانی ها نسبت به مسئولین حکومتی غور کاسته میشود. هرچند تاکنون معلوم نیست که برخورد بعدی با بازداشت شدگان (افراد مسلح غیرمسئول) که از اوایل سالجاری تاکنون در مسیره راه های غلمین، چهارسده، مرغاب، دولتیار دست به آزار واذیت مردم میزدند و حتی در روزهای اخیر مرکز چغچران را مورد حمله راکتی قرار دادند، از چی قرار خواهدبود. مجازات یا مکافات ؟  آیا دزدان مسلح مجازات میگردند ویا به اشاره قوماندانان تا به دندان مسلح محلی با تادیه کرایه و سفریه دو باره آزاد ؟  

جنرال رحمت الله نبیل د ملي امنیت د ریس په توګه ونومول شو

کابل:-دافغانستان دولسمشردفرمان پراساس جنرال رحمت الله نبيل دملي امنيت دعمومي رييس اوجنرال حسام الدين دهغه دمرستيال په توګه ټاكل شويدى.

دجمهوري رياست دچارو دادارې دپاليسۍ مرستيال سيد ولي سلطان وایی :دواړه جنرالان دښه كاري وړتيا پراساس ټاكل شوي اوخپلې دندې به په ښه توګه پرمخ بوځي.

تردې وړاندې جنرال نبيل دجمهوري رياست دمحافظت دقطعې درييس په توګه دنده ترسره كوله.

جنرال رحمت الله نبيل اوجنرال حسام الدين وروسته ترهغې دملي امنيت دادارې دعمومي رييس اومرستيال په توګه ټاكل كيږي چې كابويوه مياشت مخكې امرالله صالح دملي امنيت دعمومي رياست له څوكۍ څخه استعفا وكړه اوولسمشركرزي دهغه استعفا ومنله

ادامه نوشته

اخبارومقالات روز

   هلاکت پنج تن از اثر حملات انتحاری هنگام ورود جنرال پترییس به افغانستان

جنرال دیفید پترییس بروز جمعه وارد کابل گردید تا فرماندهی 140 هزار عسکر ایالات متحده و ناتو مستقر در افغانستان را به دست گیرد. قومندان جدید قوای بین المللی یک روز بعد از آن وارد کابل گردید که مجلس سنای ایالات متحده، توظیف وی به این سمت را منظور نمود. کارل ایکنبیری سفیر ایالات متحده در کابل و مارک سیدویل نمایندۀ ارشد ناتو در افغانستان جنرال پترییس را هنگام ورودش همراهی مینمودند.

ساعاتی قبل از مواصلت وی، بمگزاران انتحاری طالب بر یک دفتر قرارداری ادارۀ انکشاف بین المللی ایالات متحده یا USAID در ولایت قندهار حمله نموده، پنج تن را کشته و حداقل 24 تن دیگر را مجروح نمودند. مقامات افغان میگویند، یک بمگزار انتحاری، موتر خود را در مقابل دروازه دخولی تعمیر این دفتر قراردادی مستقر در شهر قندز منفجر ساخت تا به پنج جنگجوی دیگر زمینۀ ورود به تعمیر را مساعد سازد. قربانیان شامل حداقل دو شهروند افغان و سه کارمند خارجی اتباع آلمانی، برتانیه و فلپیین می باشد.

تمام حمله کنندگان در جریان تبادلۀ آتش با قوای امنیتی افغان به قتل رسیدند، درگیری مستقیم برای مدت پنج ساعت طول کشید. طالبان مسوولیت این حمله را به عهده گرفتند. حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان، حمله را تقبیح نموده آن را کار کسانی خواند که میخواهند از روند بازسازی افغانستان جلوگیری نمایند. کمیتۀ روابط خارجی کانگرس ایالات متحده نیز طی یک اعلامیۀ مطبوعاتی، این حمله را اقدام بیرحمانه بر کارمندان امداد بشردوستانه عنوان نموده، مراتب تسلیت خود را برای فامیل ها، رفقا و همکاران کارمندان مقتول USAID در ولایت قندز، ابراز داشت.

قوماندانی مشترک نیرو های آیساف در کابل نیز با نشر اعلامیۀ ضمن محکوم نمودن این حمله، آنرا تلاش های خودخواهانه بازدارندۀ شورشیان توصیف کرد. اعلامیۀ آیساف بر تعهد این قوا برای مشارکت با افغان ها و استقرار امنیت در افغانستان تاکید ورزید.

ادامه نوشته

اخبار ومقالات جدید

شکنجه با موسيقي در زندان هاي افغانستان و گوانتانامو

دويچه ويله : لت و کوب استخوان ها را مي شکند، اما موسيقي براي هميشه قرباني شکنجه را زخمي مي سازد.

در حالي که سازمان ملل متحد 26 جون را روز بين المللي حمايت از قربانيان شکنجه اعلام کرده است، راهيان حقوق بشر در برابر شکنجه هايي هشدار مي دهند که از خود آثار فزيکي به جا نمي مانند. شکنجه با موسيقي از همين نوع است.

براي بسياري مردم جهان گرامي داشت اين روز از جانب ملل متحد،  ابراز حمايت از شکنجه شدگان به معناي ياد بود از پايمال شدن حقوق بشر است. اما شکنجه شدگان خود نيازي به اين  ياد بود ندارند.

ادامه نوشته

    اوضاع فعلی ولایت غور و انتخابات پیشرو

درین روزها همه جا سخن از انتخابات شورای ملی است. انتخاباتی که قراراست در27ماه سنبله سالجاری  برگذار گردد و عدۀ بخاطر راه یافتن در شورای ملی افغانستان خود را کاندیدنمودند.آنچه مهم است انتخاب شخص صالح و سالم ازبین نامزدان شورای ملی میباشد. شخصی که به غور بی اندیشد و توانمندی های لازم درآن نهفته باشد. دارای سوابق نیک وکارنامه های درخشان باشدو انسان ضعیف ، معامله گر و تن پرورنباشد .  وظیفه مردم غور است که ازمیان کاندیدان جدیدکسی ر انتخاب نمایند که باتوانمندی کار بخاطر نجات مردم از  بحران  فعلی برنامه کاری داشته باشد و مسئولیت دولت است تا زمینه آن را فراهم سازد که مردم بتوانند بدور از ارعاب و تشویش و تهدید با طیب خاطر ورضایت قلب برای کاندید مورد نظرشان رأی دهند. برای کاندیدی که ایمانداری، صداقت و ظرفیت های بالای کاری و خدمت بمردم  را در وجود او احساس کنند. و او نیز خود را خادم مردم بشمارد. و در مدت دوره کاری اش بفکر خدمت گذار ی به مردم باشد نه بفکر رسیدن به قدرت و دوری جدیدی از  آقایی و باداری  بالای مرد م بیچاره و مظلوم.

بدون تردید انتخابات ولسی جرگه سال 1389 در ولایت غور با چالش های فراوانی نیز روبرو میباشد. چالش های که مسئولین فعلی غور قطعاً قادر به حل آن نمی باشند.و ازینرو برای حل آن نه برنامه کاری دارند ونه هم کدام نگرانی ؛ زیرا هستند کسانی که آرا می خود را در نا آرامی مردم جستجو مینمایند. و تنها مردم غور اند که قربانی نا امنی ها میشوند و از کسانی که خود بخاطر نا امنی زمینه سازی میکنند، برای عناصر شروفساد پول و سلاح تهیه میدارند. بخاطر خریداری ریموت و مواد انفجاری با تادیه معاش گزاف افراد استخدام میکنند. ماین های ضد وسایط و ضد پرسونل را خود تعبیه مینمایند. در ترویج نفاق نقش اساسی بازی میکنند، چطور میتوان ازچنین عناصری انتظار داشت که اینها درجستجوی راه حل ونجات از بحران فعلی می باشند. حتی گزارشاتی وجود داردکه بسیاری از مشکلات فرا را انتخابات عمداً توسط مسئولین محلی غور بخاطر حصول منافع گنه آلودشان ایجاد گردیده است.هرچند کفایت و صداقت مسئولین محلی غور برای همه روشن است؛ اما  عملکرد مسئولین امنیتی غور درین برهه حساس وسرنوشت ساز  برای همه قابل اندیشه بوده اسباب نگرانی تمام مردم را فراهم نموده است. گزارشات مؤثقی وجود دارد که بسیاری از مسئولین بخاطر اخلال امنیت درتبانی با تفنگداران محلی کارمیکنند. بنابراین گزارشها ها افراد پولیس نه تنها در سطوح پائین بل درسطوح بالا طوری دوامدار بادزدان سرگردنه اطراف چغچران درتماس میباشند و مکالمات مخابروی که در روز های اخیر به ثبت رسیده نشان میدهد که تفنگدارانی بنام طالب توسط افراد پولیس سوق واداره میشوند. سلاح و مهمات توسط پولیس در اختیار افراد مسلح غیرمسئول گذاشته میشود،وتمام جریانات طوری منظم توسط افراد پلیس در اختیار تفنگ سالاران قرار میگیرد. اطلاعاتی وجود دارد ، برای کسانی که از طرف طالبان استخدام گردیده اند امنیت ملی غور معاش میپردازد. اطلاعات امنیت ملی بحدی ضعیف است که بین افراد خود و جاسوسان طالب تفکیک کرده نمی تواند. گفته میشود معاون امنیت ملی غوربا کسانی در ارتباط است که توسط طالبان استخدام گردیده  و به نفع آنان کارمینمایند .

موضوع دیگری که توجه افکار عامه را بخود جلب نموده ایجاد هماهنگی و همسویی بین مسئولین اداره چغچران و تفنگداران بی فرهنگ محلی میباشد. درین هماهنگی توسط کارکنان حکومتی همه روزه برای قوماندانان مسلح غیرمسئول سلاح وامکانات لوجستیکی تهیه میگردد. تمویل و تجهیز قوماندانان مسلح محلی و تشویق نمودن آنان بخاطر ایجاد نا امنی بازی جدیدی میباشد که عواقب خطرناکی را در قبال دارد.

مسلماًاین بازی های مضحک  به نفع ملت غورنیست ، بلکه بازی با سرنوشت مردم  براى رسيدن به منافع شوم و گنه آلودی است  که توسط یکعده از مجرمین شرور و خائن راه اندازی شده و توسط کسانی که القاب کلان و پرطمطراقی را با خود یدک میکشند تمویل و تجهیز میگردند که همه مردم غور آن را مردود مىشمارند. و معتقیدند كه مهار اين گونه دسایس  بدست اجنبى است و منافع اجنبى را تأمين مىكند. مردم غور انتظار داشتند که  در عوض راه اندازی بازی های طفلانه و آنهم باسرنوشت یک ملیون انسان مظلوم ومحروم توسط کسانی که باز به فکر سواری برگرده های مردم افتیدند، مسئولین به اصطلاح -ذیصلاح - ولایت غور به راه هاى حل ديگرى مىیانديشدند، راه هائى كه به اینگونه دسایس خاتمه ببخشد، دست هاى اجنبى را قطع كند، مردم را از سلطه تفنگداران مزدور و جنگ سالاران در خدمت اجنبى نجات بدهد، مردم را مالك سرنوشت خود بسازد، و مجال تعيين سرنوشت ملت بدست خود شان را براى آنها فراهم كند.

با توجه به وضعیت ناگوار فعلی که از برکت تعدادی انگشت شمار کارمندان خائین، بدسابقه و مجرم بالای ملت مظلوم غور تحمیل گردیده است و ملت ما را از اوج عزت به حضیض ذلت کشانیده برماست تا بخاطر نجات مردم ازین حالت فلاکت بار دست بکارشویم و صرف بخاطر نجات مردم غور از اين وضعيت دردناك و غم انگيز به هر تنازل و ايثار و خود گذرى حاضرگردیم، و به هيچ چيزى ديگرى جز اسلام، سربلندى ملت و آبادى غور نه اندیشیم، هيچ چيزى براى خود نخواهیم و منافع عامه را برمنافع شخصی وفردی ترجیح دهیم.

ناگفته نباید گذاشت عده که مغرضانه قضاوت میکنند مسئول همه بدبختی ها کسانی را میدانند که خارج ازولایت غور توظف گردیده اند درحالیکه چنین تفکری به وحدت ملی ما صدمه میزند و دعوت بسوی عصبیت های قومی و سمتی میباشد که خلاف دستوراتی دینی ما است.اگر نیک دیده شود عامل اصلی همه مشکلات موجوده کسانی میباشند که باشندگان اصلی ولایت غور اند که عمری خون مردم بدبخت این دیار را مانند زالومکیدن و با مردم غور چنان عمل کردند که انگل ها درمغز گوشت و استخوان انسانهای بیمار؟؟

درطی روزهای اخیر کسی بنام امان الله بیک مدیراسبق مبارزه با جرایم جنائی قوماندانی امنیه غور که از جمله عناصر شرور  و مجرم میباشد، بخاطر ارتکاب مکرر جنایت و اعمال خشونت و دست یازیدن به کار های خلاف اصول انسانی و اسلامی وانجام بسیاری از دسایس و قانون شکنی هاو اصول گریزی  ها واسلام ستیزی ها وهمکاری دوامدار با جنایت کاران  که دیگر برای کسی پوشیده نیست ، از طرف مراجع مسئول از وظیفه سبکدوش گردیده است. و اخیراً بیشرمانه ما نند گدایان تمام دروازه های دوایر دولتی و غیردولتی و دکانداران و کسبه کاران و حتی نسوار فروشان را دق الباب نموده و با چاپلوسی و التماس وبا تهیه طومار طویل وعریضی به جمع آوری امضأ و مهر پرداخته تا خود را امین و صدیق وخدمت گذار مردم معرفی نماید، تا بتواند باردیگر بیشرمانه بالای مردم مظلوم و بی دفاع این دیار ظلم وستم وبیداد نماید. بهر حال ما در پی استحکام وحدت ملی میباشیم و  هدف از بیان بعضی واقعیت های تلخ افشای چهره های خائینی میباشد که همواره وحدت ملی  را نشانه رفتند و خوبی شان را در نا بودی دیگران جستجو نمودند. رویهمرفته از بازی جدید و تباهکن فعلی  که بمنظور ابقأ عده در سمت های دولتی ، بدست آوردن امکانات مالی و انجام خدمات بیشتر به باداران خارجی توسط عناصر شرور و مزدور بهمکاری تفنگ سالاران خدا ناشناس  محلی زمینه سازی  و راه اندازی گردیده است ، باید جلوگیری بعمل آید و نباید بیشتر ازین باسرنوشت این  ملت مظلوم  و بیچاره ،  ظلم و ستم روا داشت. و این وظیفه ماست تا با چنین دسایسی مبارزه نمائیم. ما مسئولیت شرعی خود میدانیم كه همه چيز خود را در پاى اسلام و دفاع از ملت مظلوم غور قربانى کنیم  و به اسقبال شهادت برویم، و  ما به تعهد خود با همسنگران شهيد خود وفاداريم. و این وعده را برای همگان ثابت خواهیم کرد.

ما همواره گفته ايمو باردیگر میگوئیم  كه خشونت، جنگ، ترور و حذف حريف و رقيب  با فضاسازی کاذب  و از طريق زور و فشار و تهدیدها و ایجاد دسیسه ها و سازش ها، و استمداد از اجنبى شيوه هائيست که بارها تجربه شده ولي هيچ سودى به عاملين آن تحويل نداده است. وحال اندیشدن به آن ، تکرار تجارب تلخ و ناگوار گذشته است که همه شاهد آن بودیم . چه شخصيتهاى بزرگى چغچران، تیوره، شهرک ، تولک ،دولتیار و  لعل و سرجنگل، و ساير مناطق اطراف چغچران  يكي پى ديگرى و به شكل نامردانه اى ترور شده اند، چه شخصیت های  بزرگ مردمی را که  بخاطر عصبیت های قومی وسمتی از دست دادیم.  چه جنایاتی شرم آوری  که بنام جهاد و اسلام مرتکب شدیم. و حال بس است، بعد ازین سطح دانش مردم بالاتر ازان است که ما آدمکشی، سرقت، اختطاف  و  راهزنی را جهاد بنامیم . برماست تا ، نگذاریم که دیگر فرزندان مردم از تعلیم بازمانند وقربانی دسایس شوم معامله گران گردند.

ما مكرراً بر اين تأكيد مىیكنيم و به تمامى غوری  های دلسوز به وطن دعوت مىیدهيم كه از تكرار تجارب تلخ، خونين و ناكام گذشته خوددارى نموده، بجاى جنگ، خشونت و ترور، سياست تحمل و همديگرپزیری  و رقابت معقول و صلح آميز با همديگر را اختيار كنيد و در عوض توسل به دسیسه  ها و توطئه  ها غرض رسيدن به منافع شخصی وقومی ، با مراجعه به آراء مردم، برگزارى انتخابات آزاد در فضای مسالمت آميز و برادری  و احترام  به كسي كه مورد اعتماد اكثريت مردم است ، توافق كنيم و از اين طريق طرح های پوشالی و فراهم سازی زمینه جنگ و خونریزی  و بی اعتمادی را ریشه کن نمائیم.

تا آنكه غوری  ها با اين مبادى توافق نكنند، وضعيت دردآور و غم انگيز كنونى ادامه خواهد يافت واین سیر قهقرایی ضربات تباهکنی را بر پیکر مجروح این ملت مظلوم وارد خواهد آورد که قطعاً قابل جبران نخواهد بود. با استمرار وضعیت فعلی ، امروز يكي از صحنه كنار خواهد رفت و فردا ديگرى، نه اين گروه با حذف حريف و رقيب خود بقايش را در منصه قدرت تضمين خواهد كرد و نه آن ديگرى. اگر به سركوبى اين گروه رقيب و ترور شخصيتهاى مؤثر آن موفق شد، با مخالفت شديد تر گروه ديگرى مواجه خواهد شد، و رقباى جدى تر به مقابله او خواهند شتافت که هرگز توان مقابله با آنان را نخواهد داشت. در اين ميان ملت مظلوم ما به خاك و خون كشانده خواهد شد واین سرزمین  بيشتر ويران خواهد گرديد و سود ادامه اين وضعيت در پاى دشمن خواهد ريخت. پس چه بهتر كه اين سلسله را برای هميش پايان دهيم و به دساتېر حيات بخش اسلام غرض حل و فصل منازعات خود پناه بريم و به قضاوت اسلام و رأى مردم خود تسليم شويم تا باشد که یک ملت با عزت وافتخار و یک ملت نمونه و الگوی از خوبی ها باشیم که آن زمان با افتخار وسربلندی گفته توانیم که مافرزندانی از سلسله سلاطین غوری میباشم.

هشدار گروهی از نمایندگان مجلس به دولت

شماری از اعضای مجلس نمایندگان افغانستان در اعتراض به رد دو تن از وزیران پیشنهادی دولت از سوی این مجلس، شرکت در اجلاس پارلمان این کشور را تحریم کردند.

یک گروه پارلمانی موسوم به راه نو، حکومت این کشور را در ناکامی دو نامزد وزیر منسوب به قوم هزاره مقصر دانسته و حکومت را متهم به تفرقه اندازی میان اقوام افغانستان کرد.

به گفته اعضای راه نو، حکومت، عده ای را در درون پارلمان افغانستان فعال کرد تا جلو کسب رای اعتماد نامزد وزارت های تحصیلات عالی و حمل و نقل (ترانسپورت) را بگیرند.

سرور دانش وزیر پیشین عدلیه و داوود علی نجفی از مسئولان کمیسیون انتخابات در انتخابات ریاست جمهوری که هردو هزاره هستند، برای تصدی وزارت های تحصیلات عالی و حمل و نقل به مجلس معرفی شده بودند.

این دومین باری است که آقای دانش از سوی مجلس نمایندگان رد صلاحیت شده است.

اعضای گروه پارلمانی راه نو، در عین حال اعلام کردند تا زمانی که تغییر در شیوه رفتار حکومت و طرز نگرش آن در قبال اقوام افغانستان به وجود نیاید، از شرکت در پارلمان مخصوصا در روزهای رای دهی به وزرای باقی مانده، خودداری خواهند کرد.

سرور جوادی عضو این گروه گفت آنها مبارزات خود را در راستای ایجاد تغییر در سیاست دولت نسبت به اقوام، در بیرون پارلمان آغاز خواهند کرد.

این گروه از رهبران جناح های سیاسی مردم هزاره خواستند اختلافات خود را کنار گذاشته و برای تغییر وضعیت موجود متحد شوند.

این در حالی است که حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان اقدام مجلس نمایندگان را که سبب رد صلاحیت این دو نامزد شد، "تلاش بعضی از حلقه ها جهت بر هم زدن وحدت ملی در کشور" خوانده است.

آقای کرزی رای نیاوردن سرور دانش و داوود علی نجفی را که برای وزارت های تحصیلات عالی و ترانسپورت پیشنهاد شده بودند مایوس کننده توصیف کرده است.

در دو مورد پیش از این نیز که شماری از وزرای پیشنهادی آقای کرزی، از سوی مجلس نمایندگان رای نیاوردند، عده ای از آن نامزدها، هزاره بودند.

اعضای گروه راه نو می گویند، آنها بالاخره به این نتیجه رسیده اند که این عمل (رد وزرای هزاره) در نتیجه یک عملکرد سیستماتیک، انجام گرفته و نشان از اعمال تبعیض در رفتار دولت مردم افغانستان به ویژه قوه مجریه است.

در همین حال عده ای از آگاهان مسایل سیاسی افغانستان، کارنامه های گذشته، آقایان سرور دانش و داوود علی نجفی را دلیل رای نیاوردن آنها می دانند نه برخورد قومی اعضای مجلس را.

 

پنج حقيقت در مورد جنرال پتريوس

در اين جلسه سوالهايي از قومندان قول اردوی مرکزي ايالات متحده امريکا در مورد جنگ افغانستان پرسيده خواهد شد.

پتريوس جانشين جنرال ستنلي مک کريستل،قومندان پيشين نيروهاي بين المللي در افغانستان مي شود. کريستل هفته گذشته به دليل اظهارات تحقير آميزش نسبت به اوباما و شماري از اعضاي حکومتاش توسط اوباما از مقامش برکنار گرديد.

پنج حقيقتي که در مورد کار و زندگي جنرال ديويد پتريوس مهم اند، فهرست ميشوند:

1- اعتبار اين جنرال 57 ساله، از نجات عراق از کام جنگهاي فراگير قومي و مذهبي ناشی می شود. به اين دليل از او به مثابه يک قهرمان تجليل ميشود. از سال 2008 بدين سو که او قومندان قوای مرکزي نيروهاي امريکا در خاورميانه ميباشد، آمر جنرال ستنلي مک کريستل بوده است. قومندانی مرکزي نيروهاي امريکا در خاورميانه ساحه وسيعي را زير نظر دارد که افغانستان، عراق، پاکستان و يمن را شامل ميشود.

2- جنرال پتريوس که از شخصيتهاي مورد تاييد حزب جمهوريخواه امريکا است، غالبا يکي از نامزدان مقام رياست جمهوري ايالات متحده امريکا در دور آينده دانسته ميشود، اما خودش ميگويد که به اين کار علاقهاي ندارد. با آن که باري پتريوس به حيث عضو حزب جمهوريخواه ايالات متحده امريکا ثبت دفتر شده است، بر مستقل بودن خود تاکيد ميکند و سالها است که به کسي راي نداده است. اما کاخ سفيد به اين باور است که او بلندپروازيهاي سياسي پنهانياي دارد و ميتواند روزي براي دموکراتها مشکل جدياي را به وجود آورد.

3- پترويوس از پوهنتون پرنستون درجه علمي دکتورا گرفته است و رساله دکتورايش را در مورد جنگ ويتنام نوشته است. او تاليف "کتاب همراه ضد شورشگري" را که راهنماي نيروهاي نظامي ايالات متحده امريکا در جنگ عراق و افغانستان است، مديريت کرده است و محتويات همين کتاب است که ستون فقرات استراتژي جنگ افغانستان را تشکيل ميدهد.

4- مشکلات جسمي و فزيکياي که اين جنرال با آن مواجه بوده، بهبود يافته اند. او سال گذشته جراحي موفقانه سرطان پروستات را سپري کرد. در يک حادثه فرود آمدن با پراشوت، استخوانهاي سرين (حوصله) او شکسته بودند. همچنان مرمياي به سينهاش اصابت کرده بود که حالا اين جنرال از همه اين جراحتها شفا يافته است.

5- جنرال پتريوس با شدت در برابر مشکلات ها مبارزه ميکند و در اين عرصه توانا است. گفته ميشود که باري سربازان جوان را دعوت به مسابقه ميکرده است. با اينهم تواناييهاي بينه او دچار محدوديت ميباشند، چنانکه در ماه جاري در يک جلسه کانگرس، براي لحظهاي ضعف کرد. خودش کمبود آب وجودش را دليل اين امر عنوان کرده بود.

 

اخبار ومقالات جدید

واشنگتن پُست در مورد تحقیقات فساد اداری در افغانستان

 

در واشنگتن پُست به نقل از مامورین امریکایی آمده است که مامورین ارشد حکومت کرزی بکرات تحقیقات فساد اداری متنفذین سیاسی را منحرف ساخته اند. مامورین امریکایی برای مستنطقین افغان تکنالوژی ثبت صدا از طریق تیلفون را فراهم نموده اند تا در محو فساد اداری گسترده مساعدت کرده باشند.

مامورین امریکایی میگویند درین اواخر به مدعی العمومان افغان و مستنطقین هدایت داده شده است تا نام ها را از دوسیه ها حذف نموده، مانع تعقیب قانونی مامورین ارشد شوند تا آنها دستگیر نگردند و شواهدی را نادیده گیرند که علیه شرکت های عمدۀ مالی متهم به انتقال میلیون ها دالر مامورین دولتی به خارج کشور میباشند.

ادامه نوشته

اخبار ومقالات جدید

كرزي با يك فرمانده ارشد طالبان ديدار كرد

به گزارش خبرنگار خبرگزاري فارس در كابل، اين منابع مي افزايند كه اين ديدار هفته گذشته و با وساطت مسئولان ارشد پاكستاني از جمله احمد شجاع رئيس سازمان آی اس آی و ژنرال اشفاق كياني رئيس ستاد ارتش پاكستان انجام شده است.
به گفته اين منابع در اين اواخر رفت‌وآمد اين 2 مقام پاكستاني به كابل بيشتر شده و آنان قصد دارند تا كرزي را متقاعد كنند كه در حكومت آينده افغانستان براي گروه حقاني نيز سهمي در نظر بگيرد.
سراج الدين حقاني فرزند جلال الدين حقاني يكي از چهره هاي شناخته شده طالبان است كه رابطه نزديك با القاعده و سازمان اطلاعات پاكستان دارد و اغلب حملات پيچيده و انتحاري از سوي همين گروه در افغانستان انجام مي شود.
تاكنون دولت افغانستان اين گزارش را تاييد نكرده است.

ادامه نوشته